علی اوسط هاشمی که از آذر 1392سکان دار استانداری استان مهم و استراتژیک سیستان و بلوچستان را بر عهده گرفته است در گفت و گویی صمیمانه و بدون تعارف با روزنامه طلوع زاهدان از چهار سال زندگی در این استان به عنوان خاطره انگیز ترین دوران خدمت خود یاد می کند و می گوید: مردم این دیار، مردمی فهیم و مرزدار واقعی هستند که بودن در کنار آنها خاطراتی بس فراموش نشدنی را برای وی به یادگار باقی گذاشته و هیچ زمان از خاطرش نمی رود.
علی اوسط هاشمی در این گفت و گوی صمیمانه از خودش، از آرزوهایش و از اینکه چگونه برای استانداری سیستان و بلوچستان انتخاب شده و اینکه طی چهار سال بودن در سیستان و بلوچستان، چه تغییر و تحولاتی در این استان انجام شده می گوید.
هاشمی که در مرز 59 سالگی قرار دارد، امروز به عنوان یکی از موثر ترین و موفق ترین استانداران وزارت کشور و همچنین رسانه ای ترین استاندار در سیستان و بلوچستان ایفای نقش می کند.
گفت و گوی 70 دقیقه ای روزنامه طلوع زاهدان با استاندار سیستان و بلوچستان که به اتفاق مسئول روابط عمومی و امور بین الملل استانداری انجام شد از نظر خوانندگان می گذرد.
* در حال حاضر بحث جابجایی و تغییر استانداران از سوی وزارت کشور مطرح است و در این بین گمانه زنی های فراوانی در ماندن یا نماندن شما در استانداری و شایعات، تایید و تکذیبهایی نیز در محافل مختلف از جمله رسانه ای و فضای مجازی مطرح است بفرمائید آیا تاکنون پیشنهادی برای تصدی پست در وزارت کشور یا حوزه دیگری در سطح مدیریتی شده است یا خیر؟
استاندار: بعد از پایان هر دولتی و هر دوره ای، مردم تفاوت ها را انتظار دارند، قطعا دوره دوم دولتها با دوره اول آنها که به پشتوانه شناخت ضعف ها، ضرورت ها، تعمیق نگاهها و تجربه بیشتر و بهتر از دستاوردهای دوره اول حاصل می شود، در مسیر تکامل بخشیدن به فرصت سازی ها جدید متفاوت است.
افکار عمومی، افکار فعالی است و نقش و وزن خودش را بدست می آورد که این خودش بزرگترین محصول جمهوری اسلامی می تواند باشد
اگر افکار عمومی به مرحله ای برسد که قدرت زا باشد این برای کشور بزرگترین نعمت است که دارد حاصل می شود لذا با این افکار عمومی باید متفاوت فکر و رفتار کرد و متفاوت اندیشید تا این سرمایه را برای آینده کشور صیانت کنیم.
همه قدرت ها جابجا می شوند و آنچه که باقی می ماند، ملت است که به مسئولان نقش، شأن، موقعیت و فرصت می دهد. و این را اگر به یک باور عمیق تبدیل کنیم مردم باوری معنا پیدا می کند و ما هم با احترام به نقش، رأی و مطالبه مردم در جایگاه منطبق با اختیار و عزت قرار می گیریم.
جامعه امروز جامعه ای است که تفاوت ها را جستجو می کند و تشخیص می دهد و تفاوتها یک بخشش در تغییر است. همه مدیران باید بپذیرند که ثبات از آن مردم و تغییر از آن مسئولان است و وقتی این قائده را پذیرفتیم خودمان را با این مطالبات هماهنگ و همراه می کنیم.
تغییر نرم، ارزشمندترین نوع تغییر با تکریم به خواست و اراده ملّت است و این تغییر صرفا در تغییر آدمها نیست، نقش افکار عمومی به گونه ای قوی است که تغییر نگرش ها و رفتارها را هم انتظار داریم و این تغییر نگرش ها و رفتارها است که می تواند به تحکیم پدیده دولت – ملت کمک کند.
وقتی که خودمان را همه در درون ملت احساس کردیم جابجایی قدرت هم راحت تر صورت می گیرد.
کسانی که به قدرت پایدار برای خویش می اندیشند باید بدانند که هیچ قدرتی ماندگار نیست و ماندگاری از آن ملّت است. پس با این روحیه باید بپذیریم تغییر صرفا در جابجایی آدم ها نیست، رأی مردم برای تغییر نگرش، برنامه ها و رفتار هاست.
خودمان را مشغول تغییر جابجایی ها نکنیم، با جابجایی ها ممکن است یک بخش تغییرات در برنامه ها حاصل شود، ولی آنچه که مهم است ممکن است حاصل نشود.
پیام مردم در انتخابات را باید خوب دریافت کنیم و انتخابات را همه جانبه دید تا بتواند خواست و مطالبه مردم را محقق کند و این ضامن ماندگاری با اشتیاق در تعیین مسیر سرنوشت خویش و تکیه بر اراده خود خواهد بود.
پس تغییر را من در افکار، برنامه ها و نوع نگاه آدمها می بینم نه در پست ها. در غیر اینصورت یکی از این پست ،در پست دیگری می رود، این محصولش چیست ؟ نوآوری در رفتار و نوع نگاه مردم ممکن است باشد ولی بعد از گذشت یکسال مردم می گویند رفتارش چگونه است و بعد از سه سال ارزیابی ها می آید. خوشا به حال آنکس که توانسته باشد دلها را هم همراه خود ساخته باشد. امروز با توجه به اقتضای این مقطع زمانی، حرف و حدیث ها در خصوص تغییر و جابجایی مدیران زیاد است، فصل گمانه زنی ها و وزن کشی هاست و هرشخص و هر جریانی در جهت نشاندن نیروهای فکری خودشان بر مسئولیت ها و موقعیت هاست و به دنبال این هست که خودش رشد کند و گروهش امتیاز بیشتری بدست بیاورد.
اکنون روز فشار است، روز برجسته برخورد کردن با مطالبات در جهت نشاندن نیروهای تشکیلاتی و فکری خودشان بر مسئولیت ها و موقعیت ها بوده و تغییر امری طبیعی است.
تغییر در ارتباط با همه ی ما مصداق دارد و هیچ کس مستثنی نیست. در حوزه قوه مجریه وقتی اراده دولت بر این استوار بود که 8 الی 9 وزیر تغییر کند این تغییر در بین استانداران هم امری بدیهی است. بعضی از استانداران ممکن است در موقعیت خودشان تثبیت شوند، برخی از استان محل خدمت فعلی به استان دیگری جابجا شوند، بعضی ها هم بنا به اختیار خود ممکن است نمانند و بعضی ها هم باید تغییر کنند.
رفت و آمد امری طبیعی است اما در رابطه با خودم باید بگویم تا این لحظه در ارتباط با تغییر و جابجایی خودم هیچ کدام از گمانه زنی های منتشره در محافل و فضای مجازی صحت ندارد چون هنوز در ارتباط با پیشنهاداتی که مطرح است به جمع بندی نرسیدم. ممکن است بعد از سفر آقای رئیس جمهور از آمریکا دعوتی شود که بنشینیم با هم صحبت کنیم تا ببینیم با هم به چه جمع بندی نسبت به آینده می رسیم اگر دست خودم باشد، هنوز جایی را برای رفتن و یا ماندن مشخص نکردم. حالا هستم و تا زمانی که هستم بر موضع فعال خودم می اندیشم و دغدغه این که کجا می روم و کجا بمانم را به هیچ عنوان ندارم.
