در این یادداشت به قلم فرزاد وثوقی آمده است: داستان اعتیاد به مواد مخدر به یک حرکت اقتصادی پرسود برای قشری بنام قاچاقچی تبدیل شده است.
کشورهای صاحب نامی در این زمینه سرمایهگذاریهای بزرگی انجام دادهاند و با اشغال کشوری چون افغانستان میزان تولید مواد مخدر را از 200تن به 10هزار تن رساندهاند. این یعنی سرمایه گذاری گسترده و پرسود در مقابل حجم تقاضای جهانی.
چندروز پیش دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدرکشورمان اعلام کرده بود که تمام معتادان متجاهر سراسر کشور را تا پایان سال جاری جمعآوری میکنیم. آماری که جناب مؤمنی ارایه کردهاند یک جمعیت 60هزار نفری را دربرمیگیرد. همچنین اعلام شده است که هزینه نگهداری هر فرد معتاد در محلهای تعیین شده روزی 15 هزار تومان است که نتیجه امر در جمع این هزینه رقم قابل توجهی را نشان میدهد که معلوم نیست از کیسه کدام دستگاه و یا بنگاه خیریه قرار است هزینه شود.
اگر این 60هزار نفر دستگیر و روانه کمپهای تعیین شده شوند و برای هرنفر 15 هزار تومان در روز هزینه در نظر گرفته باشند روزانه باید 900میلیون تومان هزینه کرد تا این افراد از جامعه دور باشند. جمع این عدد در ماه رقم 27میلیارد تومان را نشان میدهد که به نوبه خود رقم قابل توجهی است ونشان میدهد دیگران تا چه میزان برای ما دردسر درست کردهاند.
ازطرفی همانطور که اشاره شد باید دید این رقم درشت از جیب چه کسانی، کدام نهاد و یا سازمان و یا بنگاه خیریه قرار است هزینه شود. بهانهای برای چک کردن حساب افراد در بانکهای کشور با هماهنگی وزارت اقتصاد و امور دارایی و بانک مرکزی. حالا و در این شرایط باید دید حساب چه کسانی چک میشود وچه کسانی گردشهای غیر متعارف دارند. دستگاههای نظارتی هم باید صاحبان این حسابها را تحت نظر بگیرند وببینند ازچه طریقی این حسابها پروخالی میشود.
درکنار این موضوع باید به نوع سرمایهگذاری قاچاقچیان مواد مخدر نیز توجه نمود. آمارها نشان می دهد که روند معتادسازی همچنان ادامه دارد و این رویداد به دانش آموزان در مدارس سرایت کرده است.
آنطور که جناب مؤمنی دبیر کل ستاد مبازره با مواد مخدر اعلام کردهاند نرخ اعتیاد دانشآموزان پایه سنی 15 سال افزایش داشته و این بدان معناست که قاچاقچی جماعت درحال توسعه بازار مصرف و استمرار عرضه است. با ورود دانش آموزان به عرصه مصرف مواد مخدر سوداگران مرگ با خیالی راحت به تولید ادامه میدهند و دلیل افزایش 200تنی تولید در افغانستان به 10هزار تن مواد مخدر نیز همین عامل است.
توجه به اخبار منتشره در این حوزه بسیار سخت و تکاندهنده است وقتی نوزاد تازه متولد شده، هم معتاد است و هم ایدز دارد. نقش زنان در حوزه اعتیاد درحال پرنگ شدن است. نوع درگیری با مواد مخدر و ایدز این روزها در کفه مسائل جنسی و رفتارهای پرخطر سنگینی میکند. درواقع فقر بسیاری از زنان را درگیر فحشا، بیماری و اعتیاد کرده است.
باید به این نکته توجه نمود که همه چیز به حوزه اقتصاد و درآمدهای نجومی و هزینه کردهای آنچنانی باز نمیگردد و این حوزه فرهنگی اجتماعی است که در حال تحمل ضربات شدیدی است که همه چیزمان را برباد میدهد.
