در این مطلب آمده است: پدر شهید مدافع اسلام با بیان اینکه حسینعلی برای اعزام به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد، گفت: اگر آقا فرمان دهد سایر فرزندانم را هم فدای دفاع از اسلام می کنم.
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت عصرهامون، به مناسبت نزدیکی به سالگرد دو شهید مدافع اسلام زاهدان پایگاه خبری عصرهامون عازم منزل شهید حسینعلی کیانی جوان ترین شهید مدافع اسلام استان شد.
به منزل شهید که رسیدیم عادت داشتیم اغلب پدران شهدا را در سن و سال بالاتری ببینیم اما با عباس کیانی پدر شهید کیانی که روبرو شدیم فهمیدیم درب باغ بهشت باز است و این قاعده عوض شده به طوری که شهدای زیادی با سن و سال پایین عازم دفاع از اسلام می شوند و پدران پیری ندارند.
با این حال حاصل گفت و گوی خبرنگار ایثار و شهادت عصرهامون با پدر و مادر این شهید بزرگوار متنی شد که در ادامه می خوانید:
عباس کیانی پدر شهید حسینعلی کیانی با بیان اینکه 3 فرزند دارد و حسینعلی فرزند بزرگ بود، گفت: حسینعلی پسر آرام و مهربانی بود که به حضور در مراسمات مذهبی علاقه زیادی داشت به طوری که بیشتر وقت خود را در حسینیه ها و مساجد برای اهل بیت خادمی می کرد و از کودکی همراه مادر به مراسم روضه و عزای حسین می رفت.
وی با بیان اینکه آرزوی حسینعلی شهادت بود، ادامه داد: آدم عاشق برای رسیدن به هدف هر کاری می کند حسینعلی هم رضایت ما را گرفت و خود را فدای اهل بیت کرد.
پدر شهید کیانی افزود: یک روز حسینعلی به سراغ ما آمد و گفت می خواهم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه بروم، نمی خواهم تنها در دسته ها و تکایا یا حسین (ع)و یا زینب(س) فریاد بزنم می خواهم برای دفاع از حرمش راهی سوریه شوم ما هم اصرار او را دیدیم اعلام رضایت کردیم.
وی ادامه داد: به او گفتم پدر؛ جنگ شوخی نیست گلوله و تفنگ دارد قسم داد مرا گفت اگر قسمتم باشد شهید می شوم اگر هم نه، باز می گردم.
کنیز میر مادر شهید با ابراز گلایه از برخی شنیده ها گفت: حسینعلی دنبال مال دنیا نبود به خاطر پول راهی سوریه نشد بلکه عاشق اهل بیت بود ما هم او را به آرزویش رساندیم.
پدر شهید گفت: قبل از سال 95 اسم خود را در تیپ برای اعزام به سوریه نوشته بود که چهاردهم فروردین اعزام شد.
عباس کیانی با بیان اینکه فرزندم برای اعزام به سوریه چندین بار اشک ریخت بیان داشت: حسینعلی از سفر به سوریه بازمانده بود زیرا ظرفیت هواپیما کامل بود او در آن لحظات فقط اشک می ریخت.
وی با بیان اینکه سردار اشعری فرمانده تیپ 110 سلمان فارسی تعریف می کرد که حسینعلی بلوز او را برای اعزام گرفته بود و التماس می کرد، افزود: می گفت هر چه به او می گفتم ماه بعد اعزام می کنیم قبول نمی کرد و می گفت تو را به جان حضرت زینب(س) مرا ببر، آخر سر خلبان گفت اگر جا هم نباشد او را کنار خودم می نشانم.
پدر شهید کیانی ضمن تشکر از سردار اشعری که آرزوی فرزندش را برآورده کرد، بیان کرد: سه شنبه بود که با من از سوریه تماس گرفت و گفت بابا یک عملیات داریم اگر برگشتم که با شما تماس می گیرم اما اگر برنگشتم حق پدریت را بر من حلال کن که گفتم بابا این شوخی ها را نکن ان شالله به سلامتی برگردی که برایت آرزوها داریم که گفت هیچ آرزویی بهتر از شهادت نیست.
وی گفت: یکی از دوستانش تعریف می کرد که روز جمعه در عملیات خمپاره به گردن و پهلویش می خورد و به شهادت می رسد.
مادر شهید با بغض در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر رضایت وی به این سفر اظهار داشت: خودش دوست داشت برود من هم گفتم خدا به همراهت مادر.
مادر شهید در خصوص خاطرات شهید ادامه داد: آن قدری نماند که خاطراتی بگذارد حتی از او عکسی هم نداریم تنها خاطراتی که گذاشت حضور در مساجد و تکایا و مراسم روضه ابا عبدالله بود.
پدر شهید از نحوه خبر رسیدن شهادت حسینعلی گفت: یک روز از تیپ تکاوری 110 سلمان فارسی تماس گرفتند و عنوان کردند که می خواهیم به منزل شما بیاییم همانجا به دلم برات شد که حسینعلی به آرزویش رسیده است.