خیلی راحت بگویم، خیلی ها ممکن است تصورشان این باشد که هر جا بروم بهتر از اینجاست، و این یک حرف بی ربطی است چون من با مردم کار می کنم نه با فیزیک استان که چه دارد و چه چیزی ندارد. چون اگر قصد تفریح می کردم باید تا الان کرده باشم. من، نه از ماندن حرف می زنم و نه از رفتن، زیرا همه جای ایران سرای من است و من هم فرزند ایران هستم و هر چه در توان دارم بدهکار ملت و انقلاب هستم. اگر خداوند لطفی در حق ما کرده و توانایی محدودی داریم که بتوانیم این را به گونه ای جاری کنیم که در افکار مردم به امید اینکه زیبا بر نگاه ها بنشیند و جریانی ایجاد کند، این از آن انقلاب و ملّت است.
ما از آن ملّت و انقلابیم تا هستیم. لذا هرکجا تقدیر شد البته با نظر، اختیار و مشورت خودم و اهم و فی اهم کردن، تصمیم می گیرم. اینجا باشیم خب، بسی باز افتخار است بودن با این مردم با این ویژگی ها و صفات بسیار نیکی که از آنها در ذهن دارم.
اینکه بعضی ها بگویند مخالفت ها و اختلافات در جابجایی تاثیر دارد مگر می شود جامعه ای بدون منتقد و مخالف داشت؟ جامعه بدون مخالفت و انتقاد فاقد روح است چون مخالفت و انتقاد حق جامعه است. هیچ کس در جامعه اسلامی و انسانی فاقد مخالف نیست. پیامبر مکرم اسلام(ص) با آن عظمت در مقابلش صف آرایی می کردند .خب، ما هیچ موقع جامعه یکرنگ و یکصدا توقع نداریم که اگر این چنین باشد، فساد ایجاد می کند. منتقد و مخالف باید باشند ولی اینها هیچ نقشی در ماندن و رفتن ندارد؛ مهم ارزیابی اکثریت جامعه انسانی و تصمیم دولت است.
وقتی مردم سیستان و بلوچستان رأی اول را در سطح کشور به دولت دادند این نشان از این دارد که مردم ارزان فروش نیستند و این مردم با دقت و با لحاظ ضرورت های خویش تصمیم می گیرند.
در این استان 26درصد آراء مردمی برای 3 نفر بود و 06/73 درصد در سبد دیگری، خودآن برای ما یک ارزیابی بشمار می رود و بار را برای ما سنگین تر می کند که قدر شناس باشیم لذا من وامدار و بدهکار این مردم هستم و برای اینکه بتوانم از عهده ادای دین بر آیم باید سجده شکر بجای بیاورم.
زندگی علی اوسط هاشمی چگونه گذشته و اینکه یک روز زندگی استاندار چگونه می گذرد؟
بنده در یک شهر کوچک و زمان انقلاب در قضیه تسخیر شهربانی جانباز شدم و درگیری مستقیم داشتم پس از آن که انقلاب پیروز شد آغاز ورودم در سپاه بود و 14ماه در سپاه حضور داشتم سپس در نهادهای خدماتی مثل کمیته امداد و هلال احمر همزمان سه مسئولیت را بر عهده داشتم از آنجا به بعد در سال 61 به وزارت کشور وارد شدم و با فرمانداری شروع کردم، سه استان معاون سیاسی، دو استان مدیر کل سیاسی، دو استان مدیر کل ثبت احوال، سه استان معاون سیاسی و امنیتی، فرماندار تهران، رئیس بنیاد مستضعفان و بعد از آن هم دوباره وزارت کشور دعوت شدم و هم اکنون در خدمت مردم سیستان و بلوچستان هستم .
البته دو مرحله هم کاندیدا شدم در شورای شهر و مجلس که هر دو بار رد صلاحیت شدم و البته آنها ناشی از ارزیابی های حاصل از نوع نگرش های خطی است نه نوع نگاه اعتقادی.
و این تناقض دارد که من برای کاندیداتوری شورا تائید صلاحیت نگیرم اما برای استانداری یک استان مهم تائید صلاحیت بگیرم. باید این نوع نگاهها را اصلاح کنیم مقداری مهربانانه تر به همدیگر نگاه کنیم. اغراض شخصی، گروهی را مبنای قضاوت قرار ندهیم چرا که ریزش باعث خسارت می شود.
نوع نگاهمان باید برگردد به عصر انقلاب، دوران دفاع مقدس که چگونه با هم بودیم حاضر بودیم راه را هموار کنیم با رفتن روی مین که دوست با آسوده خاطر بهتر بر موضع عشق و ایثارش نقش ایفا کند.
سال 62 ازدواج کرده ام سه پسر دارم. هیچ کدام از پسرانم جایگاه دولتی ندارند اگر خودم پشتوانه آنها نباشم از عهده تامین مخارجشان بر نمی آیند. ما اعلام کردیم در کشور که بابا نان داد گویا باید تا آخر این دوام داشته باشد .
من می دانم، من می توانم را در مسیر تربیت در مقطع آموزشی جا نینداختیم یعنی وقتی می گوییم بابا نان داد، تا آخر بابا باید نانش را بدهد الان وضعیت ما تقریبا این گونه است.
چند استان کار کرده ام، کردستان، کرمانشاه درست در زمان جنگ، چهار محال و بختیاری، یزد، قزوین، تهران و سیستان و بلوچستان توفیق خدمت گذاری داشته ام و از هر کدام خاطراتی دارم و خوشحالم سالهای پایانی خدمتم را در این استان بوده ام و خاطرات ارزشمند و درس آموزی را از مردم این دیار دارم.
بنده طی 4 سال خدمت در سیستان و بلوچستان تا به امروز خودم را راضی به جدایی از استان نکرده ام.
بنده یک نوه دختر از فرزند پسر خودم هم دارم ارتباط را سعی کرده ام با خانواده و بخصوص نوه ام داشته باشم ، پیامها و پیامکهای او انرژی به من می دهد و البته از روابط عاطفی با اقوام خودم جدا نیستم و حفظ می کنم ارتباط را چرا که تصور نشود که حال که در موقعیت شغلی خاص قرار گرفته ام کسی را تحویل نگیرم. سعی کرده ام روابط اجتماعی خودم را به مناسبت های مختلف حفظ کنم و حضور داشته باشم هر چند سخت است رفتن به کرمانشاه .به صله ارحام سخت اعتقاد دارم چرا که سرمایه زندگی خود می دانم و بسیار نعمت ها از این صله رحم داشته ام و نمی گذارم زندگی تحت تاثیر فضای مجازی قرار بگیرد هر چند بخشی از ضروریات هم می باشد.
علی اوسط هاشمی در چه تاریخی، چه روزی و چه ماهی از سال به دنیا آمده است؟
(استاندار با خنده) واقعیت این است که تاریخ تولدم را دقیق نمی دانم اما آنچه که در شناسنامه ام ثبت شده واقعی نیست، هر چند از بستگانم هم سوال کرده ام دقیق نمی دانسته اند اما در شناسنامه ام تاریخ 15 بهمن 1338 ثبت شده است.
بهترین و بد ترین خاطره علی اوسط هاشمی در مدت 4 سال زندگی در سیستان و بلوچستان و تصدی استانداری این استان؟
بدترین خاطره ام این است که مردم استان بدلیل شرایط آب و هوایی چه سختی هایی را تحمل می کنند به هر حال طوفان شن شرایط سختی است و بهترین خاطره این است که در بدو ورودم به استان توفیق شد افرادی که در بند اسارت اشرار بودند را با مشارکت و نقش آفرینان محلی توانستیم آزاد کنیم و به آغوش گرم خانواده برگردانیم و خودمان را در این احساس قشنگ که به خانواده آن عزیزان دست داد شریک می دانم.
