در این یادداشت به قلم فرزاد وثوقی آمده است: بسیار بجا وشایسته است به مناسبت هفته بسیج مستضعفان قبل از هر چیز یادی کنیم از همان مستضعفانی که در قالب جماعت کارگری ومحروم ، تشکیل دهنده هسته های اصلی بسیج بودند و از این رو بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام (ره) بسیج را میقات پابرهنگان نامیدند.
حالا همین جماعت کارگری دوباره درشمار فراموش شدگانی هستند که فقط در مواقع لزوم نسبت به فراخوان آنان اقدام می شود . شاید به جرات بتوان گفت نمایندگانی که در مجلس بوده وهستند همه با رای همین جامعه کارگری و محروم سناتور شده اند و در هیچ مقطعی نسبت به ترمیم حقوق کارگران و بازخوانی قانون و قراردادها و صدمات اقتصادی به سبد معیشتی آنان در زمان تشدید تورم اقدام نکرده اند. انگار هر زمان باید نسبت به ترمیم قانون واصلاح قرارداد کار اقدام می شد با یک مانع بزرگ برخورد کردیم و دستی از غیب برآمد تا این امور به ناکامی گذارد والبته گذاشته است.
حالا سهم کارگران از درآمدهای تولید به 10 درصد هم نمی رسد . به گفته بسیاری کارشناسان امر سهم دستمزد کارگران در قیمت تمام شده تولید به ده درصد هم نمی رسد واین یعنی هیچ . اما هر وقت موضوع افزایش حقوق کارگران متناسب با تورم مطرح شد کارفرمایان موضوع ارز، تحریم ، تبودمواد اولیه وفشارهای اقتصادی را مطرح کردند تا از زیر بار مسوولیت کارگران شانه خالی کنند واین افزایش را موضوعی مهم در تعدیل نیروی کار دانسته اند ونهدید کرده اند اگر دستمزدها افزایش پیداکنند ناچار به تعدیل نیروی انسانی خواهند بود و این یعنی بیکاری .
از طرفی به جلسات شورای عالی کار که به تشریفاتی بودن آن شکی نیست نمی توان امیدی داشت چرا که تا کنون اقدامی در عمل از این جلسات هویدا نشده است . این جلسان با حضور نماینده دولت ، کارگران وکارفرمایان برگزار می شود وآنطور که پیداست دو شریک اجتماعی یعنی دولت وکارفرمایان قبل از حضور در جلسه تبانی می کنند تا مخالف منافع هم رای صادر نشودو درچنین شرایطی نماینده کارگران در کاملا خلع سلاح در جلسه حاضر وبا چند وعده بدرقه می شود .
نقطه سر خط - دستان کارگران خالی است وکارفرمایا ن گاها به خود اجازه می دهد همان حداقل ها را نیز چند ماه پرداخت نکند . سفرهای خارجی از سوی دارندگان ومستکبران ادامه داردومعلوم نیست این سفرها برای تسهیل صادرات است یا سرمایه گذاری معکوس . چنین بنظر می رسد که آندسته از دارندگان سرمایه در آنسوی آب به سرمایه گذاری پرداخته اند تا جذب سرمایه گذار برای صنایع نیمه فعال داخلی و شاید علت اصلی عدم بازپرداخت تسهیلات بانکی دریافت شده از سوی این به اصطلاح کارآفرینان همین داستان سرمایه بری باشد. این تکبرکنندگان در انقلاب 57 درس بزرگی از مستضعفان گرفتند وگویا فراموش کرده اند سزای تکبرکنندگان چیست. مستکبر به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگ بینی و خود بزرگ بینی دروغین است. و از نگاه قرآن کریم، مستکبران دارای این ویژگی ها هستند: مغرور، لجوج، پیمان شکن، اغواگر و گمراه کننده، مخالف حق. حالا باید دید کارگران مستضعف در شمار شرکای کارفرمایان محسوب می شوند یا خیر چراکه نیروی کار اصلی ترین سرمایه تولید است وتویلد کننده باید به این مهم توجه داشته باشد . هر چند گفتن دراین باره زیره به کرمان بردن است وتولید کنندگان نیک می دانند که چه می کنند اما انگار از عاقبت کار غافل شده اند.
درهر صورت باید منتظر عواقب بد این گونه بی توجهی ها بود . بی توجهی به اصلی ترین سرمایه تولید (نیروی انسانی ) زیان های عظیمی را درپی خواهد داشت . درخاطر دارم گذشتگان براین اعتقاد بودند که سرمایه اصلی تولید باید در امر تولید سهیم باشد .سهامدار بودن کارگران باعث افزایش کیفیت تولید می شود همانطور که کارگران باید در زیان شریک باشند، باید در سودهم شریک باشند . اما بهره مندی ازحداقل 10 درصد قیمت تمام شده تولید ظلم مطلق به کارگران است.
