به گزارش ایرنا، حدود 20 سال از خشکی تالاب هامون و خشکسالی سیستان می گذرد و این امر سبب تغییر اقلیم منطقه به آب و هوایی گرم و خشک و خشن شده که زندگی را برای مردم از لحاظ اقتصادی و سلامتی دچار مشکل کرده است و بسیاری از مردم بومی آن برای زندگی به سایر نقاط استان و کشور مهاجرت می کنند.
طبیعت این سامان قرنهاست که گاهی مهربان و گاهی خشن می شود اما هیچگاه خشونتش چنین طولانی نبوده است، همسایگان شن های روان می گویند: قهر طبیعت به تنهایی نمی توانست این همه طولانی مدت باشد یقین داریم دست انسانهایی در آنسوی مرزها خشم طبیعت را برانگیخته زیرا راه را بر آب هیرمند بسته اند و هامون را به خشکی کشانده اند که بر اثر آن طبیعت به قهر آمده و تر و خشک را با هم می سوزاند و در این سوی مرز نیز مسئولانی هستند که تمام توان خود را برای گرفتن حق آبه بکار نمی بندند.
روایت همخانگی با تل ماسه های غول آسا داستان نیست بلکه واقعیتی دردناک است که سیستان و سیستانی را به زانو در آورده، شاید گرمای هوا باعث نامهربانی بادها می شود که یک باره چندین تن ماسه را بر سر تشنگان همیشه ی هامون می ریزند.
باد، خاک، گرما و آفتاب سوزان عناصر تشکیل دهنده جوی سیستان است که بیشتر ایام سال دست در دست هم به سراغ ساکنان آن می آیند و شرایط زندگی را هر سال سخت تر از سال پیش می کنند و گاه که یک به یک می آیند نیز آثار ویران کننده ای بر جا می گذارند به طوری که بارها شاهد بوده ایم که زابل گرمترین شهر کشور اعلام می شود.
شن های روان که از حجم عظیمی از ماسه ها و خاک تشکیل شده اند با وزش شدید باد به طور دیوانه وار به حرکت در می آیند به گونه ای که علاوه بر تنگ کردن راه نفس مردم، خانه های آنان را نیز مدفون می کند و مردم نیز چاره ای جز همسایگی اجباری با شن های روان ندارند.
**تالاب حیاتبخش دیروز و نفس گیر امروز
بادهای موسمی 120 روزه از قرنها پیش در سیستان جریان داشته اما تا سالها پیش این بادها نعمتی برای مردم این سامان بود و نه تنها سیستان بلکه جنوب استان نیز از برکت این بادها بهره مند بودند زیرا بادهای 120 روزه وقتی از روی تالاب و دریاچه هامون وزیدن می گرفت همچون سامانه سرمایشی شهرهای زاهدان و خاش و غیره را خنک می کرد بگونه ای که شب های بهاری زاهدان حتی در تابستان لذتبخش بود.
حال چه شده است که به یکباره بادهای 120 روزه به 180 روزه تبدیل و از همه مهمتر ویرانگر شده است.
تالاب بین المللی هامون که در گذشته های نه چندان دور منبع سرسبزی و نشاط برای تمامی جانداران اعم از انسان و حیوان و گیاه بود اکنون بر اثر خشک شدن رگ حیاتش 'هیرمند' به صحرایی لم یزرع تبدیل شده و دست بر گلوی تشنه مردم سیستان گذاشته و عامل خفگی آنان شده است.
چرای بی رویه دام در بستر هامون و از بین رفتن پوشش گیاهی از یک سو و برداشت غیر قانونی شن از کف این تالاب از سوی دیگر و رفت و آمد دامها و خودروهای حامل کالاهای قاچاق بستر این دریاچه را به منبع و کانون گرد و غبار تبدیل کرده است تا مردم را از خانه و کاشانه شان فراری دهد.
یکی از کامیونداران شهرستان زابل که خود را 'م.ب' معرفی کرد، می گوید: شن های شسته ای که باید از کارخانه ها خریداری شود بسیار گران و کم مشتری هستند.
وی افزود: معمولا شن ها را شبانه از کف دریاچه جمع آوری و بارگیری می کنیم که هم از لحاظ قیمت مناسب تر است و هم مشتری بیشتری دارد.