55 درصد طلاقها و 30درصد جرایم در حوزه سرقت و قتل به عامل اعتیاد و مصرف مواد مخدر مربوط میشود. موادمخدری که درجریان تولید و توزیع خود پای قاچاق سلاح را به میدان بازمیکند و اکثر آدمرباییها را معطوف به جریان خود میسازد.
نقطه سر خط؛ با کلاف سردرگمی طرف حساب هستیم. در این داستان هم خانوادهها متلاشی میشوند، هم سرمایهها هدر میروند و هم هنجارها به ناهنجاری تبدیل میشوند. با طولانی شدن موضوع مبارزه با مواد مخدر وگسترش روز افزون اعتیاد در کشور و در بین زنان و جوانان نمیتوان چندان امیدوار بود که برنامهها در این راستا دارای اصالت بوده و هست. چنین میتوان پنداشت که در این حوزه آمارها چندان صادق نباشد و وقتی آماری نداریم و یا شفاف ارایه نمیشود نمیتوانیم جهت مبارزه را درست و حسابی تنظیم کنیم.
مبارزه با مواد مخدر باید از مدارس و دوران ابتدایی آغاز شود. پردهای نباید در کار باشد. به کودک، نوجوان و جوان باید گفتن نه را آموخت. آشنایی با انواع مواد مخدر باید در مدارس توسط پلیس انجام شود. اگر افراد جامعه پلیس را یک روانشناس و یک همراه در کنار خود ببینند، امور در بسیاری موارد آسان میشود. مبارزه نیز کمهزینهتر و کمتلفاتتر میشود.
حال باید دید افق مبارزه با موادمخدر چه تاریخی را برای پایان نشان می دهد و البته در جهت معکوس قضیه تا چه زمانی باید در مورد مواد مخدر و آسیبهای پنهان و آشکار آن سخن بگوییم و هزینه بدهیم؟
منبع: روزنامه شیرازنوین
7375/ 2027
کشورهای صاحب نامی در این زمینه سرمایهگذاریهای بزرگی انجام دادهاند و با اشغال کشوری چون افغانستان میزان تولید مواد مخدر را از 200تن به 10هزار تن رساندهاند. این یعنی سرمایه گذاری گسترده و پرسود در مقابل حجم تقاضای جهانی.
چندروز پیش دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدرکشورمان اعلام کرده بود که تمام معتادان متجاهر سراسر کشور را تا پایان سال جاری جمعآوری میکنیم. آماری که جناب مؤمنی ارایه کردهاند یک جمعیت 60هزار نفری را دربرمیگیرد. همچنین اعلام شده است که هزینه نگهداری هر فرد معتاد در محلهای تعیین شده روزی 15 هزار تومان است که نتیجه امر در جمع این هزینه رقم قابل توجهی را نشان میدهد که معلوم نیست از کیسه کدام دستگاه و یا بنگاه خیریه قرار است هزینه شود.
اگر این 60هزار نفر دستگیر و روانه کمپهای تعیین شده شوند و برای هرنفر 15 هزار تومان در روز هزینه در نظر گرفته باشند روزانه باید 900میلیون تومان هزینه کرد تا این افراد از جامعه دور باشند. جمع این عدد در ماه رقم 27میلیارد تومان را نشان میدهد که به نوبه خود رقم قابل توجهی است ونشان میدهد دیگران تا چه میزان برای ما دردسر درست کردهاند.
ازطرفی همانطور که اشاره شد باید دید این رقم درشت از جیب چه کسانی، کدام نهاد و یا سازمان و یا بنگاه خیریه قرار است هزینه شود. بهانهای برای چک کردن حساب افراد در بانکهای کشور با هماهنگی وزارت اقتصاد و امور دارایی و بانک مرکزی. حالا و در این شرایط باید دید حساب چه کسانی چک میشود وچه کسانی گردشهای غیر متعارف دارند. دستگاههای نظارتی هم باید صاحبان این حسابها را تحت نظر بگیرند وببینند ازچه طریقی این حسابها پروخالی میشود.
