آیت الله کاظم قاضیزاده استاد درس خارج حوزه علمیه با اشاره به دیدگاه اصلی امام در اندیشه سیاسی و رابطه دین و سیاست و مشروعیت نظام اسلامی، بیان کرد: امام از دو چیز احتراز داشتند؛ یکی سیاستگریزی دیندارانه و سیاستبازی بیدینانه؛ ایشان قبل از اینکه با شاه درگیر شوند با سیاستگریزان دیندار مشکل داشتند. مثلا شیخ عبده در اواخر به جایی رسید که گفت من به خدا پناه میبرم از سیاست و سیاستمدار؛ هر حرفی که در سیاست تلفظ میشود و از هر انسانی که در مورد سیاست میاندیشد و حرف میزند به خدا پناه میبرم ولی امام در منشور روحانیت فرمودند در ابتدای نهضت اگر کسی سخن از سیاست میگفت گویی مرتکب معصیت کبیره شده و آخوند سیاسی از نظر آنان آخوند بیدین است لذا امام در برابر این تفکر ایستاد و البته برخی هم چون نمیخواستند هزینه ورود به سیاست را بپردازند ورود به سیاست را مخالف دین میدانستند.
به گزارش جماران؛ آیت الله کاظم قاضیزاده استاد درس خارج حوزه علمیه، شامگاه ۱۴ خردادماه در نشست علمی «اصول اندیشههای فقهی سیاسی امام خمینی(ره)» با بیان اینکه همه فرقههای اسلامی دلبستگی به قرآن داشتند و مصر بودند که آرای خود را مستند به قرآن کنند لذا اولین اختلافات جدی کلامی بین معتزله و اشاعره با استناد به قرآن کریم پدید آمد و به تعبیری آیات قرآن کریم را مصادره به نظر خود میکردند لذا مثلا برای جبرگرایی به آیه ولکن الله رمی مراجعه کردند. در مورد اندیشه امام خمینی هم چنین چیزی اتفاق افتاد و افراد مختلف برای اثبات مطالبشان به بخشهایی از کلام امام که با نظر آنان همخوان بود مراجعه داشتند.
وی افزود: برخی از متفکران قرآنپژوه برای رفع این مسئله بر روشمندی تاکید کردند یعنی هر کسی هر برداشتی از قرآن داشته باشد لزوما درست نیست و باید روشمند باشد لذا روشهای تفسیری نوشته شد و درباره روایات هم تحلیل روشمندی گزارههای روایی مورد بحث قرار گرفت و در مورد دیدگاههای امام هم با توجه به آراء مختلف باید به دنبال سؤالات روششناسانه در تحلیل اندیشه ایشان باشیم؛ مثلا امام اولین دیدگاههای فقهی اصولی خود را در پاسخ به کتاب نیک علیزاده نوشت که نام آن کشف الاسرار است و بعد رسالههایی در دوران نجف و ایران نوشتند و قبل و بعد از پیروزی انقلاب، پاسخ به سؤالات خبرنگاران در پاریس و بعد هم عزل و نصب کارگزاران و پاسخگویی به سؤالات شرعی، پاسخ ندادن و احاله مباحث به دیگران و سخنرانیها و نامهها بخشی از اندیشههای امام است.
ایت الله قاضیزاده تصریح کرد: جدا کردن قضایای خارجیه از حقیقیه یکی از روشها در پاسخ امام به سؤالات است یعنی امام در مورد خاصی پاسخ و رفتار خاصی داشتهاند که نمیتوان آن را تعمیم داد ولی گاهی قضایا، حقیقیه است و موردی نیست و توسعه دارد و همین سبب اشتباه برداشت از اندیشه امام شده است مثلا نوع برخورد امام با برخی حکومتها مانند عربستان سعودی که امام فرمودند ما اگر از صدام بگذریم از سعودی نمیگذریم ولی بعد از دو سه سال روابط ایران و عربستان برقرار شد. همچنین امام فرمودند میزان، رای ملت است که برخی این مطلب را قضیه خارجیه میدانند یعنی نه هر ملتی و در هر زمانی. بنابراین اگر کسی روشمند با مطالب امام برخورد نکند هر مطلبی را که دوست دارد خارجیه میداند و یا برعکس حقیقیه.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه توجه به زمان و ظروف زمانی اظهارنظر از دیگر روشها در مواجهه با اندیشه امام خمینی(ره) است، تصریح کرد: مثلا امام در جایی فرمودند من شاید این احزاب را تعطیل کنم و اجازه ندهم که هیچ نوشته و مطلبی از آنان در هیچ کجا وجود داشته باشد و همه نوشتههای آنان را از بین میبریم. این مطلب امام که ما همه احزاب را تعطیل میکنیم اگر با توجه به ظرف زمان مورد توجه قرار بگیرد معلوم میشود که بحث امام درباره احزاب آن وقت کردستان یعنی کومله و … است و نمیتوان آن را به هر زمانی تعمیم داد.