وی ادامه داد: هر شب از ساعت 2 تا 3 بامداد به همراه دو کارگر که مسیر دریاچه را به خوبی می دانند به سطح دریاچه می رویم و پس از یک ساعت بارگیری، صبح شن ها را برای فروش به بازار می رسانیم.
اگر بر بلندای کوه خواجه که تنها بر آمدگی زابل و در وسط دریاچه خشک هامون قرار دارد بایستید، شاهد چرای دام هایی دور تا دور خود خواهید بود که این دام ها متعلق به عشایر و دام داران منطقه است.
هنگام توفان، خاک از سطح دریاچه برخاسته و به سراغ مردم می آید تا نفس های آنان را به شماره بیاندازد.
همسایگان تپه های شن می گویند: کجاست دستانی که یاریگر ما باشد، سالهاست با مشقت در زیر شلاقهای باد و شن های روان بدنهای ما تاول زده، یاریمان کنید تا سیستان را دو باره از نو بسازیم.
شماری از روستاییان شهرستان هیرمند به خبرنگار ایرنا گفتند: اینجا خاک و وطن ماست و با جان و دل از آن پاسداری می کنیم، هر چند قهر طبیعت دامنگیر مان شده اما همچنان با آن مقابله می کنیم به امید روزی که سیستان دو باره جان گیرد و به دیگر مناطق نیز جان دهد.
**سیستان کانون بیماری سل
مردم و کارشناسان بهداشتی می گویند: خاکهایی که به وسیله باد به روستاها و شهرها منتقل می شود هوا را آلوده و ساکنان منطقه را دچار بیماری های تنفسی از جمله آسم و سل می کند.
همین معضل و پدیده سیستان را به کانون بیماری سل کشور تبدیل کرده است.
یکی از کارشناسان بهداشت منطقه سیستان در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: گرچه بیماری سل سال ها قبل از افغانستان به سیستان آمده اما اینک باید این حقیقت را بپذیریم که سل بیماری بومی این منطقه شده است.
م. ن. افزود: گرد و خاک یکی از عوامل اصلی تشدید کننده بیماری سل است که با از بین بردن مژک های ریه، افراد را در مقابل این بیماری آسیب پذیر می کند.
وی ادامه داد: اعتیاد نیز با ضعیف کردن بدن افراد، شرایط ابتلا به سل را در آنان افزایش می دهد.
وی تصریح کرد: بیماری سل در محیطی که هوا به راحتی جریان داشته باشد و نور خورشید به اندازه کافی به آن برسد در طول 5 دقیقه از بین می رود.
این کارشناس بهداشت با بیان اینکه بیماری سل ویژه جهان سوم است گفت: هوا تنها راه انتقال این بیماری است.
شن های روان با حجم عظیمی از خاک و ماسه عاملی برای انتقال بیماری های تنفسی شده اند.
**مقابله نکردن با شن های روان و آزادی اختیار غول های شنی
اما آنچه در این منطقه از بیماری های تنفسی هم برای افراد خطر بیشتری دارد حرکت این شن ها به خانه ها و مدفون کردن اراضی کشاورزی و محل زندگی مردم است که با مالچ پاشی بر روی این تپه های شنی سعی شده تا حرکت آن ها متوقف شود اما این مالچ پاشی ها مربوط به سالهای بسیار دور است و اینک اثر آنها از بین رفته و به دلیل مواد شیمیایی موجود در انها امکان کشت زمین های اطراف آنها نیز وجود ندارد و به دلیل نبود برنامه ریزی مدون برای مقابله، این غول های شنی آزادانه حرکت کرده و به هرجا پا می گذارند آنجا را ویران می کنند.
آمنه بارانی یکی از روستاییان شهرستان هیرمند به عنوان کانون اصلی حرکت شن های روان، می گوید: شن های روان خانه من را ویران کردند، وقتی که شن ها مانند یک انسان به درون خانه من وارد شدند احساس می کردم که این همان دشمن دیرینه ای است که سال ها در جوار خانه ام زندگی می کرده، راه می رفت و نفس می کشید و راه نفس کشیدنم را می بست و امروز قصد تصاحب خانه ام را دارد.