وی اضافه کرد: وقتی خبر شهادت فرزندم را دادند گفتم فرزندم فدای حضرت زینب(س) بالاخره حضرت زینب(س) هم فرزند و برادر داشت.
عباس کیانی با بیان اینکه حسینعلی برای سفر به سوریه پرپر می زد و شب و روز نداشت، افزود: روز چهاردهم وقتی می خواست برود دم در ایستاد و از ما خواست بدرقه اش کنیم و راضی باشیم ما هم او را به خدا سپردیم و راهی کردیم.
پدر شهید در خصوص آخرین خواسته وی از شهید گفت: خواسته ما این بود که راه اهل بیت را در پیش بگیرد و باعث سرافرازی کشور شود همیشه از خدا می خواستم خدا فرزندی به ما بدهد که بتواند قدمی در راه اسلام و اهل بیت بردارد.
وی در خصوص هدیه های حسینعلی در روز پدر گفت: از او توقعی نداشتم با این حال همیشه برایم جوراب و زیر پیراهنی می خرید و با خنده می گفت امروز که روز پدر است شما استفاده کنید ولی از فردا بدهید من از آن ها استفاده کنم خیلی پسر شوخی بود.
وی در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر اینکه اگر حسینعلی زنده بود دوست داشتید برای روز پدر به شما چه هدیه ای بدهند، که اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: دوست داشتم دامادی اش را ببینم.
عباس کیانی گفت: آرزو دارم اسلام پیروز باشد و بچه هایم سالم تا بتوانند راه برادرشان را ادامه دهند.
وی در ادامه به جوانان توصیه کرد: همه ما در کشوری اسلامی زندگی می کنیم لذا باید راه شهدا را ادامه دهیم و پیرو خط رهبری باشیم تا کفر نابود شود و اسلام پیروز گردد.
پدر شهید کیانی در پایان در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر اینکه اگر انتقاد یا شکایتی از مسئولین دارید بفرمایید عنوان کرد: از کسی توقع ندارم پسرم را در راه خدا دادم هدف پسرم این بوده که در راه اسلام قدمی بردارد ما هم هدف مان برآوردن آرزوی پسرم بود هیچ توقعی از کسی نداریم ان شاالله حسینعلی در آن دنیا شفاخواه همه مسلمانان باشد.
حسینعلی کیانی جوان 20 ساله که 14فروردین ماه 95 عازم جبهه حق علیه باطل شد و کمتر از 10روز یعنی 21 فروردین ماه در راه دفاع از اسلام در سوریه به شهادت رسید.
8006**6081دریافت کننده: نرگس تیموری**انتشار دهنده: حیدر سرایانی
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت عصرهامون، به مناسبت نزدیکی به سالگرد دو شهید مدافع اسلام زاهدان پایگاه خبری عصرهامون عازم منزل شهید حسینعلی کیانی جوان ترین شهید مدافع اسلام استان شد.
به منزل شهید که رسیدیم عادت داشتیم اغلب پدران شهدا را در سن و سال بالاتری ببینیم اما با عباس کیانی پدر شهید کیانی که روبرو شدیم فهمیدیم درب باغ بهشت باز است و این قاعده عوض شده به طوری که شهدای زیادی با سن و سال پایین عازم دفاع از اسلام می شوند و پدران پیری ندارند.
با این حال حاصل گفت و گوی خبرنگار ایثار و شهادت عصرهامون با پدر و مادر این شهید بزرگوار متنی شد که در ادامه می خوانید:
عباس کیانی پدر شهید حسینعلی کیانی با بیان اینکه 3 فرزند دارد و حسینعلی فرزند بزرگ بود، گفت: حسینعلی پسر آرام و مهربانی بود که به حضور در مراسمات مذهبی علاقه زیادی داشت به طوری که بیشتر وقت خود را در حسینیه ها و مساجد برای اهل بیت خادمی می کرد و از کودکی همراه مادر به مراسم روضه و عزای حسین می رفت.
وی با بیان اینکه آرزوی حسینعلی شهادت بود، ادامه داد: آدم عاشق برای رسیدن به هدف هر کاری می کند حسینعلی هم رضایت ما را گرفت و خود را فدای اهل بیت کرد.
پدر شهید کیانی افزود: یک روز حسینعلی به سراغ ما آمد و گفت می خواهم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه بروم، نمی خواهم تنها در دسته ها و تکایا یا حسین (ع)و یا زینب(س) فریاد بزنم می خواهم برای دفاع از حرمش راهی سوریه شوم ما هم اصرار او را دیدیم اعلام رضایت کردیم.
وی ادامه داد: به او گفتم پدر؛ جنگ شوخی نیست گلوله و تفنگ دارد قسم داد مرا گفت اگر قسمتم باشد شهید می شوم اگر هم نه، باز می گردم.
کنیز میر مادر شهید با ابراز گلایه از برخی شنیده ها گفت: حسینعلی دنبال مال دنیا نبود به خاطر پول راهی سوریه نشد بلکه عاشق اهل بیت بود ما هم او را به آرزویش رساندیم.
