در این یادداشت به قلم محمد عسلی صاحب امتیاز و مدیرمسئول این روزنامه آمده است: رضا پهلوی در آخرین مصاحبه خود با یکی از شبکههای فارسیزبان نوبنیاد عنوان نموده شرایط کنونی ایران همانند زمان چهل سال قبل و زمان آمدن امام خمینی به ایران است که مردم ایران به دنبال تغییر رژیم و براندازی بودند.
او برای اثبات گفتههای خود وضعیت کنونی اقتصاد ایران را به چالش کشید و گفت: وقتی مردم ایران گوشت را کیلویی 120 هزار تومان خریداری میکنند با حقوق یک میلیون تومانی در ماه یعنی زمان آن رسیده است تا رژیم جمهوری اسلامی جای خود را به حکومتی دیگر دهد که به زعم وی آن حکومت میتواند پادشاهی و یا جمهوری از نوعی دیگر باشد!
اینکه چگونه میتوان رژیم جمهوری اسلامی را به قول وی از میان برداشت وی بیشتر نگاهش به قدرت سیاسی و نظامی آمریکا بود و وقتی در برابر این سؤال قرار گرفت که اگر مردم دست به تغییر این رژیم نزنند و به میدان نیایند چه باید کرد؟ گفت: من با نمایندگانی چند از مجلس اروپا و آمریکا صحبت کردهام و گفتهام این رژیم باید جای خودش را به یک رژیم لائیک بدهد و سیاست از دیانت جدا شود تا وضعیت مردم ایران بهبود یابد و صلح پایدار در جهان و منطقه خاورمیانه برقرار گردد.
و اما بعد:
رضا پهلوی و سایر سران اپوزیسیون در خارج از کشور 40 سال است که دچار این توهم هستند که میتوانند با حمایت آمریکا و یا کشورهای غربی رژیم جمهوری اسلامی را در ایران براندازند و رژیم وابسته و دلبسته به غرب را که کاملاً مطیع و تسلیم آمریکا باشد در ایران بر سر کار آورند شبیه به رژیم پهلوی که هر دو با کودتای نظامی تحت حمایت انگلیس و آمریکا توانستند سالیانی چند بر این مملکت حکومت کنند.
اپوزیسیونی که قادر نیست حتی یک میلیون نفر را برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی به میدان آورد و چشم خود را بر واقعیات همین مراسم چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بسته است و نمیداند که انقلاب اسلامی ایران ریشه در باورهای دینی و مذهبی و ملی ملت ما دارد و همانند رژیم ستمشاهی محمدرضا پهلوی نیست که به دستور آمریکا و توصیه رئیس جمهور فرانسه کشور را ترک کند چگونه میتواند 80 میلیون ایرانی را به تغییر رژیم در ایران فرا خواند؟
مگر ظرف 40 سال گذشته در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی در آغاز کار با جنگ داخلی گروهکها و تجزیهطلبی آنها و جنگ تحمیلی 8 ساله و عدم ثبات سیاسی و اقتصادی و فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب و جنگ رسانهای بیرحمانه مواجه بود ارباب آنها آمریکا و متحدان منطقهایاش توانستند خللی در نظام جمهوری اسلام ایجاد کنند که امروز بعد از 40 سال که کشور به ثبات سیاسی و امنیت و اقتدار رسیده بتوانند کاری کنند که چنین ادعایی دارند.
اپوزیسیون خارجنشین متفرق پرادعای دشمن یکدیگر که حتی ظرف 40 سال گذشته نتوانستهاند در یک محفل دور هم جمع شوند و حداقل سخنان یکدیگر را بشنوند با کدام دستمایه سیاسی و رجال قابل اعتماد بدون سابقه خیانت و جنایت میتوانند مورد حمایت مردم مؤمن و قهرمان ایران قرار بگیرند؟
متأسفانه سخنان آب، دوغ، خیاری و وعدههای اقتصادی بدون پشتوانه علمی و جامعهشناسانه مدعیان و رهبران احزاب و جناحهای مخالف جمهوری اسلامی بیشتر شنوندهاش افراد و جمعیت بیدردی است که در خارج از کشور به خوشگذرانی مشغولند و نمیدانند که در ایران اسلامی چه میگذرد و چرا وضعیت اقتصادی کشور به گونهای است که مثلاً گوشت کیلویی 100 هزار تومان است.