وی ادامه داد: این تنها مشکل من نیست، این اتفاق برای نیمی از روستای ما رخ داده است.
وی تصریح کرد: دولت همکاری لازم را ندارد زیرا باید قبل از اینکه این ماسه ها شروع به حرکت کند جلوی آنها گرفته شود.
علی بامری ساکن روستای نادر در نزدیکی مرز شهرستان زهک گفت: سال ها قبل عملیات مالچ پاشی در این منطقه انجام شد که هم باعث گرمای بیش از حد در اطراف خانه ها و هم موجب از بین رفتن زمین های کشاورزی ما شد.
وی خاطر نشان کرد: مدتی این مالچ ها حرکت شن های روان را کند کرد اما به دلیل شکننده بودن این مواد در سطح ماسه ها، پس از عبور حیوانات از روی آن ها شکسته و از بین می رود.
مالچ پاشی به دلیل وجود مواد شیمیایی در ماده مالچ ، عوارض زیست محیطی زیادی به همراه دارد که دربرخی موارد جبران ناپذیر است.
در حال حاضر مالچی که در بیابان های کشور استفاده می شود، فرآورده شیمیایی است و بعد از پاشیده شدن در منطقه مورد نظر، محیط را کاملا سیاه می کند و این باعث بالا رفتن درجه حرارت در آن منطقه می شود.
همچنین مواد شیمیایی ماده مالچ دارای بوی بدی است و به علت سیاه بودن مثل این است که آن بخش از زمین آتش گرفته است و در نتیجه به مرور محیط زیست منطقه از بین می رود، این در حالی است که اثر مالچ بعد از چند سال از بین می رود و در برخی مناطق دست اندرکاران دوباره آن را تمدید می کنند.
یکی از روش های جلوگیری از حرکت شن های روان در مناطق بیابانی و شن زار کاشت بوته های سازگار با کم آبی و شن زارهاست.
در این روش گیاهان سازگار با آب و هوای منطقه، مستقیم و بدون کاربرد مالچ یا احداث دیواره باد شکن روی تپه های شنی کاشته می شود و پس از چند سال با تکرار عملیات کشت تپه های شنی تدریجاً تثبیت شده و جامعه گیاهی مناسبی روی تپه های شنی ایجاد می شود، این روش می تواند برای تپه هایی استفاده شود که زیاد فعال نبوده و ارتفاع آنها از 2تا3 متر تجاوز نکند.
می توان در کمربندهای گرد و خاک خیز دریاچه هامون که منبع اصلی شن و گرد و خاک هستند درخت و سایر فضاهای سبز را ایجاد کرد و با نگهداری از آنها سبب ایجاد کمربند سبز و کاهش گرد و خاک و شن روان شد اما متاسفانه تا کنون فعالیتی از این نوع در منطقه دیده نمی شود.
عمده شن های روان و تپه های ماسه ای سیستان در منطقه هیرمند هم مرز با افغانستان وجود دارد.
فرماندار شهرستان هیرمند گفت: با اقدامات سازمان منابع طبیعی برای تثبیت شن های روان و ایجاد پوشش گیاهی و آب گیری اندک در سالهای قبل تالاب هامون مشکل شن های روان تا حد زیادی رفع شده و میزان این شن های روان کاهش چشم گیری داشته است.
محمد علی پیری افزود: برای جلو گیری از این پدیده همکاری تمام ارگان ها و مردم لازم است.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان نیز چندی قبل در گفت و گویی اظهار داشت: بر اساس مصوبه سفر ریاست محترم جمهور و کمک استاندار، چهار میلیارد تومان برای تثبیت شن های روان استان تخصیص یافت.
عبداباسط پاکزاد اظهار داشت: مشارکت مردمی به عنوان یک حلقه مفقوده در عرصه های منابع طبیعی استان محسوب می شود و بر این اساس تمام سعی و تلاش ما مشارکت گیری از مردم در راستای حفاظت و توسعه این اراضی است.
شن های روان در کنار بادهای 120 روزه زابل و تابش مستقیم نور خورشید که به دلیل عدم استفاده مطلوب از این 2 به معضلات جدی تبدیل شده اند شرایط زندگی را در منطقه سیستان دشوار کرده است و این منطقه را به یکی از مناطق شکننده کشور از لحاظ سلامتی و شرایط زندگی تبدیل کرده اند.