پدر شهید گفت: قبل از سال 95 اسم خود را در تیپ برای اعزام به سوریه نوشته بود که چهاردهم فروردین اعزام شد.
عباس کیانی با بیان اینکه فرزندم برای اعزام به سوریه چندین بار اشک ریخت بیان داشت: حسینعلی از سفر به سوریه بازمانده بود زیرا ظرفیت هواپیما کامل بود او در آن لحظات فقط اشک می ریخت.
وی با بیان اینکه سردار اشعری فرمانده تیپ 110 سلمان فارسی تعریف می کرد که حسینعلی بلوز او را برای اعزام گرفته بود و التماس می کرد، افزود: می گفت هر چه به او می گفتم ماه بعد اعزام می کنیم قبول نمی کرد و می گفت تو را به جان حضرت زینب(س) مرا ببر، آخر سر خلبان گفت اگر جا هم نباشد او را کنار خودم می نشانم.
پدر شهید کیانی ضمن تشکر از سردار اشعری که آرزوی فرزندش را برآورده کرد، بیان کرد: سه شنبه بود که با من از سوریه تماس گرفت و گفت بابا یک عملیات داریم اگر برگشتم که با شما تماس می گیرم اما اگر برنگشتم حق پدریت را بر من حلال کن که گفتم بابا این شوخی ها را نکن ان شالله به سلامتی برگردی که برایت آرزوها داریم که گفت هیچ آرزویی بهتر از شهادت نیست.
وی گفت: یکی از دوستانش تعریف می کرد که روز جمعه در عملیات خمپاره به گردن و پهلویش می خورد و به شهادت می رسد.
مادر شهید با بغض در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر رضایت وی به این سفر اظهار داشت: خودش دوست داشت برود من هم گفتم خدا به همراهت مادر.
مادر شهید در خصوص خاطرات شهید ادامه داد: آن قدری نماند که خاطراتی بگذارد حتی از او عکسی هم نداریم تنها خاطراتی که گذاشت حضور در مساجد و تکایا و مراسم روضه ابا عبدالله بود.
پدر شهید از نحوه خبر رسیدن شهادت حسینعلی گفت: یک روز از تیپ تکاوری 110 سلمان فارسی تماس گرفتند و عنوان کردند که می خواهیم به منزل شما بیاییم همانجا به دلم برات شد که حسینعلی به آرزویش رسیده است.
وی اضافه کرد: وقتی خبر شهادت فرزندم را دادند گفتم فرزندم فدای حضرت زینب(س) بالاخره حضرت زینب(س) هم فرزند و برادر داشت.
عباس کیانی با بیان اینکه حسینعلی برای سفر به سوریه پرپر می زد و شب و روز نداشت، افزود: روز چهاردهم وقتی می خواست برود دم در ایستاد و از ما خواست بدرقه اش کنیم و راضی باشیم ما هم او را به خدا سپردیم و راهی کردیم.
پدر شهید در خصوص آخرین خواسته وی از شهید گفت: خواسته ما این بود که راه اهل بیت را در پیش بگیرد و باعث سرافرازی کشور شود همیشه از خدا می خواستم خدا فرزندی به ما بدهد که بتواند قدمی در راه اسلام و اهل بیت بردارد.
وی در خصوص هدیه های حسینعلی در روز پدر گفت: از او توقعی نداشتم با این حال همیشه برایم جوراب و زیر پیراهنی می خرید و با خنده می گفت امروز که روز پدر است شما استفاده کنید ولی از فردا بدهید من از آن ها استفاده کنم خیلی پسر شوخی بود.
وی در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر اینکه اگر حسینعلی زنده بود دوست داشتید برای روز پدر به شما چه هدیه ای بدهند، که اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: دوست داشتم دامادی اش را ببینم.
عباس کیانی گفت: آرزو دارم اسلام پیروز باشد و بچه هایم سالم تا بتوانند راه برادرشان را ادامه دهند.
وی در ادامه به جوانان توصیه کرد: همه ما در کشوری اسلامی زندگی می کنیم لذا باید راه شهدا را ادامه دهیم و پیرو خط رهبری باشیم تا کفر نابود شود و اسلام پیروز گردد.
پدر شهید کیانی در پایان در پاسخ به سوال عصرهامون مبنی بر اینکه اگر انتقاد یا شکایتی از مسئولین دارید بفرمایید عنوان کرد: از کسی توقع ندارم پسرم را در راه خدا دادم هدف پسرم این بوده که در راه اسلام قدمی بردارد ما هم هدف مان برآوردن آرزوی پسرم بود هیچ توقعی از کسی نداریم ان شاالله حسینعلی در آن دنیا شفاخواه همه مسلمانان باشد.
حسینعلی کیانی جوان 20 ساله که 14فروردین ماه 95 عازم جبهه حق علیه باطل شد و کمتر از 10روز یعنی 21 فروردین ماه در راه دفاع از اسلام در سوریه به شهادت رسید.
8006**6081دریافت کننده: نرگس تیموری**انتشار دهنده: حیدر سرایانی
کپی شد