به گزارش ایرنا، بهجت افراز به دلیل حسن سابقه و تسلط به زبانهای خارجی، با نظر مرحوم دکتر وحید دستجردی رئیس وقت جمعیت هلال احمر کشور به ریاست اداره جست و جوی اسرا و مفقودین این جمعیت منصوب شد و در طول دفاع مقدس نامهها را میان آزادگان و خانواده های آنان مبادله کرد و در خدمت به خانوادههای مفقودین و جستجوی آنها شبانه روز همت گماشت.
وی از سال 62 به مدت 18 سال در این امر خدمت کرد تا آنکه حجتالاسلام ابوترابی که خود از اسرای ایران در جنگ بود، به او لقب امالاسرا داد.
در طول ١٠ سالی که بسیاری از فرزندان وطن در اردوگاههای اسرای بعثی اسیر بودند و بسیاری از خانوادهها خبری از زنده، اسیر یا شهید بودن جگر گوشه شان نداشتند، اداره مفقودین و اسرای هلال احمر به مدیریت این بانو، قریب به ٦میلیون نامه و فرم جست وجو بین اسرا و مفقودین و خانوادههای چشمانتظار رد و بدل کرد.
بانو بهجت افراز تا پایان سال 1380 در این اداره خدمت کرد و بعد از ١٨ سال خدمت شبانه روزی در زمره بانوان مبارز پیشکسوت قرار گرفت.
پدرش حاج غلام افراز از بازاریان خوشنام بود که سالهای طولانی خادم و برگزارکننده مراسم مذهبی در امامزاده عبداللطیف(ع) شهر جهرم بود.
بهجت در چهار سالگی به مکتب خانه رفت و قرآن را فراگرفت و در شش سالگی خواندن قرآن را به پایان رساند. پس از آن در تنها دبستان شهر جهرم ثبت نام کرد و تا ششم ابتدایی را در همان دبستان و در میان دختران و پسران آن مدرسه نفر اول شد. در آن زمان در شهر جهرم دبیرستان نبود تا وی ادامه تحصیل دهد و وقتی نفر اول مدرسه شد، به وی اجازه تدریس داده شد و به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمد.
بهجت افراز نخستین دختری بود که با سن کم در جهرم دیپلم گرفت؛ هرچند از 12 سالگی در مدارس جهرم آموزگار بود. با آن سن کم مدتی مدیر مدرسهای شد که ششصد دانشآموز داشت و بعدها مدیر مدرسهای شد که معلمش در آنجا تدریس میکرد. 9 سال به همین منوال گذشت و بعد به شیراز منتقل شد.
افراز هشت سال هم در شیراز معلم بود و پس از آن معاون یک دبستان شد تا اینکه سال 1346 به تهران آمد. در تهران هم پذیرش معلمی و معاونی را داشت، اما شوق به درس خواندن وی را رها نمیکرد و دوست داشت حالا که به تهران آمده است، درسش را ادامه دهد.
وی در سال 1350 در کنکور شرکت کرد و در 4 دانشگاه پذیرفته شد و در رشته زبان عربی دانشگاه علامه طباطبایی فعلی که آن زمان دانشگاه ترجمه نام داشت، با رتبه اول پذیرفته شد. صبحها دانشگاه میرفت و بعدازظهرها هم تدریس داشت تا مدرک کارشناسیاش را در سال 1354 گرفت.
او عضو انجمن بانوان مبارز مسلمان بود و سپس دبیر مدرسه رفاه در تهران شد، جایی که خواهرش رفعت افراز مدیریت آنجا را برعهده داشت. همسر وی نیز پا بهپای وی در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد.
بهجت افراز از مبارزان و انقلابیونی بود که در نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی سالها مبارزه کرد و دو خواهرش رفعت و دکتر محبوبه که جوانترین دانشجوی پزشکی آن روز ایران و از مبارزان مشهور دوران ستمشاهی بودند، به دلیل گرایش اسلامی با توطئه اعضای مارکسیست شده سازمان مجاهدین خلق، به شهادت رسیدند.