وی با بیان اینکه امام برخی اوقات رفتارها فراقانونی هم داشتند مثلا قاضی برای همدان انتخاب کردند در حالی که انتخاب قاضی جزء کارهای ایشان نبوده است، افزود: برخی بر ایشان خرده گرفتند و ایشان در پاسخ فرمودند که همه موظفند براساس قانون اساسی حرکت کنند و آنچه در این سالها صورت گرفته است بنابر مصالح جنگ بوده ولی در شرایط عادی باید کارها بر اساس قانون اساسی صورت بگیرد.
تفاوت آرای فقهی امام قبل و بعد از انقلاب
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه امام مجتهد بود و مجتهد براساس مبانی و آرا نظر خود را بیان میکند، اظهار کرد: اجتهاد اقتضای تنوع آراء را دارد و اگر مجتهدی عینا همه نظرات مجتهدان قبل از خود را تایید کند محل اشکال است؛ گاهی دیده میشود برخی افراد بر نقد یک مجتهد بر آرای دیگران خرده میگیرند در حالی که شرایط زمان و مکان اقتضای چنین کارهایی را دارد. امام هم شرایط قبل و هم بعد از انقلاب را درک کردند و در مورادی تصریح دارند که از برخی نظریات قبل از انقلاب عدول کردهاند. در موردی شورای نگهبان به امام نامه نوشتند که اگر ما براساس تحریرالوسیله عمل کنیم هر کسی نفتی را پیدا کرد برای صاحب زمین است ولی امام در پاسخ آن را سرمایه علمی دانستند و فرمودند نظر من عوض شده است. حتی در برخی موارد امام احساس کردند نظریات تحریرالوسیله مشکلات کشور را حل نمیکند لذا به برخی از افراد دیگر ارجاع دادند.
رئیس مؤسسه فهیم با بیان اینکه برخی تصور کردهاند ما باید متون فقهی امام را بر سخنرانی و … ترجیح دهیم، گفت: این افراد توجه نکردهاند متون فقهی در موارد زیادی مربوط به قبل از انقلاب بوده است و در مواردی هم به تصریح امام، نظرشان تغییر کرده است؛ مثلا امام معتقد بودند که مجتهد اعلم باید وارد قضا، افتا و ولایت شود ولی یکی دو ماه قبل از وفات در نامهای که به آیتالله مشکینی نوشتند فرمودند که من معتقد نیستم که ولی فقیه باید افقه و اعلم از دیگران باشد و مجتهد عادل کافیست. در مباحث داریم که اگر کسی دو نظر متضاد داشت باید نظر متاخر را بر متقدم ترجیح دهیم.
استاد حوزه علمیه با اشاره به دیدگاه اصلی امام در اندیشه سیاسی و رابطه دین و سیاست و مشروعیت نظام اسلامی، بیان کرد: امام از دو چیز احتراز داشتند؛ یکی سیاستگریزی دیندارانه و سیاستبازی بیدینانه؛ ایشان قبل از اینکه با شاه درگیر شوند با سیاستگریزان دیندار مشکل داشتند. مثلا شیخ عبده در اواخر به جایی رسید که گفت من به خدا پناه میبرم از سیاست و سیاستمدار؛ هر حرفی که در سیاست تلفظ میشود و از هر انسانی که در مورد سیاست میاندیشد و حرف میزند به خدا پناه میبرم ولی امام در منشور روحانیت فرمودند در ابتدای نهضت اگر کسی سخن از سیاست میگفت گویی مرتکب معصیت کبیره شده و آخوند سیاسی از نظر آنان آخوند بیدین است لذا امام در برابر این تفکر ایستاد و البته برخی هم چون نمیخواستند هزینه ورود به سیاست را بپردازند ورود به سیاست را مخالف دین میدانستند.
رئیس مؤسسه فهیم با بیان اینکه جبهه دیگر سیاستورزان بیدین بودند که سیاست را پدرسوختگی میدانستند و از دینداران میخواستند که سیاست را به خود آنان واگذار کنند، تصریح کرد: البته سیاست ماکیاولی اگر مدنظر باشد این حرف درست است گرچه ماکیاول هم میگفت بنای سیاستمدار باید بر عدم دروغ و فریب باشد تا جایی که مجبور نشود و اگر مجبور شد وسیله هدف را توجیه میکند ولی امام با این تفکر هم مبارزه کرد. امام با دلایل متعدد سیاستورزی دیندارانه را مطرح کردند.
مبارزه توامان با سیاستمداران دینگریز و دینداران سیاستگریز
قاضیزاده با بیان اینکه امام با شعار جدایی دین از سیاست مبارزه کردند، اضافه کرد: بیشتر مطالب امام قبل از انقلاب اشاره به این مسئله دارد زیرا سیاستمداران بر این عقیده بودند که اگر دین وارد سیاست شود دست و پای آنها را خواهد بست لذا با ورود دین به عرصه سیاسی مخالفت میکردند.
