چنین تقلیدی، رویکرد انتقادی این هنر را که در مواردی از آن انتظار می رود کاسته است و جنبه هنری آن نیز درغبار روزمرگی گم شده است.
ازدیدگاه برخی، تئاتر نشانگر وضعیت روحی اجتماع و درمانگر آن است و بر این اساس باید بتواند با برانگیختن حس‌های متضادی همچون ترس و شفقت بر تماشاگر تاثیر گذارد و او را از عواقب ناگواری‌ها آگاه سازد.
اگر برای هنر نمایش جنبه انتقادی قائل باشیم، جلوه های آن بسیار آشکار، بی ‌پرده و صریح است و همین امر نیز کارکرد آن را وسعت می‌بخشد.
در حوزه نمایش در ایران، نمایش‌های سنتی همچون سیاه‌ بازی و روحوضی یا نمایش‌های عروسکی و حتی تعزیه تا سال‌ها وظیفه‌ مطالبه ‌گری و نقد را بر عهده داشتند و به گونه‌ای رسانه‌های اساسی زمان خود به شمار می‌رفتند.
برای نمونه شخصیت سیاه در نمایش‌های سیاه ‌بازی در قالب طنز موقعیتی تراژیک را در قالب کمدی ارائه می‌کند و وضعیت ناگوار جامعه را به تماشاگر نشان می‌دهد و از این منظر یکی از منتقد‌ترین شخصیت‌های هنر‌های نمایشی ایرانی به شمار می‌رود.
اما این روز‌ها،‌حوزه فعالیت هنرمندان در زمینه‌ نمایش‌های سنتی افول کرده است و گرچه در مناسبت‌هایی خاص می‌توان شاهد رواج محدود، سطحی و موقت آن‌ها بود، دیگر کارایی گذشته را ندارند.
برخی این موضوع را ناشی از وضعیت آکادمیک و فزونی دانشگاه‌ها و نیز اقبال دانشجویان به رشته‌هایی همچون بازیگری برای کسب درآمد بسیار می‌دانند و برخی نیز به مسائلی همچون عدم همبستگی گروه‌های نمایشی و درک نادرست از حوزه نمایش‌های مدرن و پست مدرن اشاره می‌کنند.
معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس به عملکرد حوزه تئاتر روشنفکری و دانشگاهی اشاره کرد و گفت: ضعف در این حوزه ها به هنر نمایش ضربه زده است.
مهدی رنجبر با یاد کرد فزونی اجراهای سنتی همچون تئاترهای روحوضی و سیاه بازی در گذشته، افزود:اینگونه نمایش‌ها از مسائل روزمره زندگی سخن می گفتند، همین گرایش‌ها موجب می‌شد که حوزه نمایش در میان مردم رونق داشته باشد.
او بیالن کرد: امروز بساط رونق تئاتر برچیده شده است چرا که نمایشی درخور برای ارائه به همگان نداریم و هنر نمایش به واسطه دانشگاه ها و حوزه روشنفکری به متن های اختصاصی برده شده و مختص قشر خاصی است.

** نمایش ایرانی و تئاتر غربی
شاکله و زیرینای نمایش های ایرانی و چگونگی اجرا و مصالح آن با تئاتر غربی تفاوت دارد.
نمایش های ایرانی اغلب بدون متن مدون و داستان به معنای امروزی بودند و هستند؛ همچنین متن ساده و همه فهم از ویژگی های نمایش های ایرانی بوده است.
استفاده کمتر از استعاره و نماد و سخنان فیلسوفانه از دیگر ویژگی های نمایش های ایرانی بوده است و همراهی تماشاگران با اجراکنندگان نمایش(بازیگران) نیز در بیشتر موارد در نمایش های سنتی و ایرانی دیده می شود.

