گفتاری از استاد مصطفی دلشاد تهرانی
بشر برای زنده ماندن نیازمند رزقهای مادّی است ، و برای انسان ماندن نیازمند رزق های معنوی است . بریده شدن آدمی از رزق های معنوی او را از معنا بیبهره میسازد و تهی از حقیقت خویش مینماید. در این میان، روزهداریِ معناگرایانه از جمله بهترین مجاری ریزش رزقهای معنوی برای آدمیان است. ملّای روم گوید:
انسانی که دهان خود را از خوردن و نوشیدن میبندد و روزهداریِ معناگرایانه را بهرۀ جان خویش میسازد ، راهی پرشتاب به سوی سفرۀ گستردۀ آسمانی مییابد. پس باید رزقهای معنوی را از مجاری درست و مناسب از آسمانهای معنوی و عوالم روحانی طلب کرد و لحظه به لحظه رو بدانها داشت و در عشق آنها مانند درختان بید رقصان شد و با شور و شوق سلوک نمود. شرط دریافت آن رزق های معنوی این است که در روزهداریِ معناگرایانه باید صبور و استوار بود و در هر لحظه منتظر رسیدن خوراکهای الهی و معنوی بود. مشیت خدای مهربانِ نکوکار بر این است که هدیهها و عطایا و رزقهای معنوی خود را به بندگان منتظر خود میدهد. انسانِ طالبِ رزقهای معنوی فرصتها را از دست نمیدهد و پی در پی به دنبال مطلوب خویش تلاش میکند و از طلب دست بر نمیدارد، بر خلاف کسانی که آتش طلب در آنان نیست و چونان شکم سیرانیاند که برای رسیدن و دریافت نان و خوراک انتظار نمیکشند و برایشان مهم نیست که جیرهشان زود برسد یا دیر . پس نباید چونان شکم سیران از رزقهای معنوی بود و فرصتها را از دست داد و زندگی را بیبهره از اصلِ جان خویش طی کرد، بلکه باید همّت نمود و در این وادی گام نهاد و راه را هموار ساخت و منتظر دریافت مائدههای آسمانی بود که جاری شود. سنّت الهی بر این امر استوار است که هر گرسنهای عاقبت رزقی مییابد و آفتابِ دولت و سعادت بر او میتابد و نظام خداوندی چنین است که اگر مهمانی، عالی همّت و بلند نظر، از غذایی کم خورَد، میزبان غذایی بهتر نزد او گذارَد. انسان در این جهان میهمانِ خدای رزّاق است و اگر ادب نماید و با روزهداری لب از طعام و شراب بربندد و راه روزهداریِ معناگرایانه را بر خود هموار سازد، رزقهای معنوی از سوی میزبانِ گشادهدست بر او جاری گردد.
لب فرو بند از طعام و از شراب
سویِ خوانِ آسمانی کن شتاب
دَم به دَم بر آسمان می دار امید
در هوای آسمان رقصان چو بید
باش در روزه شکیبا و مُصِر
دَم به دَم قوتِ خدا را منتظر
کان خدایِ خوب کارِ بُردبار
هدیه ها را می دهد در انتظار
انتظار نان ندارد مردِ سیر
که سبک آید وظیفه ، یا که دیر
ای پدر الانتظار الانتظار
از برای خوانِ بالا مَردوار
هر گرسنه عاقبت قوتی بیافت
آفتابِ دولتی بر وی بتافت
ضیفِ با همّت چو آشی کم خورَد
صاحبِ خوان ، آشِ بهتر آورد