7311 **6081
طبیعت این سامان قرنهاست که گاهی مهربان و گاهی خشن می شود اما هیچگاه خشونتش چنین طولانی نبوده است، همسایگان شن های روان می گویند: قهر طبیعت به تنهایی نمی توانست این همه طولانی مدت باشد یقین داریم دست انسانهایی در آنسوی مرزها خشم طبیعت را برانگیخته زیرا راه را بر آب هیرمند بسته اند و هامون را به خشکی کشانده اند که بر اثر آن طبیعت به قهر آمده و تر و خشک را با هم می سوزاند و در این سوی مرز نیز مسئولانی هستند که تمام توان خود را برای گرفتن حق آبه بکار نمی بندند.
روایت همخانگی با تل ماسه های غول آسا داستان نیست بلکه واقعیتی دردناک است که سیستان و سیستانی را به زانو در آورده، شاید گرمای هوا باعث نامهربانی بادها می شود که یک باره چندین تن ماسه را بر سر تشنگان همیشه ی هامون می ریزند.
باد، خاک، گرما و آفتاب سوزان عناصر تشکیل دهنده جوی سیستان است که بیشتر ایام سال دست در دست هم به سراغ ساکنان آن می آیند و شرایط زندگی را هر سال سخت تر از سال پیش می کنند و گاه که یک به یک می آیند نیز آثار ویران کننده ای بر جا می گذارند به طوری که بارها شاهد بوده ایم که زابل گرمترین شهر کشور اعلام می شود.
شن های روان که از حجم عظیمی از ماسه ها و خاک تشکیل شده اند با وزش شدید باد به طور دیوانه وار به حرکت در می آیند به گونه ای که علاوه بر تنگ کردن راه نفس مردم، خانه های آنان را نیز مدفون می کند و مردم نیز چاره ای جز همسایگی اجباری با شن های روان ندارند.
**تالاب حیاتبخش دیروز و نفس گیر امروز
بادهای موسمی 120 روزه از قرنها پیش در سیستان جریان داشته اما تا سالها پیش این بادها نعمتی برای مردم این سامان بود و نه تنها سیستان بلکه جنوب استان نیز از برکت این بادها بهره مند بودند زیرا بادهای 120 روزه وقتی از روی تالاب و دریاچه هامون وزیدن می گرفت همچون سامانه سرمایشی شهرهای زاهدان و خاش و غیره را خنک می کرد بگونه ای که شب های بهاری زاهدان حتی در تابستان لذتبخش بود.
حال چه شده است که به یکباره بادهای 120 روزه به 180 روزه تبدیل و از همه مهمتر ویرانگر شده است.
تالاب بین المللی هامون که در گذشته های نه چندان دور منبع سرسبزی و نشاط برای تمامی جانداران اعم از انسان و حیوان و گیاه بود اکنون بر اثر خشک شدن رگ حیاتش 'هیرمند' به صحرایی لم یزرع تبدیل شده و دست بر گلوی تشنه مردم سیستان گذاشته و عامل خفگی آنان شده است.
چرای بی رویه دام در بستر هامون و از بین رفتن پوشش گیاهی از یک سو و برداشت غیر قانونی شن از کف این تالاب از سوی دیگر و رفت و آمد دامها و خودروهای حامل کالاهای قاچاق بستر این دریاچه را به منبع و کانون گرد و غبار تبدیل کرده است تا مردم را از خانه و کاشانه شان فراری دهد.
یکی از کامیونداران شهرستان زابل که خود را 'م.ب' معرفی کرد، می گوید: شن های شسته ای که باید از کارخانه ها خریداری شود بسیار گران و کم مشتری هستند.
وی افزود: معمولا شن ها را شبانه از کف دریاچه جمع آوری و بارگیری می کنیم که هم از لحاظ قیمت مناسب تر است و هم مشتری بیشتری دارد.
وی ادامه داد: هر شب از ساعت 2 تا 3 بامداد به همراه دو کارگر که مسیر دریاچه را به خوبی می دانند به سطح دریاچه می رویم و پس از یک ساعت بارگیری، صبح شن ها را برای فروش به بازار می رسانیم.