** هرچه نامفهوم ‌تر، پذیرفته تر
رنجبر با بیان اینکه امروزه هرچه تئاتر نامفهوم ‌تر و گنگ‌ تر باشد، برای قشر خاص پذیرفتنی تر است، ابراز داشت: به جای اینکه نمایش را که هنری منتقد و سازنده است، به دل مردم ببریم، بیشتر آن را از دل مردم گرفتیم و البته این مسائل وابسته به عواملی نیز هست که تجددگرایی و گرایش به زندگی مدرن، تغییر سبک زندگی و احاطه حوزه دولتی در هنر نمایش از عوامل دوری هنر نمایش از مردم می تواند باشد.
او همچنین بر افزایش بی‌ ضابطه دانشگاه‌های هنر نیز به عنوان یکی از عوامل دوری هنر نمایش از مردم تأکید ‌کرد.
رنجبر با یادآوری اوج رونق تئاتر در حوزه‌های سنتی و نیز نمایش‌های عروسکی در شیراز، ادامه داد: اگر زمانی افرادی شاخص همچون محمود پاک نیت، مهوش صبرکن، مهدی فقیه، جمشید اسماعیل خانی، گوهر خیراندیش و در نسل‌های جدیدتر امثال امیررضا کوهستانی یا سجاد افشاریان پدید آمدند به این خاطر بود که گرایش آنان به حوزه آکادمیک تئاتر نیز نشات گرفته از عشق به نمایش بود.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: از زمانی که حوزه هنر نمایش به سمت سانتیمانتالیسم(احساس گرایانه) رفته و نمایش‌هایی پذیرفته ‌شده به‌ شمار می‌رود که اجراهای خیلی خاص و پلاتو‌های خاص‌ تر دارد و درقالب شیوه‌های نمایشی بدون خلاقیت و نوآوری بر روی صحنه می‌رود،‌ نمی‌توان چشم به راه حضور مخاطب عادی در سالن‌های نمایشی بود.
رنجبر با بیان اینکه شیوه اجرا در نمایش‌های جدید گونه‌ای وام‌ گیری از نمایش غرب و عناصر آن است، گفت: : گاه نمایشنامه‌ها برگرفته از طرحی از یک فیلمنامه یا متنی نمایشی از نویسندگان غربی است که با افزودن حاشیه ‌هایی از وضعیت اجتماعی یا سیاسی به صورتی سطحی ارائه می‌شود و حتی اثر اصلی را نیز تقلیل می‌دهد.
رنجبر معتقد است که مفاهیم بی ارتباط با جامعه ما، دردی از مردم دوا نمی‌کند و ارائه انتقادات سطحی در قالب حاشیه‌هایی در دل نمایشی وام گرفته شده، نشان‌دهنده انتقاد نیست.
معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس می‌گوید: طی چند سال اخیر شاهد هیچ‌ گونه نوآوری در شیوه اجرایی و نوشتاری نبوده‌ایم و این مساله به حوزه نمایش‌ ما لطمه زده است و شاهد زوال هنر نمایش در سطح ملی هستیم.

** روایت‌های مهجور
وی با اشاره به اینکه آثار بزرگ ادب فارسی همچون شاهنامه فردوسی، آثار مولانا، روایت‌های سعدی و غزلیات حافظ هنوز به عنوان ظرفیتی ناشناخته در ادبیات نمایشی جایگاهی نیافته است، ادامه می‌دهد: حتی در حوزه مذهبی، همچنان سوره‌هایی همچون کهف، یوسف (ع) و ابراهیم (ع) مغفول واقع شده‌اند و اقتباسی درخور از این منابع عظیم صورت نگرفته است.
رنجبر می‌افزاید: بزرگترین آثار حوزه نمایشی دنیا، آثار فولکلور یا محلی بوده‌اند و مشخصا در ادبیات غرب یا برگرفته از هومر و ویرژیل بود یا دیگر سروده‌های حماسی کشورها.
او عدم توجه به اصالت و فرهنگ بومی و تلاش برای وصله زدن نوشتار جدید به مفاهیم پیش پا افتاده و نیز دوری از اصالت تاریخی و فرهنگی خود را دلیل عدم توفیق تئاتر ایران در سطح جهانی می‌داند.
معاون هنری و سینمایی فرهنگ و ارشاد فارس با اشاره وجود به افراد توانمند در استان فارس همچون سعیدرضا خوش‌شانس که آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شود و افتتاحیه جشنواره‌های نمایشی جهان با نمایش‌نامه‌‌خوانی آثار اوست، از اینکه آثار این نمایشنامه نویس در شیراز اجرا نمی‌شود، گلایه می‌کند.
رنجبر می‌گوید: اینگونه مسائل نشان می‌دهد هنوز حتی در حوزه انتخاب متن نیز آگاهی نداریم و فارغ‌التحصیلان این رشته متن‌هایی قوی ارائه نمی‌کنند و چنان که باید موفق نیستند.
وی همچنین حوزه اقتصاد هنر نمایش را بسیار ضعیف‌ تر از حوزه‌های اقتصادی هنر‌های تجسمی، سینما و موسیقی می‌داند و بیان می‌دارد: اقتصاد هنر نمایش بیمار است و به جای اینکه تئاتر در سبد اصلی مردم قرار گیرد، به واسطه سیاست‌های نادرست دانشگاه، دولت و حوزه فرهنگ و هنر از زندگی مردم حذف شده است.