مهمتر از همه این است که استان امنیت و آرامش پیدا کرده است، ببینید امروز نه راه بندان هست، نه ترور و نه تله انفجاری هست امروز همه چیز در مسیر توسعه تغییر پیدا کرده است. وقتی تیتر می شود که 421 زن از این استان به شورا راه یافته اند و از همه استانها پیشی می گیرد این محصول تغییر است و محصول نگاه کردن متفاوت به یکدیگر و حتی این را هم ببینیم که پدر پذیرفته که دخترش مثل پسرش باید وزن و موقعیت اجتماعی داشته باشد.
این ها خبرهای خوشی است که کشور را توجهش را جلب می کند و مشخص است که چه احساسی به ما هم دست می دهد.
امروز خوشحالیم بگوئیم که سیستان و بلوچستان متفاوت از آنچه که در گذشته پیرامونش بحث می شده، بر سر زبان ها افتاده، وقتی می گوئید اولین شهردار زن در دوره پنجم در اسپکه انتخاب شد، این تیتر روزنامه های ملی و قلم به دستان داخلی و هم مفسران خارجی می شود ببینید بی بی سی چقدر به مباحث استان ورود پیدا کرده ، در قبل کارشناسان را جمع می کرد برای چه مباحثی و اکنون دعوت می کند برای چه مباحثی که چه می گذرد در سیستان و بلوچستان و این می شود سوالشان که چه شده در سیستان و بلوچستان؟
خوب است که دشمن متوجه شده که دولت در این استان با همراهی مردم یک زمینه هایی را برای تغییر و تحول فراهم کرده است و من همه این ها را از معرفت مردم می دانم.
این خاطرات خوبی است که هم مردم خوشحالند و هم ما خوشحالیم. بنده با جرات می توانم بگویم که بسیاری از دستاوردهای این استان از جامعه ایرانی امروز پنهان نمانده است. امروز تماسهایی که با خود من گرفته می شود از استانهایی با ترکیب قومی متفاوت ، متوجه می شوند که بالاخره اثرات پاره ای از رفتارها در نگاهها نشسته است. و این بدان معنا نیست که خودم عاری از خطا باشم، خیر من هم مثل همه وقتی در مقام مسئولیت سنگین تری قرار می گیرم خب قطعا اشکالات من بیشتر است.
آینه دیدن مردم خیلی قشنگ است. نکته قشنگی که من در این استان بدان توجه دارم این است که اکثریت مردم استان شکر گذارند، قدر می دانند وقتی متوجه می شوند یک نفر به سمتشان قدمی درست برداشته آنها هفت، هشت قدم به سمتت بر می دارند و این خودش به انسان تحرک ، انگیزه و عشق بیشتری را انتقال می دهد و این اصل سرمایه است.
آیا علی اوسط هاشمی استاندار پروازی است یا اینکه با بار و بنه اش در این استان حضور دارد؟
استان سیستان و بلوچستان با استان قزوین، گیلان و جاهای دیگر متفاوت است هر قاعده استثنایی دارد و قاعده مطلق نیست من اینجا هم که باشم با خانواده ام نیستم، تهران هم که باشم نیستم من برخی اوقات که تهران می روم خانواده ام می گویند آمدی تهران اما دیده نمی شوی. خوب است از راننده مستقر و مقیمم در تهران سوال کنید من چه موقع به خانه می روم.همین سفر اخیر که رفتم تهران با اینکه سفرم فشرده بود حتی غذا را در ماشین صرف کردم و برخی مواقع حتی فرصت ناهار خوردن هم ندارم.
لذا حجم کار برخی مواقع به گونه ای است که انسان از حق خانواده اش عبور می کند وقتی از حق خانواده ات عبور کردی به قیمت بودن در موضع خدمت، این فرق می کند. یک موقع هست که انسان پروازی است به قیمت تضییع حق مردم، این توصیه باید عملی شود. اما وقتی آدم از حق خانواده اش عبور می کند نمی تواند به حقوق آنها هم برسد به قیمت این که از برنامه هایش عقب نیفتد بتواند از عهده پاسخ به مردم برآید این تفاوت می کند مهم این است که بر موضع خدمت باشید.یک موقع پروازی بودن موجب تضییع حق مردم و تضعیف نقش خودت نشود ما به این عادت نداریم.
استاندار سیستان و بلوچستان چقدر حقوق می گیرد؟
حقوق من 8 میلیون و 600 هزار تومان است البته با لحاظ ایثارگری، دوران خدمت در جبهه و مناطق عملیاتی همه را جمع کنی و نهایت دو سه میلیون تومان از سایر امور بدهند.
ولی این را بگویم طی این چهار سال که در خدمت مردم هستم یک ریال حق پرواز به خانواده ما تعلق نگرفته و هر چه بیایند و بروند از همین محل حقوقم پرداخت می شود.
اگر ارزش گذاری کنیم بین کار و دستمزد هیچ تناسبی بین این نیست. بنده هیچ موقع فکر نکردم که به ما چقدر می دهند و چقدر نمی دهند. بنده چهار سال اینجا هستم و تازه سه ماه قبل متوجه شده ام که حق محرومیت و مرزی به من نمی دهند.
برای این استان چه کاری علاقه داشتید که انجام شود ولی اجرایی نشد؟
اول بحث آب است چه آبرسانی به مردم روستاهایی که به سختی زندگی می کنند ، همه با پول حل نمی شود. بخشی را با ضعف مدیریت روبرو بودم که از وزارت نیرو همیشه ایراد گرفته و می گیرم که این استان یک اراده متفاوتی را می طلبد و من خودم شرمنده روستائیانی هستم که فاقد سامانه آب بهداشتی هستند و بر این باورم که آنچه را که بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند.
وقتی خودم از امکانات زیست مناسب درمرکز استان برخوردار هستم نمی توانم تحمل کنم عدم برخورداری مردم از مشکلات و نیازها را.
بحث دیگر حاشینه نشینی است. کدام آدم با انصاف می تواند حاشیه نشینی را ببیند و آرام و بی خیال باشد تلاش کردیم ولی زمان می برد و بحث طوفان شن جز دغدغه های جدی بنده بوده است که بتوانم کار کنم. در بخش های دیگر خوشحالم که بگویم یک وجهی فکر نکردیم البته به این نکته باید توجه داشت که ما دولت برخوردار از منابع غنی را هم نداشتیم ما در عصری دولت را تحویل گرفتیم که در همین استان کلی طرح های نیمه تمام رو دست بود که همه تعطیل شده بود. به عنوان مثال همین سینما هلال را ببینید داشت به موزه تبدیل می شد .آقای استاندار وقتی استان را به بنده تحویل داد با انصاف موارد را مطرح کرد و گفت استان را با رقمی بالغ بر 450 میلیارد تومان بدهی دارم تحویل می دهم . بعد هم منابع دولت با کاهش قیمت نفت ، تحریم و مذاکرات وضع بدی داشت و بدترین وضعیت مالی در سال 94 و 95 بود.
در واقع بزرگی نگاه دولت به استان را نمی توانم کتمان کنم. دولت به این استان خوب توجه کرده است .