اگر بر بلندای کوه خواجه که تنها بر آمدگی زابل و در وسط دریاچه خشک هامون قرار دارد بایستید، شاهد چرای دام هایی دور تا دور خود خواهید بود که این دام ها متعلق به عشایر و دام داران منطقه است.
هنگام توفان، خاک از سطح دریاچه برخاسته و به سراغ مردم می آید تا نفس های آنان را به شماره بیاندازد.
همسایگان تپه های شن می گویند: کجاست دستانی که یاریگر ما باشد، سالهاست با مشقت در زیر شلاقهای باد و شن های روان بدنهای ما تاول زده، یاریمان کنید تا سیستان را دو باره از نو بسازیم.
شماری از روستاییان شهرستان هیرمند به خبرنگار ایرنا گفتند: اینجا خاک و وطن ماست و با جان و دل از آن پاسداری می کنیم، هر چند قهر طبیعت دامنگیر مان شده اما همچنان با آن مقابله می کنیم به امید روزی که سیستان دو باره جان گیرد و به دیگر مناطق نیز جان دهد.
**سیستان کانون بیماری سل
مردم و کارشناسان بهداشتی می گویند: خاکهایی که به وسیله باد به روستاها و شهرها منتقل می شود هوا را آلوده و ساکنان منطقه را دچار بیماری های تنفسی از جمله آسم و سل می کند.
همین معضل و پدیده سیستان را به کانون بیماری سل کشور تبدیل کرده است.
یکی از کارشناسان بهداشت منطقه سیستان در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: گرچه بیماری سل سال ها قبل از افغانستان به سیستان آمده اما اینک باید این حقیقت را بپذیریم که سل بیماری بومی این منطقه شده است.
م. ن. افزود: گرد و خاک یکی از عوامل اصلی تشدید کننده بیماری سل است که با از بین بردن مژک های ریه، افراد را در مقابل این بیماری آسیب پذیر می کند.
وی ادامه داد: اعتیاد نیز با ضعیف کردن بدن افراد، شرایط ابتلا به سل را در آنان افزایش می دهد.
وی تصریح کرد: بیماری سل در محیطی که هوا به راحتی جریان داشته باشد و نور خورشید به اندازه کافی به آن برسد در طول 5 دقیقه از بین می رود.
این کارشناس بهداشت با بیان اینکه بیماری سل ویژه جهان سوم است گفت: هوا تنها راه انتقال این بیماری است.
شن های روان با حجم عظیمی از خاک و ماسه عاملی برای انتقال بیماری های تنفسی شده اند.
**مقابله نکردن با شن های روان و آزادی اختیار غول های شنی
اما آنچه در این منطقه از بیماری های تنفسی هم برای افراد خطر بیشتری دارد حرکت این شن ها به خانه ها و مدفون کردن اراضی کشاورزی و محل زندگی مردم است که با مالچ پاشی بر روی این تپه های شنی سعی شده تا حرکت آن ها متوقف شود اما این مالچ پاشی ها مربوط به سالهای بسیار دور است و اینک اثر آنها از بین رفته و به دلیل مواد شیمیایی موجود در انها امکان کشت زمین های اطراف آنها نیز وجود ندارد و به دلیل نبود برنامه ریزی مدون برای مقابله، این غول های شنی آزادانه حرکت کرده و به هرجا پا می گذارند آنجا را ویران می کنند.
آمنه بارانی یکی از روستاییان شهرستان هیرمند به عنوان کانون اصلی حرکت شن های روان، می گوید: شن های روان خانه من را ویران کردند، وقتی که شن ها مانند یک انسان به درون خانه من وارد شدند احساس می کردم که این همان دشمن دیرینه ای است که سال ها در جوار خانه ام زندگی می کرده، راه می رفت و نفس می کشید و راه نفس کشیدنم را می بست و امروز قصد تصاحب خانه ام را دارد.
وی ادامه داد: این تنها مشکل من نیست، این اتفاق برای نیمی از روستای ما رخ داده است.
