در این یادداشت آمده است:
فی تقلب‌الأحوال عُلم جواهر‌الرجال
در سختی‌ها جوهره افراد،گروه‌ها، جوامع و نظام‌ها معلوم می‌شود. چند سال قبل سیل و طوفان در نیواورلئان امریکا موجب فروپاشی اجتماعی شد. برای لحظه‌ای بخشی از سیل بند محافظ شهر بر اثر طوفان فروریخت، سیل شهر را فراگرفت ونظم اجتماعی ازهم پاشید.
68 درصد مردم شهر که سیاهپوست بودند هیچ وسیله‌ای برای فرار نداشتند، گرسنه و بی‌مراقبت به حال خود رها شدند و این سیاهپوستان تهیدست که هیچ وسیله‌ای برای زنده ماندن در اختیارشان نبود تبدیل شدند به گروه‌های خشن؛ گردشگران در خیابان‌هایی غارت وکشته شدند که به‌دلیل وجود دار و دسته‌های تعرض‌کننده به زنان وکودکان به ورطه هرج ومرج در غلتیده بودند. براندازان فکر می‌کردند که شیراز و آق‌قلا تبدیل به نئوراورلئان شود، اما فقط براندازان چنین نبودند، کسان دیگری هم کوشیدند ماهی سقوط دولت را از آب گل آلود سیل بگیرند، باید به موج سواران گفت سیل مرکب راهواری نیست و سیل بازان را به صخره واقعیت خواهد کوبید.
اما واقعیت چه بود؟
مردم جوهره وجودی خودشان را نشان دادند؛ درهای خانه‌های شیرازیان به روی میهمانان‌شان باز شد، هتل‌ها پذیرای میهمانان سیل‌زده شد، یکی غذا توزیع می‌کرد، یکی پتو، یکی منزلش را در اختیار قرار می‌داد، یکی گوشی سیل‌زدگان را تعمیر می‌کرد، یکی تعمیرات برقی خودرو انجام می‌داد، دیگری به خودرو‌های آسیب‌دیده خدمات مکانیکی ارائه می‌کرد و آن یکی cng خودروهای گازسوز را تعمیر می‌کرد؛ و همه رایگان و صلواتی.
صدها امدادگر و مددکار و جوان داوطلب از سراسر کشور به یاری سیل‌زدگان آق‌قلا شتافتند. کسی نپرسید سیل زده سنی‌است یا شیعه، فارس است یا ترکمن؟ این ایران است؛ این ایرانی است. قدر این ملت را باید دانست. گنجینه‌های ایران‌زمین همین مردم مهربان و انسان‌دوستند!
دولت و سپاه و ارتش و بسیج همه دست به دست هم دادند تا کمتر از 48 ساعت هزاران پناهجو اسکان داده شوند و شاهد کمترین خسارات انسانی در سیل باشیم. ملت در این قضیه احساس می‌کند که همه در کشتی واحدی نشسته‌اند. باید از ملت تشکر کرد و باید این را نمونه‌ای از مقاومت در مقابل سختی‌هایی همچون تحریم دانست. بحران‌هایی که به‌طور مشترک همه مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند، می‌توانند فرصتی برای حس همبستگی و بودن در کشتی واحد باشند. به‌طور عادی مردم در کشورهای پهناور اغلب با سرگرم شدن به امور محلی و روزمره، فراموش می‌کنند که یک ملت هستند. بحران‌های سراسری به آنها کمک می‌کند که به یاد بیاورند سرنوشت مشترکی دارند. همه مردم ایران در شهرهای مختلف گرفتار بحران مشابه بودند اما در این روزهای سخت و با‌ وجود همه اتفاقات ناخوشایند، همدلی بی‌نظیری را به نمایش گذاشتند. شهروندان زیادی بودند که از کرمانشاه و سرپل‌ذهاب راهی گلستان شدند، از شمال کشور برای کمک در بین مردم خوزستان و شیراز حاضر شدند؛ یا کسانی اهل جنوب ایران راهی گلستان و کرمانشاه شدند.