تلخ ترین و تجربه در این استان که ندیده بودم به این وسعت، وجود بیش از 35 هزار نفر فاقد شناسنامه که تعیین تکلیف هم نمی شدند، بود و این در حالی بود که انگ مشکوک التابعی بودن هم به آنها خورده بود .وقتی توانستیم به 23 هزار نفر شناسنامه بدهیم یعنی اینکه احقاق حق کرده ایم. حق الناس چیست، همین ها است هر کسی تعمدا یا سهوا حقی را از کسی ضایع کرد باید حلیت بخواهد ، خب حقی را از او ضایع کرده ایم فرصتها را گرفته ایم، فرصت سوزی برای او کرده ایم و امروز خوشحالم بگویم با رفتار اقناعی و همگرایی این مشکلات رو به مرتفع شدن است.
علی اوسط هاشمی چه احساسی به سیستان و بلوچستان دارد و اگر سمتی در استان دیگری و حوزه دیگری گرفت آیا از این استان یاد هم می کند؟
من نسبت به مردم استان و حق آنها خودم را مسئول می دانم و این را هم گفته ام که هر کجا بروم معین این استان خواهم بود ممکن است جای دیگری مستقر شوم و وضعشان مطلوب باشد این جا را مثال می زنم که بروید کمک کنید به پیشرفت استان.
همیشه گفته ام که بزرگی توفیق یک حکومت در احیاء حق عدالت ورزی است و حکومت ها با این رویکرد بزرگ می شوند در نگاه مردم ملت دیدن و ملت را یکی دیدن و بر پایه عدالت و حق ورزی رفتار کردن خودش جریان ساز است و چسبندگی در جامعه ایجاد می کند خودش عشق ورزیدن و اشتیاق و میل به بودن در کنار حکومت را زمینه ساز می شود
چطور شد که چهار سال قبل برای این استان انتخاب شدید و عکس العملتان چگونه بود؟
کل پروسه انتخابم برای استان 48 ساعت طول نکشید کسی هم در انتخاب من خارج از دولت دخالتی نداشت . جز انتخاب های کم نظیر در دولت بود .من قویا برای استان خودم مطرح بودم، خب با مطالباتی که از نمایندگان آن منطقه در آن دوره وجود داشت روحیاتم نساخت. بنده آدمی نیستم که وامدار کسی باشم در مسئولیت پذیری. امروز اعتقادم این است که مدیران باید بر حوزه اختیار خودشان با صلابت باشند نه اینکه وامدار این گروه و آن جریان یا شخص باشند. پاسخ گویی و مطالبه گری متفاوت از این قضیه استبنده چون اعتقادی به پست فکر می کنم که کجا مفید ترم با رجوع به قرآن و مشورت با خانواده ام در نهایت دیدم که همه اش نور است و با عشق آمدم سیستان و بلوچستان. روز معارفه هم به همه مدیران، فرمانداران عرض کردم که هر کدام در بخش های خودتان باید با جدیت انجام وظیفه کنید مثلا فرماندار باید بتواند شاخص های شهرستانش را تغییر بدهد. ما هم برای کارهای کلان استان آمده ایم. آن موقع وضعیت امنیت استان چگونه بود امروز وضعیت احساس امنیت چگونه است؟ توجه به زیر ساختها چگونه بود. وقتی گذشته این استان را نگاه می کنیم برای خارجی ها ممنوع الورود شده بود توسط خود کشورهای خارجی، و آنها پر خطر و پر ریسک اعلام می کردند ببینید امروز چگونه است.
حضور هیاتهای مختلف خارجی حکایت از عبور از این وضعیت نیست؟ وقتی ما صحبت از این می کنیم که بازتاب سیاستهای نرم فراتر از کشور رفته دراین استان این تغییر شاخص نیست؟
وقتی ما صحبت از آموزش و پرورش می کنیم، راهیابی 120 هزار بازمانده از تحصیل به کلاس درس، وقتی می گوییم از 6 هزار پروژه بهداشت و درمان 650 مورد در این استان دارد اجرا می شود، وقتی فقط سخن از رنگین کمان معادن می شده در این استان امروز معادن استان دارد به سمت صنعتی شدن می رود این ها همه نشان از توسعه و پیشرفت دارد.
در گذشته از تبخیر و هدر رفت منابع آبی سخن می گفتیم اما امروز 46 هزار هکتار اراضی کشاورزی با لوله آبرسانی می شود.
از همه مهمتر 940میلیون دلار در بندر چابهار سرمایه گذاری می شود، بندر چابهار ظرفیتش از 5/2 میلیون تن به 5/8 میلیون تن رسیده، پیشرفت شبکه ریلی را ببینید دسترسی مردم به گاز آیا رفاه عمومی را رقم می زند یا خیر ؟
ما 6 مورد بازارچه مرزی را به 11 بازارچه برای فعالیت اقتصادی رساندیم و در مجموع کارهای بزرگی است که در استان رقم خورده است.
دوران کودکی علی اوسط هاشمی چگونه گذشت ؟
پدرم شغل آزاد و معمولی داشت حتی یک روز که من بر اساس نوع روحیاتم و نقش آفرینی ام و موضع فعال خودم فرماندار شده بودم، در اعتراض به پاره ای رفتارها که با روحیه ام سازگار نبود استعفا دادم . پدرم گفت به زبان محلی (روله جان) چه کسی به این راحتی شده فرماندار که تو داری از دست می دهی گفتم وقتی نتوانم باور خودم را، اختیار خودم را داشته باشم پست بر من ارزش ندارد، آرزویم همیشه این بوده که بر باورم باشم، در اختیارم باشم، این ها برای من مهم بوده پست می تواند به انسان فرصت دهد که داشته های خود آدمی را به شراکت بگذارد و اگر آدم توانست با استقرار در موقعیت شغلی خوشنامی و نیک نگاهی را بدست آورد خوش به سعادتش.
هاشمی از سختی ها و شرایط دوران کودکی و نوجوانی و کمبود امکانات رفاهی اینگونه می گوید که، در کودکی محدودیت داشتم، اتاق کافی نداشتیم که درس بخوانم. دو اتاق داشتیم در خانه پدری ام، هفت خواهر و برادر همراه پدر و مادر زندگی می کردیم، برادر بزرگم ازدواج کرده بود یک اتاق از آنها بود و یک اتاق هم از آن بقیه، چراغ هم زود خاموش می شد. حال کجا باید درس می خواندم ؟ می رفتم خیابان شهر زیر نور افکن، دو تا آجر و یک مقوا گذاشته بودم و می نشستم درس می خواندم که شده بود قدمگاه من و همه این را می دانستند. یا این که روزها می رفتم پشت دیوار هلال احمر که خارج از شهر بود درس می خواندم، نوعی آرامش داشت و در واقع پشت دیوار آنقدر راه رفته بودم که جاده را صاف کرده بودم. با این سختی که درس خوانده ام خدا را شکر همان داشته های محدود کمک کرد که به اینجا برسم و در گوشه ای امید دارم موثر واقع شده باشیم. هر چند بدون تعارف سوالات فراوانی را در ذهن متبادر می کند اما برنامه های فشرده آقای استاندار و همچنین کسالت ایشان باعث شد تا آخرین سوال را از وی بپرسیم که یک روز کاری استاندار چگونه می گذرد ؟
من خانواده ام که بیایند اینجا میزبان هستم و باید خدمت کنم وقتی مجرد هستم بعد از مشغله کاری ناهاری صرف می کنم، مختصری استراحت و بعد هم شبکه های مجازی و البته ورزش هم می کنم . همیشه شب تنیس روی میز می زنم و حرفه ای، بطوری که یک ربع نیاز به ریکاوری دارم و اگر ورزش نکنم فرسوده می شوم بنده معتقدم که نظم در زندگی اساس پیشرفت است.
