در این مطلب آمده است: ساده بود و بی آلایش. بدون هر رنگ و ریایی. همه چیز اصل بود و ناب. همه چیز متعلق به خودشان بود و تملقی در کار نبود. خانه های ساده آن موقع با آن دیوارهای کاهگلی و خشت خام رونق دیگری داشت، هر چه بود صفای دیگری داشت، زندگی از متن آن جاری بود و در جای جای خانه های کوچک و بزرگ آن موقع می توانستی مهرورزی را تجربه کنی و از این تجربه خوش، سیراب شوی. خانه های تو در تو که با دری کوچک از وسط دیوار حیاط به دیوار خانه همسایه باز می شد، حس خوب با هم بودن را به همه می داد و همه در زیر سایه چنین خانه هایی در آسایش بودند و از تنهایی و تنها ماندن هراسی نداشتند. هر چند که در خانه های آن موقع و در هر یک از اتاق ها چندین نفر زندگی می کردند و تعداد فرزندان خانواده ها زیاد بود و تنهایی واژه ای بی معنا برای قدیمی ها به شمار می رفت اما باز هم دورهمی های ساده با همسایه ها، دوستان و فامیل را از یاد نمی بردند و یکی از برنامه های همیشگی شان بود.
اتاق های تو در تو نشان از آن داشت که قدیمی ها به زندگی اجتماعی و دور هم زیستن و با هم زیستن اهمیت ویژه ای می دادند چنان که حتی خانه هایشان نیز با دری به خانه همسایه دیگری باز می شد تا اگر هر یک کاری داشتند بتوانند بدون مانع به درون خانه هم پای بگذارند. خانه هایی ساده با حوض های کوچک یا بزرگ در وسط آن که دور تا دور آن با گلدان های شمعدانی تزیین شده بود، از اجزای جدایی ناپذیر بیشتر خانه های آن زمان بود. دانه های باران که آرام و نم نم بر پهنه حوض می بارید صحنه ای دیدنی و وصف ناشدنی به آن حیاط های قدیمی می داد. اهل خانه که دور هم جمع می شدند تماشای باران از پشت قاب پنجره های چوبی را از دست نمی دادند و با ولعی خاص به صدای خوش زندگی گوش فرا می دادند. وقتی باران به دیوارهای کاهگلی خانه ها می زد، بوی نم آن هر رهگذری را سرزنده می کرد. آن طرف اتاق و در گوشه ای صدای غلغل سماور مادر بزرگ همه را سر وجد می آورد و یکی از بزرگ ترها در استکان های کمر باریک برای آن هایی که عصر را با هم سپری می کردند، چای می ریخت و همراه با تنقلاتی در مجموعه ای بزرگ می چید و در وسط اتاق می گذاشت. نقل و نبات و فطیرهای تازه پختی که بانوان خانه در تنور حیاط درست کرده بودند زینت بخش محفل می شد. صحبت ها که گل می انداخت دیگر به زحمت می شد صدای نم نم باران را شنید. صدای داد و فریاد بچه ها هم نمی گذاشت تا صدا به صدا برسد. پر از هیاهو و شادی در حیاط های قدیمی بازی می کردند و هیچ فردی هم بر سر آن ها فریاد نمی زد که ساکت باشند یا آن ها را به بازی های آرام تری دعوت کنند.
بساط چای و میان وعده مهیا بود
یکی از شهروندان قدیمی از آن دوران خاطرات زیادی به یاد دارد و می گوید: آن موقع ها افراد یک فامیل با هم روابط بسیار نزدیک تر و گرم تری داشتند، بی آن که منتظر دعوت کردن های رسمی بمانند خودشان به دیدار هم می رفتند. برخی از همسایه ها نیز میان خود قرار می گذاشتند تا روزی یک نفر از آن ها در ساعت مشخصی بساط چای و میان وعده ای را بچیند و همسایه های دیگر به خانه آن ها بروند. بانو «مستوفی» ادامه می دهد: دورهمی های آن موقع ساده و به دور از هر گونه ریایی بود همه با هم با یک زبان ساده صحبت می کردند و کسی دل دیگری را نمی شکست، همه وقتی دور هم جمع می شدند، اگر مشکلی می یافتند یا فکر می کردند فردی به کمک نیاز دارد، کاری را از او دریغ نمی کردند.
وی بیان می کند: بانوانی که با هم همسایه بودند در واقع حکم خواهر را برای یکدیگر داشتند و به گفته خودشان از خواهر هم به هم نزدیک تر بودند و از آن جایی که اوقات زیادی را با هم می گذراندند از کم و کیف زندگی هم خبردار بودند و همیشه موقع بروز مشکلات سعی می کردند به همدیگر کمک کنند، همچنین بیشتر کارهای خانه که به کمک دسته جمعی نیاز داشت توسط همسایه ها انجام می شد. وی ادامه می دهد: روزهای بلند تابستان، بهترین فرصت برای تدارک دیدن مواد خوراکی برای زمستان بود، چندین همسایه که نزدیک هم و به اصطلاح دیوار به دیوار یکدیگر بودند با هم انجام می داند و سنگینی کار از دوش یک نفر برداشته می شد، با هم سبزی پاک می کردند، ترشی می گذاشتند، رب می جوشاندند و در مناطق بلوچستان و قسمت هایی از سیستان خیلی ها دور هم جمع می شدند و سوزن دوزی می کردند.
دورهمی ها بی بهانه
بانوی کهنسال دیگری هم به دورهمی های شبانه اشاره و اظهار می کند: رفتن به خانه های همدیگر در زمان قدیم بهانه نمی خواست و هر فردی که دلش هوای رفتن به خانه فامیلی را می کرد، کفشی به پا و چادری بر سر می کرد و دست کودکانش را می گرفت و راهی می شد، پیاله ای چای، مشتی گندم بو داده، سبدی از میوه های درختان حیاط، زینت بخش محافل ساده شان می شد و آن ها را به بیان حرف های خوب و خاطرات خوش دعوت می کرد.
بانو «ذبیحی» دورهمی های زمان قدیم را بسیار متفاوت تر از دورهمی های این دوره و زمانه می داند و می گوید: دور همی ها دیر به دیر است و وقتی قرار است این دورهمی ها در منزل فردی انجام شود از روزهای قبل خود را به زحمت می اندازد و مدام در تدارک آمدن مهمانان است و به قدری در آن روز خسته می شود که خودش از این دورهمی کمتر لذت می برد، اما در زمان قدیم مهمانی ها به سادگی برگزار می شد و فردی به دنبال این نبود که چه میزان تدارک ببیند بلکه همین که دورهم جمع می شدند و می تواستند ساعتی با هم گل بگویند و گل بشنوند برایشان کفایت می کرد. وی ادامه می دهد: به دلیل آن که دورهمی های زمان قدیم ساده برگزار می شد، همه تمایل داشتند در این دورهمی ها و شب نشینی ها شرکت کنند و حتی آن که دستشان تنگ بود از این دورهمی ها استقبال می کردند و زمانی که مهمان به خانه شان می آمد شرمنده نبودند و همیشه با آغوش باز پذیرایی می کردند و هر چه داشتند به میان می آوردند و از این که همه دور هم بودند لذت می بردند.
8006**3213
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.