دراین مطلب آمده است: «من و خانواده همسرم در یک محله زندگی می کنیم، با وجود این که واحدهایی که در آن زندگی می کنیم جداست اما از نظر آن ها حریم شخصی معنایی ندارد، به اعتقاد آن ها هر موردی که برای افراد خانواده اتفاق می افتد، حتی اگر رخدادی بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد، بقیه هم باید از آن با خبر شوند، آن ها سعی دارند در همه موضوع ها دخالت کنند، از تربیت فرزند گرفته تا انتخاب محل تحصیلش، حتی در دکوراسیون خانه و رفت و آمد مهمان هم دخالت دارند و برای ما تصمیم می گیرند که به کجا سفر کنیم و خانه چه کسی اجازه رفتن نداریم»! این جملات صحبت های یکی از شهروندان است که احساس می کند به حریم شخصی او توجهی نمی شود. یکی دیگر از شهروندان اظهار می کند: در اداره ای که فعالیت می کنم، من و تعدادی از همکارانم در یک اتاق کار می کنیم، هر زمان که با تلفن شخصی صحبت می کنم برخی از آن ها علاقه مند هستند که از موضوع با خبر شوند و در این باره پافشاری می کنند. «ملاشاهی» ادامه می دهد: برخی از همکارانم نیز گاهی بدون هیچ اعلامی پشت سیستم رایانه می آیند و چشم از آن بر نمی دارند، حتی اگر گوشی دست فردی باشد، با گوشه چشم آن را هم بررسی می کنند و دوست دارند از همه موضوع ها اطلاع داشته باشند، به طور قطع چنین محیطی نمی تواند آرامش بخش باشد.
دیدگاه فرهنگی
یک کارشناس ارشد روان شناسی در این باره می گوید: از لحاظ زیرساخت فرهنگی، مردم در جامعه ای زندگی می کنند که روابط عاطفی تنگاتنگی میان اعضای خانواده و فامیل وجود دارد، حتی در گذشته نه چندان دور نقش هم محلی و همسایه نیز در فرهنگ ما بسیار پر رنگ بود و اغلب اوقات همسایه ها در کنار هم بودند و به شکل خیلی صمیمانه ای ارتباط داشتند. «فرزانه آقایی» ادامه می دهد: به نظر می‌آید سوء برداشت از همین دیدگاه فرهنگی است که به دخالت افراد در کارهای شخصی و خصوصی دیگران می انجامد. در حقیقت، بسیاری از مردم با این توجیه که فلان شخص برایشان مهم است، به خود اجازه می دهند هر نوع دخالتی در زندگی شخصی او داشته باشند. به گفته وی، هر چند می‌توان ریشه این رفتار را در عوامل دیگری مانند آبروی خانوادگی، محلی، فامیلی و ... نیز جست وجو کرد با این توجیه که وقتی ما با هم زندگی می‌کنیم یا در یک محل هستیم، آبروی جمعی داریم که باید حفظ شود. وی تصریح می کند: برخی افراد نیز به این دلیل که شخصی را دوست دارند و دلشان نمی‌خواهد صدمه بخورد و به بهانه نقش محافظتی که باید نسبت به او ایفا کنند، به خود اجازه هر نوع دخالتی را در امور شخصی فرد مورد علاقه شان می دهند. وی اظهار می کند: البته از موارد مهمی که از گذشته از دلایل اصلی دخالت افراد در امور شخصی یکدیگر محسوب می شود، تعیین نشدن حدود حریم شخصی افراد، چشم و هم چشمی ها، بی کاری و سپری کردن اوقات با کنجکاوی در کار دیگران است. وی می گوید: برخی نیز به بهانه بزرگ تربودن و رعایت شرط احترام به بزرگ تر، برای خود حق دخالت در امور شخصی دیگران را قائل هستند و در این قالب یا با توجیه علاقه به دیگری، به حریم شخصی دیگران تجاوز می کنند. به این ترتیب، ارزش هایی چون احترام به استقلال فردی، تجاوز نکردن به حریم شخصی و رعایت کردن حقوق دیگران به راحتی خدشه دار می شود.
مرز میان دخالت و کمک کردن
این کارشناس تصریح می کند: مرزی میان دخالت کردن و کمک به دیگران وجود دارد. این که افراد برای کمک به دیگران می خواهند از کار و زندگی فرد دیگری سر در بیاورند، توجیهی غیر منطقی برای شخص دخالت گر است. برای کمک کردن باید درخواستی از طرف مقابل اعلام شود، نه این‌ که بدون خواسته آن شخص به دلیل این که فرد می خواهد کمک کند، زندگی اش را از اختیارش درآورده و به استقلال او لطمه زده می شود. به گفته وی، حریم شخصی یعنی حدود تعیین شده ای که افراد دیگر حق تجاوز به آن را ندارند زیرا به طور کامل شخصی است و فقط به خود فرد مربوط می شود مانند نوع نگرش، تفکر فردی و سبک و شیوه زندگی، محیط های کاری ما که داستان خودش را دارد، یعنی بسیاری به راحتی به خود اجازه دخالت در امور همکاران خود را می دهند. وی اذعان می کند: با توجه به فرهنگ اجتماعی ما هر کسی حق خود می داند که به نام مراقبت از اجتماع و حفظ آبرو در کار دیگری دخالت کند. محیط های شغلی ما نیز بیش از هر جمع دیگری، درگیر این موضوع است. وی اضافه می کند: متاسفانه نوع نگرش و دیدگاه ما این گونه است که باید از موضوع های خصوصی و شخصی همکار، رئیس و کارمند سر درآورد تا هر زمانی لازم باشد بتوان از آن استفاده کرد.
شکل گیری الگوی تربیتی از کودکی
آقایی، می گوید: هر فردی می‌تواند از نگاه خود موضوع ها را تفسیر و برداشت کند بنابراین هرگز نمی توان انتظار داشت همه مانند یکدیگر فکر و عمل کنند. آن چه اهمیت دارد این است که اصلاح نوعی رفتار غلط را که ریشه در فرهنگ تربیتی و اجتماعی ما دارد، از خود شروع کنیم بنابراین می توان مداخله را در کار دیگران کنار گذاشت و فقط در صورت نیاز و درخواست کمک و راهنمایی به حریم شخصی شان وارد شد. این کارشناس می افزاید: اجازه ‌ندادن به دیگری برای دخالت در امور شخصی‌ نیز باید به عنوان یک الگوی تربیتی از کودکی شکل گیرد. باید از کودکی به فرزندان، مهارت هایی چون درک متقابل، قدرت ابراز وجود و توانمندی های ارتباطی را به طور صحیح آموزش داد تا آن ها بسیار محترمانه به دیگران فرصت دخالت در زندگی خصوصی شان ندهند و با ارتقای اعتماد به نفس، خودپذیری و خودباوری با دخالت دیگران در امورشان برخورد و ممانعت شان را از نوع دخالت‌ها با صراحت بیان کنند. وی تصریح می کند: در چنین صورتی می توان در سال های آینده انتظار جامعه ای را داشت که فرهنگ احترام به حریم شخصی دیگران و حفظ استقلال در مردم نهادینه و به عنوان یک باور و رفتار اجتماعی عمومی تلقی شود.
8006**6081
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.