8006 **6081 دریافت کننده: نرگس تیموری ** انتشار دهنده: حیدر سرایانی
علی اوسط هاشمی در این گفت و گوی صمیمانه از خودش، از آرزوهایش و از اینکه چگونه برای استانداری سیستان و بلوچستان انتخاب شده و اینکه طی چهار سال بودن در سیستان و بلوچستان، چه تغییر و تحولاتی در این استان انجام شده می گوید.
هاشمی که در مرز 59 سالگی قرار دارد، امروز به عنوان یکی از موثر ترین و موفق ترین استانداران وزارت کشور و همچنین رسانه ای ترین استاندار در سیستان و بلوچستان ایفای نقش می کند.
گفت و گوی 70 دقیقه ای روزنامه طلوع زاهدان با استاندار سیستان و بلوچستان که به اتفاق مسئول روابط عمومی و امور بین الملل استانداری انجام شد از نظر خوانندگان می گذرد.
* در حال حاضر بحث جابجایی و تغییر استانداران از سوی وزارت کشور مطرح است و در این بین گمانه زنی های فراوانی در ماندن یا نماندن شما در استانداری و شایعات، تایید و تکذیبهایی نیز در محافل مختلف از جمله رسانه ای و فضای مجازی مطرح است بفرمائید آیا تاکنون پیشنهادی برای تصدی پست در وزارت کشور یا حوزه دیگری در سطح مدیریتی شده است یا خیر؟
استاندار: بعد از پایان هر دولتی و هر دوره ای، مردم تفاوت ها را انتظار دارند، قطعا دوره دوم دولتها با دوره اول آنها که به پشتوانه شناخت ضعف ها، ضرورت ها، تعمیق نگاهها و تجربه بیشتر و بهتر از دستاوردهای دوره اول حاصل می شود، در مسیر تکامل بخشیدن به فرصت سازی ها جدید متفاوت است.
افکار عمومی، افکار فعالی است و نقش و وزن خودش را بدست می آورد که این خودش بزرگترین محصول جمهوری اسلامی می تواند باشد
اگر افکار عمومی به مرحله ای برسد که قدرت زا باشد این برای کشور بزرگترین نعمت است که دارد حاصل می شود لذا با این افکار عمومی باید متفاوت فکر و رفتار کرد و متفاوت اندیشید تا این سرمایه را برای آینده کشور صیانت کنیم.
همه قدرت ها جابجا می شوند و آنچه که باقی می ماند، ملت است که به مسئولان نقش، شأن، موقعیت و فرصت می دهد. و این را اگر به یک باور عمیق تبدیل کنیم مردم باوری معنا پیدا می کند و ما هم با احترام به نقش، رأی و مطالبه مردم در جایگاه منطبق با اختیار و عزت قرار می گیریم.
جامعه امروز جامعه ای است که تفاوت ها را جستجو می کند و تشخیص می دهد و تفاوتها یک بخشش در تغییر است. همه مدیران باید بپذیرند که ثبات از آن مردم و تغییر از آن مسئولان است و وقتی این قائده را پذیرفتیم خودمان را با این مطالبات هماهنگ و همراه می کنیم.
تغییر نرم، ارزشمندترین نوع تغییر با تکریم به خواست و اراده ملّت است و این تغییر صرفا در تغییر آدمها نیست، نقش افکار عمومی به گونه ای قوی است که تغییر نگرش ها و رفتارها را هم انتظار داریم و این تغییر نگرش ها و رفتارها است که می تواند به تحکیم پدیده دولت – ملت کمک کند.
وقتی که خودمان را همه در درون ملت احساس کردیم جابجایی قدرت هم راحت تر صورت می گیرد.
کسانی که به قدرت پایدار برای خویش می اندیشند باید بدانند که هیچ قدرتی ماندگار نیست و ماندگاری از آن ملّت است. پس با این روحیه باید بپذیریم تغییر صرفا در جابجایی آدم ها نیست، رأی مردم برای تغییر نگرش، برنامه ها و رفتار هاست.
خودمان را مشغول تغییر جابجایی ها نکنیم، با جابجایی ها ممکن است یک بخش تغییرات در برنامه ها حاصل شود، ولی آنچه که مهم است ممکن است حاصل نشود.
پیام مردم در انتخابات را باید خوب دریافت کنیم و انتخابات را همه جانبه دید تا بتواند خواست و مطالبه مردم را محقق کند و این ضامن ماندگاری با اشتیاق در تعیین مسیر سرنوشت خویش و تکیه بر اراده خود خواهد بود.
پس تغییر را من در افکار، برنامه ها و نوع نگاه آدمها می بینم نه در پست ها. در غیر اینصورت یکی از این پست ،در پست دیگری می رود، این محصولش چیست ؟ نوآوری در رفتار و نوع نگاه مردم ممکن است باشد ولی بعد از گذشت یکسال مردم می گویند رفتارش چگونه است و بعد از سه سال ارزیابی ها می آید. خوشا به حال آنکس که توانسته باشد دلها را هم همراه خود ساخته باشد. امروز با توجه به اقتضای این مقطع زمانی، حرف و حدیث ها در خصوص تغییر و جابجایی مدیران زیاد است، فصل گمانه زنی ها و وزن کشی هاست و هرشخص و هر جریانی در جهت نشاندن نیروهای فکری خودشان بر مسئولیت ها و موقعیت هاست و به دنبال این هست که خودش رشد کند و گروهش امتیاز بیشتری بدست بیاورد.
اکنون روز فشار است، روز برجسته برخورد کردن با مطالبات در جهت نشاندن نیروهای تشکیلاتی و فکری خودشان بر مسئولیت ها و موقعیت ها بوده و تغییر امری طبیعی است.
تغییر در ارتباط با همه ی ما مصداق دارد و هیچ کس مستثنی نیست. در حوزه قوه مجریه وقتی اراده دولت بر این استوار بود که 8 الی 9 وزیر تغییر کند این تغییر در بین استانداران هم امری بدیهی است. بعضی از استانداران ممکن است در موقعیت خودشان تثبیت شوند، برخی از استان محل خدمت فعلی به استان دیگری جابجا شوند، بعضی ها هم بنا به اختیار خود ممکن است نمانند و بعضی ها هم باید تغییر کنند.
رفت و آمد امری طبیعی است اما در رابطه با خودم باید بگویم تا این لحظه در ارتباط با تغییر و جابجایی خودم هیچ کدام از گمانه زنی های منتشره در محافل و فضای مجازی صحت ندارد چون هنوز در ارتباط با پیشنهاداتی که مطرح است به جمع بندی نرسیدم. ممکن است بعد از سفر آقای رئیس جمهور از آمریکا دعوتی شود که بنشینیم با هم صحبت کنیم تا ببینیم با هم به چه جمع بندی نسبت به آینده می رسیم اگر دست خودم باشد، هنوز جایی را برای رفتن و یا ماندن مشخص نکردم. حالا هستم و تا زمانی که هستم بر موضع فعال خودم می اندیشم و دغدغه این که کجا می روم و کجا بمانم را به هیچ عنوان ندارم.