منبع: روزنامه شیرازنوین
9873/ 2027
حالا همین جماعت کارگری دوباره درشمار فراموش شدگانی هستند که فقط در مواقع لزوم نسبت به فراخوان آنان اقدام می شود . شاید به جرات بتوان گفت نمایندگانی که در مجلس بوده وهستند همه با رای همین جامعه کارگری و محروم سناتور شده اند و در هیچ مقطعی نسبت به ترمیم حقوق کارگران و بازخوانی قانون و قراردادها و صدمات اقتصادی به سبد معیشتی آنان در زمان تشدید تورم اقدام نکرده اند. انگار هر زمان باید نسبت به ترمیم قانون واصلاح قرارداد کار اقدام می شد با یک مانع بزرگ برخورد کردیم و دستی از غیب برآمد تا این امور به ناکامی گذارد والبته گذاشته است.
حالا سهم کارگران از درآمدهای تولید به 10 درصد هم نمی رسد . به گفته بسیاری کارشناسان امر سهم دستمزد کارگران در قیمت تمام شده تولید به ده درصد هم نمی رسد واین یعنی هیچ . اما هر وقت موضوع افزایش حقوق کارگران متناسب با تورم مطرح شد کارفرمایان موضوع ارز، تحریم ، تبودمواد اولیه وفشارهای اقتصادی را مطرح کردند تا از زیر بار مسوولیت کارگران شانه خالی کنند واین افزایش را موضوعی مهم در تعدیل نیروی کار دانسته اند ونهدید کرده اند اگر دستمزدها افزایش پیداکنند ناچار به تعدیل نیروی انسانی خواهند بود و این یعنی بیکاری .
از طرفی به جلسات شورای عالی کار که به تشریفاتی بودن آن شکی نیست نمی توان امیدی داشت چرا که تا کنون اقدامی در عمل از این جلسات هویدا نشده است . این جلسان با حضور نماینده دولت ، کارگران وکارفرمایان برگزار می شود وآنطور که پیداست دو شریک اجتماعی یعنی دولت وکارفرمایان قبل از حضور در جلسه تبانی می کنند تا مخالف منافع هم رای صادر نشودو درچنین شرایطی نماینده کارگران در کاملا خلع سلاح در جلسه حاضر وبا چند وعده بدرقه می شود .
نقطه سر خط - دستان کارگران خالی است وکارفرمایا ن گاها به خود اجازه می دهد همان حداقل ها را نیز چند ماه پرداخت نکند . سفرهای خارجی از سوی دارندگان ومستکبران ادامه داردومعلوم نیست این سفرها برای تسهیل صادرات است یا سرمایه گذاری معکوس . چنین بنظر می رسد که آندسته از دارندگان سرمایه در آنسوی آب به سرمایه گذاری پرداخته اند تا جذب سرمایه گذار برای صنایع نیمه فعال داخلی و شاید علت اصلی عدم بازپرداخت تسهیلات بانکی دریافت شده از سوی این به اصطلاح کارآفرینان همین داستان سرمایه بری باشد. این تکبرکنندگان در انقلاب 57 درس بزرگی از مستضعفان گرفتند وگویا فراموش کرده اند سزای تکبرکنندگان چیست. مستکبر به معنای برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روی عناد، بزرگ بینی و خود بزرگ بینی دروغین است. و از نگاه قرآن کریم، مستکبران دارای این ویژگی ها هستند: مغرور، لجوج، پیمان شکن، اغواگر و گمراه کننده، مخالف حق. حالا باید دید کارگران مستضعف در شمار شرکای کارفرمایان محسوب می شوند یا خیر چراکه نیروی کار اصلی ترین سرمایه تولید است وتویلد کننده باید به این مهم توجه داشته باشد . هر چند گفتن دراین باره زیره به کرمان بردن است وتولید کنندگان نیک می دانند که چه می کنند اما انگار از عاقبت کار غافل شده اند.
درهر صورت باید منتظر عواقب بد این گونه بی توجهی ها بود . بی توجهی به اصلی ترین سرمایه تولید (نیروی انسانی ) زیان های عظیمی را درپی خواهد داشت . درخاطر دارم گذشتگان براین اعتقاد بودند که سرمایه اصلی تولید باید در امر تولید سهیم باشد .سهامدار بودن کارگران باعث افزایش کیفیت تولید می شود همانطور که کارگران باید در زیان شریک باشند، باید در سودهم شریک باشند . اما بهره مندی ازحداقل 10 درصد قیمت تمام شده تولید ظلم مطلق به کارگران است.
منبع: روزنامه شیرازنوین
9873/ 2027
کپی شد