استاد درس خارج حوزه با اشاره به مشروعیت حکومت و اینکه چه کسی میتواند حکومت کند، بیان کرد: غالب متکلمان و فقها و مفسران معتقدند که کسی میتواند حکومت کند که خدا او را تعیین کرده است؛ اهل سنت معتقدند تنها کسی را که خدا تعیین کرده است پیامبر(ص) است ولی بعد از ایشان حکومت برعهده مردم وانهاده شده است. در مورد عصر غیبت اجمالا فقها معتقدند که باز کسی میتواند حکومت کند که خدا او را تعیین کرده است ولی در این دوره تعیین دو نوع است یکی تنصیص امام و دیگری تعیین به توصیف است یعنی وقتی امام در غیبت است براساس روایت عمربن حنظله یکسری اوصاف برای حاکم دینی تعیین میشود.
آیت الله قاضیزاده تاکید کرد: امام نظرات خاصی در این باره داشتند و به روایات ولایت فقیه استناد کرده و مشروعیت حکومت ولی فقیه را ثابت کردند؛ البته امام در باب اینکه «چه کسی باید حکومت کند» بیش از آن که به ادله نقلی تاکید داشته باشند به ادله عقلی تاکید داشتند و روایات را برای تایید آوردند؛ این مطلب حکایت از آن دارد که ارتباطی بین مردم و مشروعیت حاکم وجود ندارد و کتب فتوایی و استدلالی امام هم این مطلب را بیان کرده است.
وی با بیان اینکه این نظرات امام عموما تا قبل از انقلاب بوده است، اظهار کرد: بعد از انقلاب ایشان نظرات دیگری هم بیان کردند مثلا فرمودند که حق هر ملتی است که سرنوشت خود را در دست داشته باشد یعنی بحث حق مطرح است یا اختیار باید در دست مردم باشد؛ به طاغوت میگفتند سرنوشت ما که ۲۰۰ سال بعد از شما به دنیا آمدهایم به چه مناسبت شما تعیین کردهاید آقای پدربزرگ؟ آخر ما چه حقی داریم که سرنوشت دیگران را تعیین کنیم؟ مگر پدران ما ولی ما هستند؟ در روزهایی که مجلس خبرگان اول قرار بود تعیین شود باز مطالبی اینگونه بیان فرمودند و تاکید کردند روی مسیری که ملت هستند بروید، ملت رای داده است. ایشان نظام اسلامی را متکی به آرای عمومی ملت میدانستند.
تاکید امام بر دو بعد اسلامیت و جمهوریت
قاضیزاده بیان کرد: علامه طباطبایی هم معتقد است که دین در مورد نوع حکومت چیزی تعیین نکرده است و فقط در مورد ثابتات آن مطالبی بیان شده است و نوع آن براساس پیشرفت تمدنها قابل تغییر است. امام هم بر حق شرعی و هم حق مردم تاکید دارند و ممکن است برخی فکر کنند که این دو در تضاد با هم هستند ولی ایشان در یکی دو نامه خودشان که در صحیفه وجود دارد پاسخهایی دادهاند.
وی افزود: دفتر مرکزی ائمه جمعه سراسر کشور از امام در این باره پرسیدند که در چه صورتی فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ امام در پاسخ فرمودند: ولایت بر جمیع صور دارد لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت اسلامی بستگی دارد به آرای اکثریت مردم یعنی بین ولایت و تولی تفاوت گذاشتند. البته این فرمایش امام هم باز مورد اختلاف بوده است؛ برخی گفتهاند از این تعبیر برمیآید که مشروعیت حکومت ربطی به رای مردم ندارد ولی تولی حکومت است که باید با حمایت اکثریت مردم و رای آنان باشد و اگر مردم نیایند حکومت تشکیل نخواهد شد.
آیت الله قاضیزاده در پایان افزود: معتقدم ما دو سطح ولایت داریم مثلا یک سری امور ولایت بر تعیین مصالح برخی از افراد است از جمله افراد یتیم یا زنی که شوهرش مفقود شده است و ولی فقیه میتواند طلاق او را صادر کند تا بتواند با فرد دیگری ازدواج کند؛ این نوع ولایت، جزئی است و این نوع ولایت برای همه فقها ثابت است و در روایات هم عمدتا این نوع ولایت بحث شده است ولی سطح دوم ولایت کلی است که بستگی به آرای اکثریت مسلمین دارد. امام در این زمینه انتخاب ولی فقیه توسط مجلس خبرگان را همان رای مردم در تعیین ولی فقیه میدانند و از یک سو بر شرعیت بحث و از سوی دیگر بر رای مردم تایید کردهاند.
منبع: ایکنا