خیلی راحت بگویم، خیلی ها ممکن است تصورشان این باشد که هر جا بروم بهتر از اینجاست، و این یک حرف بی ربطی است چون من با مردم کار می کنم نه با فیزیک استان که چه دارد و چه چیزی ندارد. چون اگر قصد تفریح می کردم باید تا الان کرده باشم. من، نه از ماندن حرف می زنم و نه از رفتن، زیرا همه جای ایران سرای من است و من هم فرزند ایران هستم و هر چه در توان دارم بدهکار ملت و انقلاب هستم. اگر خداوند لطفی در حق ما کرده و توانایی محدودی داریم که بتوانیم این را به گونه ای جاری کنیم که در افکار مردم به امید اینکه زیبا بر نگاه ها بنشیند و جریانی ایجاد کند، این از آن انقلاب و ملّت است.
ما از آن ملّت و انقلابیم تا هستیم. لذا هرکجا تقدیر شد البته با نظر، اختیار و مشورت خودم و اهم و فی اهم کردن، تصمیم می گیرم. اینجا باشیم خب، بسی باز افتخار است بودن با این مردم با این ویژگی ها و صفات بسیار نیکی که از آنها در ذهن دارم.
اینکه بعضی ها بگویند مخالفت ها و اختلافات در جابجایی تاثیر دارد مگر می شود جامعه ای بدون منتقد و مخالف داشت؟ جامعه بدون مخالفت و انتقاد فاقد روح است چون مخالفت و انتقاد حق جامعه است. هیچ کس در جامعه اسلامی و انسانی فاقد مخالف نیست. پیامبر مکرم اسلام(ص) با آن عظمت در مقابلش صف آرایی می کردند .خب، ما هیچ موقع جامعه یکرنگ و یکصدا توقع نداریم که اگر این چنین باشد، فساد ایجاد می کند. منتقد و مخالف باید باشند ولی اینها هیچ نقشی در ماندن و رفتن ندارد؛ مهم ارزیابی اکثریت جامعه انسانی و تصمیم دولت است.
وقتی مردم سیستان و بلوچستان رأی اول را در سطح کشور به دولت دادند این نشان از این دارد که مردم ارزان فروش نیستند و این مردم با دقت و با لحاظ ضرورت های خویش تصمیم می گیرند.
در این استان 26درصد آراء مردمی برای 3 نفر بود و 06/73 درصد در سبد دیگری، خودآن برای ما یک ارزیابی بشمار می رود و بار را برای ما سنگین تر می کند که قدر شناس باشیم لذا من وامدار و بدهکار این مردم هستم و برای اینکه بتوانم از عهده ادای دین بر آیم باید سجده شکر بجای بیاورم.
زندگی علی اوسط هاشمی چگونه گذشته و اینکه یک روز زندگی استاندار چگونه می گذرد؟
بنده در یک شهر کوچک و زمان انقلاب در قضیه تسخیر شهربانی جانباز شدم و درگیری مستقیم داشتم پس از آن که انقلاب پیروز شد آغاز ورودم در سپاه بود و 14ماه در سپاه حضور داشتم سپس در نهادهای خدماتی مثل کمیته امداد و هلال احمر همزمان سه مسئولیت را بر عهده داشتم از آنجا به بعد در سال 61 به وزارت کشور وارد شدم و با فرمانداری شروع کردم، سه استان معاون سیاسی، دو استان مدیر کل سیاسی، دو استان مدیر کل ثبت احوال، سه استان معاون سیاسی و امنیتی، فرماندار تهران، رئیس بنیاد مستضعفان و بعد از آن هم دوباره وزارت کشور دعوت شدم و هم اکنون در خدمت مردم سیستان و بلوچستان هستم .
البته دو مرحله هم کاندیدا شدم در شورای شهر و مجلس که هر دو بار رد صلاحیت شدم و البته آنها ناشی از ارزیابی های حاصل از نوع نگرش های خطی است نه نوع نگاه اعتقادی.
و این تناقض دارد که من برای کاندیداتوری شورا تائید صلاحیت نگیرم اما برای استانداری یک استان مهم تائید صلاحیت بگیرم. باید این نوع نگاهها را اصلاح کنیم مقداری مهربانانه تر به همدیگر نگاه کنیم. اغراض شخصی، گروهی را مبنای قضاوت قرار ندهیم چرا که ریزش باعث خسارت می شود.
نوع نگاهمان باید برگردد به عصر انقلاب، دوران دفاع مقدس که چگونه با هم بودیم حاضر بودیم راه را هموار کنیم با رفتن روی مین که دوست با آسوده خاطر بهتر بر موضع عشق و ایثارش نقش ایفا کند.
سال 62 ازدواج کرده ام سه پسر دارم. هیچ کدام از پسرانم جایگاه دولتی ندارند اگر خودم پشتوانه آنها نباشم از عهده تامین مخارجشان بر نمی آیند. ما اعلام کردیم در کشور که بابا نان داد گویا باید تا آخر این دوام داشته باشد .
من می دانم، من می توانم را در مسیر تربیت در مقطع آموزشی جا نینداختیم یعنی وقتی می گوییم بابا نان داد، تا آخر بابا باید نانش را بدهد الان وضعیت ما تقریبا این گونه است.
چند استان کار کرده ام، کردستان، کرمانشاه درست در زمان جنگ، چهار محال و بختیاری، یزد، قزوین، تهران و سیستان و بلوچستان توفیق خدمت گذاری داشته ام و از هر کدام خاطراتی دارم و خوشحالم سالهای پایانی خدمتم را در این استان بوده ام و خاطرات ارزشمند و درس آموزی را از مردم این دیار دارم.
بنده طی 4 سال خدمت در سیستان و بلوچستان تا به امروز خودم را راضی به جدایی از استان نکرده ام.
بنده یک نوه دختر از فرزند پسر خودم هم دارم ارتباط را سعی کرده ام با خانواده و بخصوص نوه ام داشته باشم ، پیامها و پیامکهای او انرژی به من می دهد و البته از روابط عاطفی با اقوام خودم جدا نیستم و حفظ می کنم ارتباط را چرا که تصور نشود که حال که در موقعیت شغلی خاص قرار گرفته ام کسی را تحویل نگیرم. سعی کرده ام روابط اجتماعی خودم را به مناسبت های مختلف حفظ کنم و حضور داشته باشم هر چند سخت است رفتن به کرمانشاه .به صله ارحام سخت اعتقاد دارم چرا که سرمایه زندگی خود می دانم و بسیار نعمت ها از این صله رحم داشته ام و نمی گذارم زندگی تحت تاثیر فضای مجازی قرار بگیرد هر چند بخشی از ضروریات هم می باشد.
علی اوسط هاشمی در چه تاریخی، چه روزی و چه ماهی از سال به دنیا آمده است؟
(استاندار با خنده) واقعیت این است که تاریخ تولدم را دقیق نمی دانم اما آنچه که در شناسنامه ام ثبت شده واقعی نیست، هر چند از بستگانم هم سوال کرده ام دقیق نمی دانسته اند اما در شناسنامه ام تاریخ 15 بهمن 1338 ثبت شده است.
بهترین و بد ترین خاطره علی اوسط هاشمی در مدت 4 سال زندگی در سیستان و بلوچستان و تصدی استانداری این استان؟
بدترین خاطره ام این است که مردم استان بدلیل شرایط آب و هوایی چه سختی هایی را تحمل می کنند به هر حال طوفان شن شرایط سختی است و بهترین خاطره این است که در بدو ورودم به استان توفیق شد افرادی که در بند اسارت اشرار بودند را با مشارکت و نقش آفرینان محلی توانستیم آزاد کنیم و به آغوش گرم خانواده برگردانیم و خودمان را در این احساس قشنگ که به خانواده آن عزیزان دست داد شریک می دانم.