درست به خاطر دارم که وقتی دکتر علی امینی در بحبوحه انقلاب اسلامی که مردم انقلابی ایران بر علیه شاه قیام کرده بودند در مصاحبهای با بیبیسی عنوان نمود که «مردم ایران اگر دیزی گوشتشان به بار باشد راضیاند و کاری ندارند»
آیا واقعاً مردم ایران برای شکم انقلاب کردند یا از استبداد داخلی و استعمار خارجی در رنج و عذاب بودند؟
اگر اپوزیسیون تصور میکنند مردم ایران از انقلاب خسته شده و قصد براندازی دارند اما زورشان به نظام نمیرسد و منتظرند آمریکا بیاید و کودتا کند و مثلاً با راهاندازی جنگ نظامی حمایت مردمی را داشته باشند سخت در اشتباهند زیرا این مردم علیرغم مشکلات اقتصادی فعلی که ریشه در تحریمها و خیانت همین گروههای اپوزیسیونی دارد و ناشی از نمکنشناسی بعضی از سوءاستفادهچیهایی است که پای سفره این انقلاب چاق شدهاند به خوبی میدانند نه آمریکا و نه هیچ یک از مدعیان مخالف نظام برای آنها آزادی، نان و مسکن به ارمغان نمیآورند.
و اما بعد:
دین و مذهب رابطه مستقیم با فطرت انسان دارد. هیچ مسلمانی، یهودی یا مسیحی و زرتشتی و یا معتقد به ادیان دیگر حاضر نیست دست از باورهای خود بردارد تا به نان و نوایی برسد.
باور دینی گذشته از آنکه یک رابطه شخصی انسان با خدای خود است یک تعامل و ارتباطات اجتماعی هم طلب میکند که آثار آن در فرهنگ ما ایرانیان و سایر ملتهای دیگر مشهود است.
پس مشکل دین یا مذهب نیست. آنچه امروز و ملت و کشور ما با آن مواجه است عدم اجرایی شدن دستورات دینی در اعمال قدرت و حاکمیت است که ارایه دلایل آن در حوصله و موضوع این نوشتار نیست و در واقع ما با دین بازی کردهایم.
رضا شاه و هم محمدرضا شاه هم خیلی تلاش کردند تا مردم ایران را از باورهای دینی و مذهبی دور کنند اما اعمال آنها نتیجه عکس داد.
پس بحث جدایی دین از سیاست در ایران امروز کاربرد ندارد زیرا هر آنچه به نام ارزش، استقامت، پایداری و شجاعت و دلیری در ایران حاصل شده است ریشه در باورهای دینی داشته است حتی امنیتی که امروز ایران از آن برخوردار است به علت باورهای دینی و مذهبی رزمندگان، شهدا و دیگر کسانی است که جانشان را بر سر دست گذاشته تقدیم میهن، انقلاب و ملت کردند.
ایران امروز که دارای اقتدار نظامی و امنیتی و سیاسی در منطقه است و به خوبی از پس تمامی توطئهها و فشارهای نو به نو برآمده و توانسته شاخ در شاخ آمریکا بیاندازد در صورتی که اپوزیسیون کاسه گدایی به سوی آن دراز کرده است به علت مشکلات اقتصادی قابل رفع، نیاز به براندازی و تغییر رژیم ندارد و اگر بنا باشد اقدامی در جهت رفع نگرانیهای اقتصادی و معضلات اجتماعی صورت پذیرد نظام جمهوری اسلامی قادر است خود اصلاحات ساختاری و منطقی در شاکله اقتصادی کشور صورت دهد و دست دزدان و اختلاسگران را قطع کند و اگر لازم بود نیز در سیاست خارجیاش تجدیدنظر کند.
جمهوری اسلامی نیاز به تجویز و نسخهپیچی خائنان به ملک و ملت و تسلیم شدگان به امپریالیسم و استکبار ندارد ملت شریف، صبور و نجیب این مرز و بوم در حین راهپیمایی چهلمین سال انقلاب اسلامی ثابت کردند که چه میخواهند و چه نمیخواهند. میتوان بدون گوشت هم زندگی کرد اما نمیتوان بدون امنیت زیست. ما ملت ایران به خوبی از ترفندهای دایههای دلسوزتر از مادر آگاهیم و بعد از 40 سال استقلالطلبی و آزادیخواهی فریب وعدههای آب، دوغ خیاری نمیخوریم.