وی سی سال در مدارس مختلف تهران تدریس کرد و به تربیت دینی دختران این مرز و بوم همت گماشت و سپس در سال 1361 بازنشسته شد.
یک سال به صورت افتخاری و بدون هیچ حقوقی در سفارت ایران در هند خدمت کرد و به دلیل ادامه تحصیل فرزندانش به ایران بازگشت.
وی اما دست از خدمات فرهنگی و اجتماعی نکشید، خیر مدرسهساز شد و دبستانی را به نام آل محمد(ص) در روستای صادقآباد جهرم تأسیس کرد. او حتی منزل شخصی خود را وقف کرد و به پاس اقداماتش مفتخر به دریافت عنوان خیّر نمونه کشوری شد و سازمان اوقاف و امور خیریه از وی تقدیر کرد.
بهجت افراز همچنین به امور فرهنگی و عمرانی در زادگاهش نیز اهتمام داشت. به همت وی بنای امامزادگان عبداللطیف و سید محمد بازسازی شد و کتابخانهای را در آنجا تأسیس کرد.
به پاس همین فعالیتهای خیرخواهانه و فعالیت در امور اجتماعی و عمرانی و تعمیرات اساسی امامزادگان، وی سال گذشته یکی از چهار بانوی برگزیده جایزه جهانی گوهرشاد شد.
وی طبع شعر داشت و با تخلص بهجت اشعاری را سرود. بنا به تخصصش وی کتاب جایگاه زن دراسلام که ترجمه کتاب «مکانة المراة فی الاسلام» اثر محمد عطیه الابرشی مصری را در سال 1378 ترجمه و چاپ کرد.
همچنین مقدمهای بر کتاب آینههای مقاومت اثر قاسم جعفری در سال 1377 نوشت.
تا کنون دو کتاب از زندگی پربار این بانوی نمونه با عناوین «چشم تر» و «خاطرات امالاسرا بهجت افراز» به چاپ رسیده است.
شهرستان جهرم در فاصله 193کیلومتری از جنوب شرق شیراز قرار دارد.
9910 /1876
وی از سال 62 به مدت 18 سال در این امر خدمت کرد تا آنکه حجتالاسلام ابوترابی که خود از اسرای ایران در جنگ بود، به او لقب امالاسرا داد.
در طول ١٠ سالی که بسیاری از فرزندان وطن در اردوگاههای اسرای بعثی اسیر بودند و بسیاری از خانوادهها خبری از زنده، اسیر یا شهید بودن جگر گوشه شان نداشتند، اداره مفقودین و اسرای هلال احمر به مدیریت این بانو، قریب به ٦میلیون نامه و فرم جست وجو بین اسرا و مفقودین و خانوادههای چشمانتظار رد و بدل کرد.
بانو بهجت افراز تا پایان سال 1380 در این اداره خدمت کرد و بعد از ١٨ سال خدمت شبانه روزی در زمره بانوان مبارز پیشکسوت قرار گرفت.
پدرش حاج غلام افراز از بازاریان خوشنام بود که سالهای طولانی خادم و برگزارکننده مراسم مذهبی در امامزاده عبداللطیف(ع) شهر جهرم بود.
بهجت در چهار سالگی به مکتب خانه رفت و قرآن را فراگرفت و در شش سالگی خواندن قرآن را به پایان رساند. پس از آن در تنها دبستان شهر جهرم ثبت نام کرد و تا ششم ابتدایی را در همان دبستان و در میان دختران و پسران آن مدرسه نفر اول شد. در آن زمان در شهر جهرم دبیرستان نبود تا وی ادامه تحصیل دهد و وقتی نفر اول مدرسه شد، به وی اجازه تدریس داده شد و به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمد.