مهمتر از همه این است که استان امنیت و آرامش پیدا کرده است، ببینید امروز نه راه بندان هست، نه ترور و نه تله انفجاری هست امروز همه چیز در مسیر توسعه تغییر پیدا کرده است. وقتی تیتر می شود که 421 زن از این استان به شورا راه یافته اند و از همه استانها پیشی می گیرد این محصول تغییر است و محصول نگاه کردن متفاوت به یکدیگر و حتی این را هم ببینیم که پدر پذیرفته که دخترش مثل پسرش باید وزن و موقعیت اجتماعی داشته باشد.
این ها خبرهای خوشی است که کشور را توجهش را جلب می کند و مشخص است که چه احساسی به ما هم دست می دهد.
امروز خوشحالیم بگوئیم که سیستان و بلوچستان متفاوت از آنچه که در گذشته پیرامونش بحث می شده، بر سر زبان ها افتاده، وقتی می گوئید اولین شهردار زن در دوره پنجم در اسپکه انتخاب شد، این تیتر روزنامه های ملی و قلم به دستان داخلی و هم مفسران خارجی می شود ببینید بی بی سی چقدر به مباحث استان ورود پیدا کرده ، در قبل کارشناسان را جمع می کرد برای چه مباحثی و اکنون دعوت می کند برای چه مباحثی که چه می گذرد در سیستان و بلوچستان و این می شود سوالشان که چه شده در سیستان و بلوچستان؟
خوب است که دشمن متوجه شده که دولت در این استان با همراهی مردم یک زمینه هایی را برای تغییر و تحول فراهم کرده است و من همه این ها را از معرفت مردم می دانم.
این خاطرات خوبی است که هم مردم خوشحالند و هم ما خوشحالیم. بنده با جرات می توانم بگویم که بسیاری از دستاوردهای این استان از جامعه ایرانی امروز پنهان نمانده است. امروز تماسهایی که با خود من گرفته می شود از استانهایی با ترکیب قومی متفاوت ، متوجه می شوند که بالاخره اثرات پاره ای از رفتارها در نگاهها نشسته است. و این بدان معنا نیست که خودم عاری از خطا باشم، خیر من هم مثل همه وقتی در مقام مسئولیت سنگین تری قرار می گیرم خب قطعا اشکالات من بیشتر است.
آینه دیدن مردم خیلی قشنگ است. نکته قشنگی که من در این استان بدان توجه دارم این است که اکثریت مردم استان شکر گذارند، قدر می دانند وقتی متوجه می شوند یک نفر به سمتشان قدمی درست برداشته آنها هفت، هشت قدم به سمتت بر می دارند و این خودش به انسان تحرک ، انگیزه و عشق بیشتری را انتقال می دهد و این اصل سرمایه است.
آیا علی اوسط هاشمی استاندار پروازی است یا اینکه با بار و بنه اش در این استان حضور دارد؟
استان سیستان و بلوچستان با استان قزوین، گیلان و جاهای دیگر متفاوت است هر قاعده استثنایی دارد و قاعده مطلق نیست من اینجا هم که باشم با خانواده ام نیستم، تهران هم که باشم نیستم من برخی اوقات که تهران می روم خانواده ام می گویند آمدی تهران اما دیده نمی شوی. خوب است از راننده مستقر و مقیمم در تهران سوال کنید من چه موقع به خانه می روم.همین سفر اخیر که رفتم تهران با اینکه سفرم فشرده بود حتی غذا را در ماشین صرف کردم و برخی مواقع حتی فرصت ناهار خوردن هم ندارم.
لذا حجم کار برخی مواقع به گونه ای است که انسان از حق خانواده اش عبور می کند وقتی از حق خانواده ات عبور کردی به قیمت بودن در موضع خدمت، این فرق می کند. یک موقع هست که انسان پروازی است به قیمت تضییع حق مردم، این توصیه باید عملی شود. اما وقتی آدم از حق خانواده اش عبور می کند نمی تواند به حقوق آنها هم برسد به قیمت این که از برنامه هایش عقب نیفتد بتواند از عهده پاسخ به مردم برآید این تفاوت می کند مهم این است که بر موضع خدمت باشید.یک موقع پروازی بودن موجب تضییع حق مردم و تضعیف نقش خودت نشود ما به این عادت نداریم.
استاندار سیستان و بلوچستان چقدر حقوق می گیرد؟
حقوق من 8 میلیون و 600 هزار تومان است البته با لحاظ ایثارگری، دوران خدمت در جبهه و مناطق عملیاتی همه را جمع کنی و نهایت دو سه میلیون تومان از سایر امور بدهند.
ولی این را بگویم طی این چهار سال که در خدمت مردم هستم یک ریال حق پرواز به خانواده ما تعلق نگرفته و هر چه بیایند و بروند از همین محل حقوقم پرداخت می شود.
اگر ارزش گذاری کنیم بین کار و دستمزد هیچ تناسبی بین این نیست. بنده هیچ موقع فکر نکردم که به ما چقدر می دهند و چقدر نمی دهند. بنده چهار سال اینجا هستم و تازه سه ماه قبل متوجه شده ام که حق محرومیت و مرزی به من نمی دهند.
برای این استان چه کاری علاقه داشتید که انجام شود ولی اجرایی نشد؟
اول بحث آب است چه آبرسانی به مردم روستاهایی که به سختی زندگی می کنند ، همه با پول حل نمی شود. بخشی را با ضعف مدیریت روبرو بودم که از وزارت نیرو همیشه ایراد گرفته و می گیرم که این استان یک اراده متفاوتی را می طلبد و من خودم شرمنده روستائیانی هستم که فاقد سامانه آب بهداشتی هستند و بر این باورم که آنچه را که بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند.
وقتی خودم از امکانات زیست مناسب درمرکز استان برخوردار هستم نمی توانم تحمل کنم عدم برخورداری مردم از مشکلات و نیازها را.
بحث دیگر حاشینه نشینی است. کدام آدم با انصاف می تواند حاشیه نشینی را ببیند و آرام و بی خیال باشد تلاش کردیم ولی زمان می برد و بحث طوفان شن جز دغدغه های جدی بنده بوده است که بتوانم کار کنم. در بخش های دیگر خوشحالم که بگویم یک وجهی فکر نکردیم البته به این نکته باید توجه داشت که ما دولت برخوردار از منابع غنی را هم نداشتیم ما در عصری دولت را تحویل گرفتیم که در همین استان کلی طرح های نیمه تمام رو دست بود که همه تعطیل شده بود. به عنوان مثال همین سینما هلال را ببینید داشت به موزه تبدیل می شد .آقای استاندار وقتی استان را به بنده تحویل داد با انصاف موارد را مطرح کرد و گفت استان را با رقمی بالغ بر 450 میلیارد تومان بدهی دارم تحویل می دهم . بعد هم منابع دولت با کاهش قیمت نفت ، تحریم و مذاکرات وضع بدی داشت و بدترین وضعیت مالی در سال 94 و 95 بود.
در واقع بزرگی نگاه دولت به استان را نمی توانم کتمان کنم. دولت به این استان خوب توجه کرده است .
تلخ ترین و تجربه در این استان که ندیده بودم به این وسعت، وجود بیش از 35 هزار نفر فاقد شناسنامه که تعیین تکلیف هم نمی شدند، بود و این در حالی بود که انگ مشکوک التابعی بودن هم به آنها خورده بود .وقتی توانستیم به 23 هزار نفر شناسنامه بدهیم یعنی اینکه احقاق حق کرده ایم. حق الناس چیست، همین ها است هر کسی تعمدا یا سهوا حقی را از کسی ضایع کرد باید حلیت بخواهد ، خب حقی را از او ضایع کرده ایم فرصتها را گرفته ایم، فرصت سوزی برای او کرده ایم و امروز خوشحالم بگویم با رفتار اقناعی و همگرایی این مشکلات رو به مرتفع شدن است.