وی تصریح کرد: دولت همکاری لازم را ندارد زیرا باید قبل از اینکه این ماسه ها شروع به حرکت کند جلوی آنها گرفته شود.
علی بامری ساکن روستای نادر در نزدیکی مرز شهرستان زهک گفت: سال ها قبل عملیات مالچ پاشی در این منطقه انجام شد که هم باعث گرمای بیش از حد در اطراف خانه ها و هم موجب از بین رفتن زمین های کشاورزی ما شد.
وی خاطر نشان کرد: مدتی این مالچ ها حرکت شن های روان را کند کرد اما به دلیل شکننده بودن این مواد در سطح ماسه ها، پس از عبور حیوانات از روی آن ها شکسته و از بین می رود.
مالچ پاشی به دلیل وجود مواد شیمیایی در ماده مالچ ، عوارض زیست محیطی زیادی به همراه دارد که دربرخی موارد جبران ناپذیر است.
در حال حاضر مالچی که در بیابان های کشور استفاده می شود، فرآورده شیمیایی است و بعد از پاشیده شدن در منطقه مورد نظر، محیط را کاملا سیاه می کند و این باعث بالا رفتن درجه حرارت در آن منطقه می شود.
همچنین مواد شیمیایی ماده مالچ دارای بوی بدی است و به علت سیاه بودن مثل این است که آن بخش از زمین آتش گرفته است و در نتیجه به مرور محیط زیست منطقه از بین می رود، این در حالی است که اثر مالچ بعد از چند سال از بین می رود و در برخی مناطق دست اندرکاران دوباره آن را تمدید می کنند.
یکی از روش های جلوگیری از حرکت شن های روان در مناطق بیابانی و شن زار کاشت بوته های سازگار با کم آبی و شن زارهاست.
در این روش گیاهان سازگار با آب و هوای منطقه، مستقیم و بدون کاربرد مالچ یا احداث دیواره باد شکن روی تپه های شنی کاشته می شود و پس از چند سال با تکرار عملیات کشت تپه های شنی تدریجاً تثبیت شده و جامعه گیاهی مناسبی روی تپه های شنی ایجاد می شود، این روش می تواند برای تپه هایی استفاده شود که زیاد فعال نبوده و ارتفاع آنها از 2تا3 متر تجاوز نکند.
می توان در کمربندهای گرد و خاک خیز دریاچه هامون که منبع اصلی شن و گرد و خاک هستند درخت و سایر فضاهای سبز را ایجاد کرد و با نگهداری از آنها سبب ایجاد کمربند سبز و کاهش گرد و خاک و شن روان شد اما متاسفانه تا کنون فعالیتی از این نوع در منطقه دیده نمی شود.
عمده شن های روان و تپه های ماسه ای سیستان در منطقه هیرمند هم مرز با افغانستان وجود دارد.
فرماندار شهرستان هیرمند گفت: با اقدامات سازمان منابع طبیعی برای تثبیت شن های روان و ایجاد پوشش گیاهی و آب گیری اندک در سالهای قبل تالاب هامون مشکل شن های روان تا حد زیادی رفع شده و میزان این شن های روان کاهش چشم گیری داشته است.
محمد علی پیری افزود: برای جلو گیری از این پدیده همکاری تمام ارگان ها و مردم لازم است.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری سیستان و بلوچستان نیز چندی قبل در گفت و گویی اظهار داشت: بر اساس مصوبه سفر ریاست محترم جمهور و کمک استاندار، چهار میلیارد تومان برای تثبیت شن های روان استان تخصیص یافت.
عبداباسط پاکزاد اظهار داشت: مشارکت مردمی به عنوان یک حلقه مفقوده در عرصه های منابع طبیعی استان محسوب می شود و بر این اساس تمام سعی و تلاش ما مشارکت گیری از مردم در راستای حفاظت و توسعه این اراضی است.
شن های روان در کنار بادهای 120 روزه زابل و تابش مستقیم نور خورشید که به دلیل عدم استفاده مطلوب از این 2 به معضلات جدی تبدیل شده اند شرایط زندگی را در منطقه سیستان دشوار کرده است و این منطقه را به یکی از مناطق شکننده کشور از لحاظ سلامتی و شرایط زندگی تبدیل کرده اند.
7311 **6081
کپی شد