درکنار این موضوع باید به نوع سرمایهگذاری قاچاقچیان مواد مخدر نیز توجه نمود. آمارها نشان می دهد که روند معتادسازی همچنان ادامه دارد و این رویداد به دانش آموزان در مدارس سرایت کرده است.
آنطور که جناب مؤمنی دبیر کل ستاد مبازره با مواد مخدر اعلام کردهاند نرخ اعتیاد دانشآموزان پایه سنی 15 سال افزایش داشته و این بدان معناست که قاچاقچی جماعت درحال توسعه بازار مصرف و استمرار عرضه است. با ورود دانش آموزان به عرصه مصرف مواد مخدر سوداگران مرگ با خیالی راحت به تولید ادامه میدهند و دلیل افزایش 200تنی تولید در افغانستان به 10هزار تن مواد مخدر نیز همین عامل است.
توجه به اخبار منتشره در این حوزه بسیار سخت و تکاندهنده است وقتی نوزاد تازه متولد شده، هم معتاد است و هم ایدز دارد. نقش زنان در حوزه اعتیاد درحال پرنگ شدن است. نوع درگیری با مواد مخدر و ایدز این روزها در کفه مسائل جنسی و رفتارهای پرخطر سنگینی میکند. درواقع فقر بسیاری از زنان را درگیر فحشا، بیماری و اعتیاد کرده است.
باید به این نکته توجه نمود که همه چیز به حوزه اقتصاد و درآمدهای نجومی و هزینه کردهای آنچنانی باز نمیگردد و این حوزه فرهنگی اجتماعی است که در حال تحمل ضربات شدیدی است که همه چیزمان را برباد میدهد.
55 درصد طلاقها و 30درصد جرایم در حوزه سرقت و قتل به عامل اعتیاد و مصرف مواد مخدر مربوط میشود. موادمخدری که درجریان تولید و توزیع خود پای قاچاق سلاح را به میدان بازمیکند و اکثر آدمرباییها را معطوف به جریان خود میسازد.
نقطه سر خط؛ با کلاف سردرگمی طرف حساب هستیم. در این داستان هم خانوادهها متلاشی میشوند، هم سرمایهها هدر میروند و هم هنجارها به ناهنجاری تبدیل میشوند. با طولانی شدن موضوع مبارزه با مواد مخدر وگسترش روز افزون اعتیاد در کشور و در بین زنان و جوانان نمیتوان چندان امیدوار بود که برنامهها در این راستا دارای اصالت بوده و هست. چنین میتوان پنداشت که در این حوزه آمارها چندان صادق نباشد و وقتی آماری نداریم و یا شفاف ارایه نمیشود نمیتوانیم جهت مبارزه را درست و حسابی تنظیم کنیم.
مبارزه با مواد مخدر باید از مدارس و دوران ابتدایی آغاز شود. پردهای نباید در کار باشد. به کودک، نوجوان و جوان باید گفتن نه را آموخت. آشنایی با انواع مواد مخدر باید در مدارس توسط پلیس انجام شود. اگر افراد جامعه پلیس را یک روانشناس و یک همراه در کنار خود ببینند، امور در بسیاری موارد آسان میشود. مبارزه نیز کمهزینهتر و کمتلفاتتر میشود.
حال باید دید افق مبارزه با موادمخدر چه تاریخی را برای پایان نشان می دهد و البته در جهت معکوس قضیه تا چه زمانی باید در مورد مواد مخدر و آسیبهای پنهان و آشکار آن سخن بگوییم و هزینه بدهیم؟
منبع: روزنامه شیرازنوین
7375/ 2027
کپی شد