علی اوسط هاشمی چه احساسی به سیستان و بلوچستان دارد و اگر سمتی در استان دیگری و حوزه دیگری گرفت آیا از این استان یاد هم می کند؟
من نسبت به مردم استان و حق آنها خودم را مسئول می دانم و این را هم گفته ام که هر کجا بروم معین این استان خواهم بود ممکن است جای دیگری مستقر شوم و وضعشان مطلوب باشد این جا را مثال می زنم که بروید کمک کنید به پیشرفت استان.
همیشه گفته ام که بزرگی توفیق یک حکومت در احیاء حق عدالت ورزی است و حکومت ها با این رویکرد بزرگ می شوند در نگاه مردم ملت دیدن و ملت را یکی دیدن و بر پایه عدالت و حق ورزی رفتار کردن خودش جریان ساز است و چسبندگی در جامعه ایجاد می کند خودش عشق ورزیدن و اشتیاق و میل به بودن در کنار حکومت را زمینه ساز می شود
چطور شد که چهار سال قبل برای این استان انتخاب شدید و عکس العملتان چگونه بود؟
کل پروسه انتخابم برای استان 48 ساعت طول نکشید کسی هم در انتخاب من خارج از دولت دخالتی نداشت . جز انتخاب های کم نظیر در دولت بود .من قویا برای استان خودم مطرح بودم، خب با مطالباتی که از نمایندگان آن منطقه در آن دوره وجود داشت روحیاتم نساخت. بنده آدمی نیستم که وامدار کسی باشم در مسئولیت پذیری. امروز اعتقادم این است که مدیران باید بر حوزه اختیار خودشان با صلابت باشند نه اینکه وامدار این گروه و آن جریان یا شخص باشند. پاسخ گویی و مطالبه گری متفاوت از این قضیه استبنده چون اعتقادی به پست فکر می کنم که کجا مفید ترم با رجوع به قرآن و مشورت با خانواده ام در نهایت دیدم که همه اش نور است و با عشق آمدم سیستان و بلوچستان. روز معارفه هم به همه مدیران، فرمانداران عرض کردم که هر کدام در بخش های خودتان باید با جدیت انجام وظیفه کنید مثلا فرماندار باید بتواند شاخص های شهرستانش را تغییر بدهد. ما هم برای کارهای کلان استان آمده ایم. آن موقع وضعیت امنیت استان چگونه بود امروز وضعیت احساس امنیت چگونه است؟ توجه به زیر ساختها چگونه بود. وقتی گذشته این استان را نگاه می کنیم برای خارجی ها ممنوع الورود شده بود توسط خود کشورهای خارجی، و آنها پر خطر و پر ریسک اعلام می کردند ببینید امروز چگونه است.
حضور هیاتهای مختلف خارجی حکایت از عبور از این وضعیت نیست؟ وقتی ما صحبت از این می کنیم که بازتاب سیاستهای نرم فراتر از کشور رفته دراین استان این تغییر شاخص نیست؟
وقتی ما صحبت از آموزش و پرورش می کنیم، راهیابی 120 هزار بازمانده از تحصیل به کلاس درس، وقتی می گوییم از 6 هزار پروژه بهداشت و درمان 650 مورد در این استان دارد اجرا می شود، وقتی فقط سخن از رنگین کمان معادن می شده در این استان امروز معادن استان دارد به سمت صنعتی شدن می رود این ها همه نشان از توسعه و پیشرفت دارد.
در گذشته از تبخیر و هدر رفت منابع آبی سخن می گفتیم اما امروز 46 هزار هکتار اراضی کشاورزی با لوله آبرسانی می شود.
از همه مهمتر 940میلیون دلار در بندر چابهار سرمایه گذاری می شود، بندر چابهار ظرفیتش از 5/2 میلیون تن به 5/8 میلیون تن رسیده، پیشرفت شبکه ریلی را ببینید دسترسی مردم به گاز آیا رفاه عمومی را رقم می زند یا خیر ؟
ما 6 مورد بازارچه مرزی را به 11 بازارچه برای فعالیت اقتصادی رساندیم و در مجموع کارهای بزرگی است که در استان رقم خورده است.
دوران کودکی علی اوسط هاشمی چگونه گذشت ؟
پدرم شغل آزاد و معمولی داشت حتی یک روز که من بر اساس نوع روحیاتم و نقش آفرینی ام و موضع فعال خودم فرماندار شده بودم، در اعتراض به پاره ای رفتارها که با روحیه ام سازگار نبود استعفا دادم . پدرم گفت به زبان محلی (روله جان) چه کسی به این راحتی شده فرماندار که تو داری از دست می دهی گفتم وقتی نتوانم باور خودم را، اختیار خودم را داشته باشم پست بر من ارزش ندارد، آرزویم همیشه این بوده که بر باورم باشم، در اختیارم باشم، این ها برای من مهم بوده پست می تواند به انسان فرصت دهد که داشته های خود آدمی را به شراکت بگذارد و اگر آدم توانست با استقرار در موقعیت شغلی خوشنامی و نیک نگاهی را بدست آورد خوش به سعادتش.
هاشمی از سختی ها و شرایط دوران کودکی و نوجوانی و کمبود امکانات رفاهی اینگونه می گوید که، در کودکی محدودیت داشتم، اتاق کافی نداشتیم که درس بخوانم. دو اتاق داشتیم در خانه پدری ام، هفت خواهر و برادر همراه پدر و مادر زندگی می کردیم، برادر بزرگم ازدواج کرده بود یک اتاق از آنها بود و یک اتاق هم از آن بقیه، چراغ هم زود خاموش می شد. حال کجا باید درس می خواندم ؟ می رفتم خیابان شهر زیر نور افکن، دو تا آجر و یک مقوا گذاشته بودم و می نشستم درس می خواندم که شده بود قدمگاه من و همه این را می دانستند. یا این که روزها می رفتم پشت دیوار هلال احمر که خارج از شهر بود درس می خواندم، نوعی آرامش داشت و در واقع پشت دیوار آنقدر راه رفته بودم که جاده را صاف کرده بودم. با این سختی که درس خوانده ام خدا را شکر همان داشته های محدود کمک کرد که به اینجا برسم و در گوشه ای امید دارم موثر واقع شده باشیم. هر چند بدون تعارف سوالات فراوانی را در ذهن متبادر می کند اما برنامه های فشرده آقای استاندار و همچنین کسالت ایشان باعث شد تا آخرین سوال را از وی بپرسیم که یک روز کاری استاندار چگونه می گذرد ؟
من خانواده ام که بیایند اینجا میزبان هستم و باید خدمت کنم وقتی مجرد هستم بعد از مشغله کاری ناهاری صرف می کنم، مختصری استراحت و بعد هم شبکه های مجازی و البته ورزش هم می کنم . همیشه شب تنیس روی میز می زنم و حرفه ای، بطوری که یک ربع نیاز به ریکاوری دارم و اگر ورزش نکنم فرسوده می شوم بنده معتقدم که نظم در زندگی اساس پیشرفت است.
8006 **6081 دریافت کننده: نرگس تیموری ** انتشار دهنده: حیدر سرایانی
کپی شد