بهجت افراز نخستین دختری بود که با سن کم در جهرم دیپلم گرفت؛ هرچند از 12 سالگی در مدارس جهرم آموزگار بود. با آن سن کم مدتی مدیر مدرسهای شد که ششصد دانشآموز داشت و بعدها مدیر مدرسهای شد که معلمش در آنجا تدریس میکرد. 9 سال به همین منوال گذشت و بعد به شیراز منتقل شد.
افراز هشت سال هم در شیراز معلم بود و پس از آن معاون یک دبستان شد تا اینکه سال 1346 به تهران آمد. در تهران هم پذیرش معلمی و معاونی را داشت، اما شوق به درس خواندن وی را رها نمیکرد و دوست داشت حالا که به تهران آمده است، درسش را ادامه دهد.
وی در سال 1350 در کنکور شرکت کرد و در 4 دانشگاه پذیرفته شد و در رشته زبان عربی دانشگاه علامه طباطبایی فعلی که آن زمان دانشگاه ترجمه نام داشت، با رتبه اول پذیرفته شد. صبحها دانشگاه میرفت و بعدازظهرها هم تدریس داشت تا مدرک کارشناسیاش را در سال 1354 گرفت.
او عضو انجمن بانوان مبارز مسلمان بود و سپس دبیر مدرسه رفاه در تهران شد، جایی که خواهرش رفعت افراز مدیریت آنجا را برعهده داشت. همسر وی نیز پا بهپای وی در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد.
بهجت افراز از مبارزان و انقلابیونی بود که در نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی سالها مبارزه کرد و دو خواهرش رفعت و دکتر محبوبه که جوانترین دانشجوی پزشکی آن روز ایران و از مبارزان مشهور دوران ستمشاهی بودند، به دلیل گرایش اسلامی با توطئه اعضای مارکسیست شده سازمان مجاهدین خلق، به شهادت رسیدند.
وی سی سال در مدارس مختلف تهران تدریس کرد و به تربیت دینی دختران این مرز و بوم همت گماشت و سپس در سال 1361 بازنشسته شد.
یک سال به صورت افتخاری و بدون هیچ حقوقی در سفارت ایران در هند خدمت کرد و به دلیل ادامه تحصیل فرزندانش به ایران بازگشت.
وی اما دست از خدمات فرهنگی و اجتماعی نکشید، خیر مدرسهساز شد و دبستانی را به نام آل محمد(ص) در روستای صادقآباد جهرم تأسیس کرد. او حتی منزل شخصی خود را وقف کرد و به پاس اقداماتش مفتخر به دریافت عنوان خیّر نمونه کشوری شد و سازمان اوقاف و امور خیریه از وی تقدیر کرد.
بهجت افراز همچنین به امور فرهنگی و عمرانی در زادگاهش نیز اهتمام داشت. به همت وی بنای امامزادگان عبداللطیف و سید محمد بازسازی شد و کتابخانهای را در آنجا تأسیس کرد.
به پاس همین فعالیتهای خیرخواهانه و فعالیت در امور اجتماعی و عمرانی و تعمیرات اساسی امامزادگان، وی سال گذشته یکی از چهار بانوی برگزیده جایزه جهانی گوهرشاد شد.
وی طبع شعر داشت و با تخلص بهجت اشعاری را سرود. بنا به تخصصش وی کتاب جایگاه زن دراسلام که ترجمه کتاب «مکانة المراة فی الاسلام» اثر محمد عطیه الابرشی مصری را در سال 1378 ترجمه و چاپ کرد.
همچنین مقدمهای بر کتاب آینههای مقاومت اثر قاسم جعفری در سال 1377 نوشت.
تا کنون دو کتاب از زندگی پربار این بانوی نمونه با عناوین «چشم تر» و «خاطرات امالاسرا بهجت افراز» به چاپ رسیده است.
شهرستان جهرم در فاصله 193کیلومتری از جنوب شرق شیراز قرار دارد.
9910 /1876
کپی شد