مگر عزت و شرافت و اعتماد به نفسمان را از دست دادهایم که گوشمان به یاوهگوییهای فراریان و خائنان به ملک و کشور باز کنیم. هم مردم میدانند و هم نظام پذیرفته است که ما با یک سمپاشی برای مقابله با آفتهای درخت تنومند انقلاب اسلامی نیازمندیم. برای مبارزه با کرمها هیچ درخت تنومندی را قطع نمیکنند بلکه آن را آفتزدایی میکنند. کسانی که قصد دارند درخت 40 ساله انقلاب را از ریشه بیرون آورند و به جای آن نهال کوچکی را بکارند که معلوم نیست کی ثمر دهد و چگونه از آفتها جان سالم به در برد سخت در اشتباهند.
درخت انقلاب اسلامی ریشه در اعماق دارد حتی اگر سر آن را بزنند و کاری کنند شبیه کاری که در صدر مشروطیت و یا در زمان رضا شاه و محمدرضا شاه کردند این درخت باز هم ریشه میزند و ساق و برگهای تنومند میزاید.
باید افسوس خورد که بعضی بیتدبیریهای مدیریتی کار را به آنجا کشانده که دشمنان انقلاب و مردم برای مردم دلسوزی کنند آن هم از نوع فریبنده آن، زیرا ملتی که در تمامی خیابانها و کوچههای شهر و روستای ایران فریاد مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا سر داده است نباید انتظار داشته باشد فرزند شاه برای آن ملت دلسوزی کند و یا آمریکا قصد کمک به دشمنانش داشته باشد.
چرا ما مرگ بر شاه گفتیم؟ حتماً دلایل بسیاری داشته است. چرا هم اینک مرگ بر آمریکا و اسرائیل میگوییم؟
کمی فکر کنیم بدانیم اینها با ما چه کردهاند ملت ما بیشتر از خارجنشینان از کمبودها و مشکلات کشورشان با اطلاعاند اما میدانند که نمیخواهند سرنوشتی همانند عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و حتی مصر داشته باشند.
آنها که قصد دارند آخرین مهره شطرنج خاورمیانه جدید را از آچمز رهایی بخشند بدانند که ایران آن مهره نیست اگر بود نخستین کشوری میشد که در طرح خاورمیانه جدید کارتر به دام میافتاد.
ما هنوز در قافله آنقدر مرد داریم که بتواند کشور را از بحران اقتصادی خلاص کند نیاز به تغییر رژیم نداریم.
منبع: روزنامه عصرمردم
2027
او برای اثبات گفتههای خود وضعیت کنونی اقتصاد ایران را به چالش کشید و گفت: وقتی مردم ایران گوشت را کیلویی 120 هزار تومان خریداری میکنند با حقوق یک میلیون تومانی در ماه یعنی زمان آن رسیده است تا رژیم جمهوری اسلامی جای خود را به حکومتی دیگر دهد که به زعم وی آن حکومت میتواند پادشاهی و یا جمهوری از نوعی دیگر باشد!
اینکه چگونه میتوان رژیم جمهوری اسلامی را به قول وی از میان برداشت وی بیشتر نگاهش به قدرت سیاسی و نظامی آمریکا بود و وقتی در برابر این سؤال قرار گرفت که اگر مردم دست به تغییر این رژیم نزنند و به میدان نیایند چه باید کرد؟ گفت: من با نمایندگانی چند از مجلس اروپا و آمریکا صحبت کردهام و گفتهام این رژیم باید جای خودش را به یک رژیم لائیک بدهد و سیاست از دیانت جدا شود تا وضعیت مردم ایران بهبود یابد و صلح پایدار در جهان و منطقه خاورمیانه برقرار گردد.
و اما بعد:
رضا پهلوی و سایر سران اپوزیسیون در خارج از کشور 40 سال است که دچار این توهم هستند که میتوانند با حمایت آمریکا و یا کشورهای غربی رژیم جمهوری اسلامی را در ایران براندازند و رژیم وابسته و دلبسته به غرب را که کاملاً مطیع و تسلیم آمریکا باشد در ایران بر سر کار آورند شبیه به رژیم پهلوی که هر دو با کودتای نظامی تحت حمایت انگلیس و آمریکا توانستند سالیانی چند بر این مملکت حکومت کنند.