تقارن نوروز و بحران آب و هوا باعث شد که میهمانان و میزبانان نوروزی از شهرهای مختلف در کنار هم برای یک هدف مشترک همکاری و همدلی کنند. این احساس وطن‌دوستی باید به خدمت گرفته شود و اگر این اتفاق بیفتد، پشت سر گذاشتن تحریم‌ها و اجرای اصلاحات اداری و اقتصادی و در نهایت تقویت جامعه و نظام به مراتب آسان‌تر خواهد بود. همه باید از تلاش‌های ارتش و سپاه وهمه نهادهای مردمی و دولتی که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور همکاری کردند، قدردانی کنیم. این بحران‌ها می‌توانستند فجایع بزرگتری بیافرینند اگر همکاری، هماهنگی و همدلی در میان مردم با یکدیگر و مردم و دولت نبود.
این اتفاق ثابت کرد که ما می‌توانیم با‌وجود همه تفاوت سلایق و اختلافات سیاسی با هم کار کنیم و به موفقیت برسیم. این تجربه خوبی بود که در آغاز سال جدید، یکبار دیگر با هم علیه تحریم‌ها و قلدری خارجی و کاستی‌ها و نقایص داخلی متحد شویم و در آنجا هم به پیروزی برسیم. همه با هم. یک جنبه مثبت این حادثه رشد آگاهی و دانش مردم است. مردم مصرف‌کننده منفعل رسانه‌ها نیستند، مردم چند رسانه‌ای و چند منبعی هستند، مردم از دریچه و عینکی که دانش و تجربه به دستشان داده به پدیده سیل می‌نگرند.
آنها می‌دانند که این سیل امروز نیامد، آن روز آمد که به قول معصومه ابتکار سازمان جنگل‌ها از زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست خارج شد ومثل زمان شاه به وزارت کشاورزی بازگشت: «وضع مدیریت جنگل از زمان ریاست مرحوم پدر در سازمان حفاظت محیط زیست، سال 58 در ذهنم نقش بست. آن سال به‌دلیل گزارش‌های تخریب و بهره‌برداری از زمان شاه مخلوع، ‏برای حفاظت و‌کاهش بهره‌برداری از جنگل‌های هیرکانی که قدمت میلیون ساله دارند، با تصمیم شورای انقلاب، سازمان جنگل‌ها رفت زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست. این تصمیم با مخالفت شدید بهره‌برداران و جنگلبانان مواجه شد و در نهایت پس از 6 ماه شورا مصوبه را لغو و سازمان جنگل‌ها به وزارت کشاورزی بازگشت.»
آن روز آمد که فناوری بر علم شهرسازی غلبه کرد: «فناوری‌ها به کمک شهرداری‌ها آمدند تا کف مسیل‌های رودخانه‌های شهرها را هم آسفالت کنند، مسیل کنار دروازه قرآن را هم بپوشانند و در حریم و بستر رودخانه‌های شهرها، ساخت‌وساز کنند؛ اما علم شهرسازی لای گزارش های مشاوران و مقامات شهرسازان، خفقان گرفته بود. حکمرانی این گونه بود.» ما ناروایی‌هایی نسبت به جامعه و ناروایی‌هایی هم نسبت به طبیعت انجام داده‌ایم.
در این ایام عید و نوگشت سال، اما باید سعی کنیم هم در جهت آشتی با طبیعت و هم در جهت پیوند بیشتر با جامعه قدم برداریم. درباره طبیعت ما معمولاً حرمت و احترام طبیعت را نگه نمی‌داریم و برخلاف آن نگاهی که در ایران باستان و گذشته نسبت به طبیعت داشته‌ایم و آن را امری مقدس می‌پنداشتیم امروز زندگی‌مان همراه با تعدی و تعرض به حدود طبیعت است. اینجا باید فرصتی برای ما و بچه‌ها و نسل جوانترها باشد که طی این روزها به طور عملی آموزش ببینند که چگونه باید با طبیعت برخورد کنند.
همین گونه مسئولان ما آن را فرصتی برای احیای زیست محیط شهری و جلوگیری از تعرض و تجاوز به طبیعت بدانند. طبیعت با این حرکت به ما پیام داد باید با من هماهنگ باشید باید با من آشتی بکنید، مردم هم پیام دادند که همه فقط وقتی می‌توانیم سیل و طوفان بلا را به سلامت پشت سربگذاریم که سوار بر کشتی واحد شویم. همه ما ساکن کشتی واحد هستیم.
منبع: روزنامه ایران
7375/ 2027
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.