** افول نمایش سنتی
همچنین استاد دانشگاه هنر شیراز در این باره معتقد است که حوزه نمایش سنتی همچون دیگر هنر‌ها رونقی ندارد و در حال از بین رفتن است اما وضعیت کلی آن را از دیگر هنر‌ها همچون منبت و میناکاری بهتر ارزیابی می‌کند.
محمدحسن محمودی گفت: هنر‌های سنتی نمایشی به روز نشده‌اند؛ به بیان دیگر این هنر‌ها بر اساس نیاز‌های مخاطب امروز تغییر نیافته است.
وی با بیان اینکه هنوز بسیاری از سیاه بازی‌های امروز با همان ساختار‌های قدیمی اجرا می‌شود ادامه داد: دلیل این موضوع را می‌توان ناتوانی استادان حوزه‌ تئاتر در حوزه هنر‌های نمایشی سنتی دانست.
این کارگردان تئاتر بیان کرد: برخی استادان در هنر‌های نمایشی صاحب فن نیستند و توانایی عملی ارائه دروس را ندارند؛ همچنین نیرو‌های دانشگاهی فعال این حوزه اندک ‌شمارند و دانش بیشتر آنان کتابخانه‌ای است.
البته محمودی گفت: اینکه دلیل کم رونقی هنر‌های سنتی را فقط دانشگاه بدانیم درست نیست؛ اما اینکه بگوییم دانشگاه در حوزه تربیت هنرجویان نمایش‌های سنتی کوتاهی کرده و ناتوان بوده، صحیح است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه آموزش هنر تفاوت عمده‌ای با آموزش در دیگر رشته‌ها دارد، ادامه می‌دهد: ما در هنر با فرمول و آزمایشگاه سر و کار نداریم، بلکه باید بتوانیم به خلق برسیم.

** توقعات خیالی
محمودی یکی از مشکلات حوزه تئاتر آکادمیک را توقعات نادرست هنرجویان می‌داند و توضیح می‌دهد: این دانشجویان از بدو ورود به دانشگاه خود را بازیگر سینما می‌پندارند و حتی آنان که ادبیات نمایشی می‌خوانند نیز چنین تصوری دارند و این برداشت ها نشان می‌دهد افراد از ابتدا اشتباه انتخاب کرده‌اند.
وی با اشاره به اینکه امروز دانشگاه‌ها نیز به دانشجویان به عنوان منبع مالی نگاه می‌کنند، ابراز داشت: برخی دانشگاه‌ها به دنبال این هستند که رشته تعطیل نشود اما به اینکه افراد متقاضی آن رشته چه از لحاظ کمی و چه کیفی توانمندی این رشته را دارند یا نه توجه نمی‌کنند؛ هرچند سازوکاری وجود ندارد که بتوان رشته‌ای را از این منظر ساماندهی کرد و همچنان بسیاری بدون واقع‌ بینی متقاضی این رشته‌ها هستند.
کارگردان نمایش اکبر کجاست، سهل الوصول دیدن رشته تئاتر را از دیگر معضلات آن می‌داند و بیان می‌دارد: تئاتر رشته ای دشوار است به ‌خصوص چون شاخه‌ها و نحله‌های مختلفی دارد و دانشجو بعد از فراغت از تحصیل باید بتواند به درجه‌ای از آفرینش هنری برسد و خود را ارائه کند.
وی با اشاره به اینکه در تئاتر نو یا آوانگارد یا تجربی نیز به دلیل عدم آگاهی دانشجویان با مقدمات تئاتر، خلق اثر شایان توجهی نداشته‌ایم، می‌گوید: در اینگونه نمایش‌ها به سطح و حرف جدید یا شیوه‌ و ساختاری نو دست نیافته‌ایم.

** جدایی هنر از تجربه
وی گفت: هنرمندان تجربی دانشجویان را در نمایش‌های خود بازی نمی‌دهند و از آن سو نیز عشق و همت کافی در هنرمندان حوزه آکادمیک وجود ندارد.
این استاد دانشگاه بیان می‌کند: حاصل این جدایی، پدید آمدن آثار بی‌کیفیتی است که دست‌کم در پنج ماه اخیر بر روی صحنه رفته است؛ هرچند سالن و فضای فیزیکی مناسب و امکانات محیطی نیز برای فعالان تئاتر وجود ندارد و افت کیفیت در تئاتر مربوط به همه ماست.
محمودی ادامه می‌دهد: البته مقصر اصلی در این زمینه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ زیرا بر ارائه کارها نظارت کافی نمی‌ کند و با دادن مجوز به گروه‌های ضعیف باعث می‌شود مخاطبان تئاتر را از دست بدهیم.
وی با بیان اینکه امروز اداره ارشاد امکانی برای افراد خاصی قرار داده است که هر اثری را با هر کیفیتی بر روی صحنه اجرا کنند، می‌گوید: در نتیجه این موضوع شاهد رکود مخاطب هستیم و در هنر‌های نمایشی کودکان که امروز با استقبال خوبی مواجه است نیز با تداوم این روند تا مدتی دیگر بازار را از دست خواهیم داد.
این کارگردان تئاتر گفت:بر روی صحنه رفتن آثار نمایشی ضعیف ذائقه و ذهن مخاطب را تغییر می دهد و بر آموزه‌های وی تاثیر می‌گذارد.
از: سیده سمیرا متین نژاد
7375 /1876
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.