با بررسی دو واژه مصرف و مصرف زدگی مشخص می شود که پایه مصرف بر مبنای تامین نیازهای حقیقی و طبیعی جامعه است، در حالی که تجمل، مصرف گرایی و مصرف زدگی، ریشه در نیازهای کاذب و زیاده خواهی های جامعه دارد.
در حقیقت این نیازهای کاذب و غیر ضروری انسان هاست که آنان را به سوی انواع اسراف ها و زیاده خواهی ها سوق می دهد و از آنان انسان هایی مصرف زده می سازد.
مصرف گرایی عامل رکود و تخریب رشد، توسعه و از بین رفتن سرمایه بوده و از یک نگاه در معنای مصرف نامتعارف است که نیاز فیزیکی فرد را برطرف نمی سازد، بلکه نیاز کاذب فرد یا افراد را که گاه به تقلید از دیگران، تبلیغات، شرایط مادی ایجاد شده برطرف می سازد.
استان سیستان و بلوچستان با ۱۸۷ هزار کیلومتر مربع وسعت که ۱۱ درصد مساحت کشور را شامل می شود و دارا بودن ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر جمعیت جوان با شاخص ۳۲ درصد جوانی و دارا بودن۱۴۰۰ کیلومتر مرز و فاصله نسبتا زیاد استان در بسیاری از شاخصها با سایر نقاط کشور که البته با تلاش و همت دولت و خدمات نظام در حال کاهش می باشد شرایط خاصی را در بافت اجتماعی، اقتصادی و صنعتی استان رقم زده است که این نوع ساختار نیاز به کاووش و کناکاشهای عالمانه و آینده پژوهی مبتنی بر واقعیات و دوری از تعارفات است.
متاسفانه در چنین شرایطی استان سیستان و بلوچستان که در حال جستجوی شرایط رشد و بالندگی و اشتغال است و توجه خاصی به حوزه های اقتصادی استان نیز از سوی کارگزاران و دولت معطوف شده است، مادامی که زیر بنای مناسب تولید و درآمدی وجود نداشته باشد و در عین حال بر مصرف تأکید شود، آسیبهای متعددی استان را تهدید خواهد نمود و زمینه برای تامین نیازهای کاذب از مسیرهای غیرقانونی را نیز بیشتر فراهم می آورد.
در استان سیبستان و بلوچستان به رغم ماهیت و جهتگیری معنوی و بافت سنتی و باورهای اخلاقی جامعه ، به علل مختلف ارزشهای مادی روند فزاینده ای به خود گرفته است که البته علی رغم اینکه هنوز به پای بسیاری از نقاط کشور نمی رسد اما سرعتش زیاد است و میتواند بسیاری ارزشهای اجتماعی را نیز متاثر سازد.
هر اندازه توزیع ثروت و درآمد در درون جامعه نامتوازن باشد روحیه مصرفگرایی رواج و گسترش سریعتری در درون جامعه خواهد داشت، به علاوه منبع کسب درآمد، عامل اساسی برای روحیهی مصرفگرایی خواهد بود.
بدین صورت درآمدهای کلان که از طریق اقتصاد پنهان و مشاغل کاذب تامین می شود به خاطر این که از طریق تولید حاصل نمیشود، روحیهی مصرف گرایی و تجملات را نیز سریعتر رواج میدهد و در این بین اقلیتی با درامدهای کاذب مبلغ مصرف گرایی و زندگی لوکس می شوند و عده ای نیز تماشاگر لوکس گرایی آن اقلیت و عده ای نیز سعی در طی مسیر آن اقلیت برای جستجوی زندگی آرمانی میگردند که در این جامعه آسیب دیده و مشاغل کاذب رونق و امنیت مردم متاثر این موضوع می گردد.
علاوه بر این، تاکیدات فراوان دین اسلام بر امر "صرفه جویی" به عنوان عاملی در راستای اعتدال فردی و اجتماعی زندگی بشر و دوری از پیامدهای مادی و اخلاقی مصرف زدگی نیز پیش روی ما قرار دارد که صرفه جویی را همچنین به رفتاری دینی بدل ساخته است که در این بین نقش علما و روحانیون شیعه و سنی و ائمه جمعه و جماعت در ایفای نقش خود در بازدارندگی مصرف گرایی و بی توجهی به ابصار اجتماعی نقشی مهم است بعلاوه اینکه با توجه به بافت استان و حرمت گذاری و ارزش گذاری خاص مردم به علمای دینی ، این نقش پررنگ تر می گردد.
به نظر می رسد امروزه و در نزد ایرانیان و در میان اقشار مختلف مردم، «مصرف» هرچه بیشتر، به یک امتیاز اجتماعی و ابزاری جهت نشان دادن منزلت بالای اجتماعی افراد بدل شده است.
به طوری که امروزه در میان قشر عظیمی از خانواده های برخوردار و حتی نا برخوردار جامعه ما آنچه موسوم به «لوکس گرایی» و میزان مصرف یک خانواده از کالا و خدمات لوکس، است عاملی مهم در نیل به منزلت اجتماعی بالاتر تصور می شود که باید چشم بیدار جامعه مراقب این آسیب جدی در بافت اجتماعی استان نیز باشد که خدای ناکرده به یک چالش جدی تبدیل نشود و روزی نرسد که شکاف های طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیق تر کند و باز حوزه چالش از جامعه و اقتصاد استان به امنیت رسوخ کند.
مجتبی شجاعی فرماندار دلگان