اپوزیسیونی که قادر نیست حتی یک میلیون نفر را برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی به میدان آورد و چشم خود را بر واقعیات همین مراسم چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی بسته است و نمیداند که انقلاب اسلامی ایران ریشه در باورهای دینی و مذهبی و ملی ملت ما دارد و همانند رژیم ستمشاهی محمدرضا پهلوی نیست که به دستور آمریکا و توصیه رئیس جمهور فرانسه کشور را ترک کند چگونه میتواند 80 میلیون ایرانی را به تغییر رژیم در ایران فرا خواند؟
مگر ظرف 40 سال گذشته در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی در آغاز کار با جنگ داخلی گروهکها و تجزیهطلبی آنها و جنگ تحمیلی 8 ساله و عدم ثبات سیاسی و اقتصادی و فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب و جنگ رسانهای بیرحمانه مواجه بود ارباب آنها آمریکا و متحدان منطقهایاش توانستند خللی در نظام جمهوری اسلام ایجاد کنند که امروز بعد از 40 سال که کشور به ثبات سیاسی و امنیت و اقتدار رسیده بتوانند کاری کنند که چنین ادعایی دارند.
اپوزیسیون خارجنشین متفرق پرادعای دشمن یکدیگر که حتی ظرف 40 سال گذشته نتوانستهاند در یک محفل دور هم جمع شوند و حداقل سخنان یکدیگر را بشنوند با کدام دستمایه سیاسی و رجال قابل اعتماد بدون سابقه خیانت و جنایت میتوانند مورد حمایت مردم مؤمن و قهرمان ایران قرار بگیرند؟
متأسفانه سخنان آب، دوغ، خیاری و وعدههای اقتصادی بدون پشتوانه علمی و جامعهشناسانه مدعیان و رهبران احزاب و جناحهای مخالف جمهوری اسلامی بیشتر شنوندهاش افراد و جمعیت بیدردی است که در خارج از کشور به خوشگذرانی مشغولند و نمیدانند که در ایران اسلامی چه میگذرد و چرا وضعیت اقتصادی کشور به گونهای است که مثلاً گوشت کیلویی 100 هزار تومان است.
درست به خاطر دارم که وقتی دکتر علی امینی در بحبوحه انقلاب اسلامی که مردم انقلابی ایران بر علیه شاه قیام کرده بودند در مصاحبهای با بیبیسی عنوان نمود که «مردم ایران اگر دیزی گوشتشان به بار باشد راضیاند و کاری ندارند»
آیا واقعاً مردم ایران برای شکم انقلاب کردند یا از استبداد داخلی و استعمار خارجی در رنج و عذاب بودند؟
اگر اپوزیسیون تصور میکنند مردم ایران از انقلاب خسته شده و قصد براندازی دارند اما زورشان به نظام نمیرسد و منتظرند آمریکا بیاید و کودتا کند و مثلاً با راهاندازی جنگ نظامی حمایت مردمی را داشته باشند سخت در اشتباهند زیرا این مردم علیرغم مشکلات اقتصادی فعلی که ریشه در تحریمها و خیانت همین گروههای اپوزیسیونی دارد و ناشی از نمکنشناسی بعضی از سوءاستفادهچیهایی است که پای سفره این انقلاب چاق شدهاند به خوبی میدانند نه آمریکا و نه هیچ یک از مدعیان مخالف نظام برای آنها آزادی، نان و مسکن به ارمغان نمیآورند.
و اما بعد:
دین و مذهب رابطه مستقیم با فطرت انسان دارد. هیچ مسلمانی، یهودی یا مسیحی و زرتشتی و یا معتقد به ادیان دیگر حاضر نیست دست از باورهای خود بردارد تا به نان و نوایی برسد.
باور دینی گذشته از آنکه یک رابطه شخصی انسان با خدای خود است یک تعامل و ارتباطات اجتماعی هم طلب میکند که آثار آن در فرهنگ ما ایرانیان و سایر ملتهای دیگر مشهود است.
پس مشکل دین یا مذهب نیست. آنچه امروز و ملت و کشور ما با آن مواجه است عدم اجرایی شدن دستورات دینی در اعمال قدرت و حاکمیت است که ارایه دلایل آن در حوصله و موضوع این نوشتار نیست و در واقع ما با دین بازی کردهایم.
رضا شاه و هم محمدرضا شاه هم خیلی تلاش کردند تا مردم ایران را از باورهای دینی و مذهبی دور کنند اما اعمال آنها نتیجه عکس داد.
پس بحث جدایی دین از سیاست در ایران امروز کاربرد ندارد زیرا هر آنچه به نام ارزش، استقامت، پایداری و شجاعت و دلیری در ایران حاصل شده است ریشه در باورهای دینی داشته است حتی امنیتی که امروز ایران از آن برخوردار است به علت باورهای دینی و مذهبی رزمندگان، شهدا و دیگر کسانی است که جانشان را بر سر دست گذاشته تقدیم میهن، انقلاب و ملت کردند.
ایران امروز که دارای اقتدار نظامی و امنیتی و سیاسی در منطقه است و به خوبی از پس تمامی توطئهها و فشارهای نو به نو برآمده و توانسته شاخ در شاخ آمریکا بیاندازد در صورتی که اپوزیسیون کاسه گدایی به سوی آن دراز کرده است به علت مشکلات اقتصادی قابل رفع، نیاز به براندازی و تغییر رژیم ندارد و اگر بنا باشد اقدامی در جهت رفع نگرانیهای اقتصادی و معضلات اجتماعی صورت پذیرد نظام جمهوری اسلامی قادر است خود اصلاحات ساختاری و منطقی در شاکله اقتصادی کشور صورت دهد و دست دزدان و اختلاسگران را قطع کند و اگر لازم بود نیز در سیاست خارجیاش تجدیدنظر کند.
جمهوری اسلامی نیاز به تجویز و نسخهپیچی خائنان به ملک و ملت و تسلیم شدگان به امپریالیسم و استکبار ندارد ملت شریف، صبور و نجیب این مرز و بوم در حین راهپیمایی چهلمین سال انقلاب اسلامی ثابت کردند که چه میخواهند و چه نمیخواهند. میتوان بدون گوشت هم زندگی کرد اما نمیتوان بدون امنیت زیست. ما ملت ایران به خوبی از ترفندهای دایههای دلسوزتر از مادر آگاهیم و بعد از 40 سال استقلالطلبی و آزادیخواهی فریب وعدههای آب، دوغ خیاری نمیخوریم.
مگر عزت و شرافت و اعتماد به نفسمان را از دست دادهایم که گوشمان به یاوهگوییهای فراریان و خائنان به ملک و کشور باز کنیم. هم مردم میدانند و هم نظام پذیرفته است که ما با یک سمپاشی برای مقابله با آفتهای درخت تنومند انقلاب اسلامی نیازمندیم. برای مبارزه با کرمها هیچ درخت تنومندی را قطع نمیکنند بلکه آن را آفتزدایی میکنند. کسانی که قصد دارند درخت 40 ساله انقلاب را از ریشه بیرون آورند و به جای آن نهال کوچکی را بکارند که معلوم نیست کی ثمر دهد و چگونه از آفتها جان سالم به در برد سخت در اشتباهند.
درخت انقلاب اسلامی ریشه در اعماق دارد حتی اگر سر آن را بزنند و کاری کنند شبیه کاری که در صدر مشروطیت و یا در زمان رضا شاه و محمدرضا شاه کردند این درخت باز هم ریشه میزند و ساق و برگهای تنومند میزاید.
باید افسوس خورد که بعضی بیتدبیریهای مدیریتی کار را به آنجا کشانده که دشمنان انقلاب و مردم برای مردم دلسوزی کنند آن هم از نوع فریبنده آن، زیرا ملتی که در تمامی خیابانها و کوچههای شهر و روستای ایران فریاد مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا سر داده است نباید انتظار داشته باشد فرزند شاه برای آن ملت دلسوزی کند و یا آمریکا قصد کمک به دشمنانش داشته باشد.
چرا ما مرگ بر شاه گفتیم؟ حتماً دلایل بسیاری داشته است. چرا هم اینک مرگ بر آمریکا و اسرائیل میگوییم؟
کمی فکر کنیم بدانیم اینها با ما چه کردهاند ملت ما بیشتر از خارجنشینان از کمبودها و مشکلات کشورشان با اطلاعاند اما میدانند که نمیخواهند سرنوشتی همانند عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن و حتی مصر داشته باشند.
آنها که قصد دارند آخرین مهره شطرنج خاورمیانه جدید را از آچمز رهایی بخشند بدانند که ایران آن مهره نیست اگر بود نخستین کشوری میشد که در طرح خاورمیانه جدید کارتر به دام میافتاد.
ما هنوز در قافله آنقدر مرد داریم که بتواند کشور را از بحران اقتصادی خلاص کند نیاز به تغییر رژیم نداریم.
منبع: روزنامه عصرمردم
2027
کپی شد