آیا در کارزار رسانه ای اخیری که آمریکا علیه ایران به راه انداخته است، می توان از چنین راه حلهایی استفاده کرد؟ جواب آن مثبت است، بدین شرط که بتوان منبع و پیام رسان معتبری یافت که رسانه ها ناخواسته پیام و صدای او را منتشر کنند تا از این طریق پیام او بر پیامهای تهدیدآمیز و جنگ روانی و رسانه ای دشمن غلبه یابد.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، آنچه این روزها بیش از همه از سوی مسئولین نظام شنیده می شود اذعان به وجود یک جنگ روانی از سوی آمریکا و همپیمانان او است تا با استفاده از گستردگی رسانه هایی که در اختیار دارند، بتوانند به هر طریقی که شده است ایران را در جنگ اقتصادی به زانو در آورند.
آنها با کمک رسانه هایی همچون بی بی سی تلاش دارند از یک سو جو روانی منفی را بر اثر تحریم ها تشدید کنند و لذا هر روز در گزارش های رسانه ای خود به بزرگنمایی مسائل و مشکلات اقتصادی می پردازند و از سوی دیگر ادای طرفداران صلح و مذاکره را بازی می کنند و خود را آماده مذاکرات معرفی می کنند تا هم چهره کریه پیمان شکنی آنها کمتر به چشم آید و هم فشار مضاعفی را متوجه ایران کنند و ایران را به عنوان کشور مخالف مذاکره معرفی کنند.
در این میان ایران و رسانه ها و مسئولین آن چه اقدام متقابلی می توانند انجام دهند؟ چگونه می توانند با استفاده از رسانه به مقابله با این جنگ روانی بروند؟ متأسفانه اکثریت رسانه های اصلی در اختیار آنها است و لذا مثلا با یک مصاحبه، پمپئو وزیر خارجه آمریکا می تواند انواع و اقسام اتهامات را متوجه ایران کند و رسانه ها نیز آن را با گستردگی فراوان منتشر نمایند و بدین ترتیب جو روانی خود را تشدید نمایند.
یک راه حل که از سوی آقای ظریف وزیر خارجه کشورمان هم پیگیری می شود و تا حدی هم موفق بوده است، استفاده از رسانه های کوچک و فضای مجازی همچون توئیتر، فیس بوک و... است که از یک سو آزادی عمل زیادی را برای مخاطبان خود فراهم می کند تا از سیطره رسانه های بزرگ رهایی یابند و از سوی دیگر امکان تولید محتوا را به مخاطب می دهد تا بتواند پیامهایی مخالف آنچه رسانه های بزرگ و رسمی در پی القای آن هستند، ارائه کند. از همین رو جناب آقای دکتر ظریف با استفاده از رسانه ای همچون توئیتر توانسته تا حدودی به مقابله با این جنگ روانی دشمن رود.
در این میان اما راه حل دیگری نیز می تواند راهگشا باشد و آن استفاده از رسانه های خود آنان جهت مقابله با القائات منفی آنان است. اما چگونه؟ این راه حل در طول پیروزی انقلاب اسلامی توسط امام خمینی با هوشمندی خاصی به کار برده شد. ایشان در طول سه ماهی که در پاریس بودند با انجام صدها مصاحبه توانستند از همان رسانه ها پیام انقلاب اسلامی را به سراسر جهان برسانند و تبلیغات منفی دستگاه شاه را خنثی کنند. یعنی خود این رسانه ها که دشمنی بعضی از آنها با انقلاب پوشیده نبوده و نیست، تبدیل به مبلغ و پیام رسانی برای انقلاب اسلامی شدند.
یکی از ویژگی هایی که توانست چنین فرآیندی را در طول انقلاب اسلامی میسر و هموار کند، وجود خود شخصیت امام خمینی است. اگر فرآیند ارتباطی را دارای سه عنصر پیام رسان، مجرای انتقال پیام – یعنی رسانه- ودر نهایت مخاطب بدانیم، هر کدام از عناصر در شرایط خاصی می توانند تأثیرگذاری خود را روز افزون کنند. از جمله این موارد اعتبار و به تعبیر دیگر محبوبیت منبع پیام رسان است که موجب می شود پیام او بهتر و بیشتر شنیده شود. امام خمینی در طول آن سه ماه هم به دلیل چهره معنوی که داشت و هم به دلیل اعتباری که به لحاظ رهبری انقلاب پیدا کرده بود، به منبعی جذاب برای رسانه ها تبدیل شده بود و لذا پیام او هر روز بیش از پیش شنیده شد تا سرانجام توانست فضای روانی مثبتی را به نفع انقلاب رقم زند و بر جو منفی تبلیغات حکومت شاه غلبه کند.
آیا در کارزار رسانه ای اخیری که آمریکا علیه ایران به راه انداخته است، می توان از چنین راه حلهایی استفاده کرد؟ جواب آن مثبت است، بدین شرط که بتوان منبع و پیام رسان معتبری یافت که رسانه ها ناخواسته پیام و صدای او را منتشر کنند تا از این طریق پیام او بر پیامهای تهدیدآمیز و جنگ روانی و رسانه ای دشمن غلبه یابد.
بی شک سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران به عنوان یک شخصیت جهانی منادی صلح و گفت وگو می تواند به منبعی معتبر و محبوب برای رسانه ها تبدیل شود تا از همان رسانه هایی که به طور مرتب پیام های منفی مقامات آمریکا را منعکس می کند، پیام هایی علیه خود آنان منتشر شود.
اگر چه در میانه نگاه های تنگ و کینه ورزانه که انتشار تصویر او را ممنوع کرده است، دادن چنین پیشنهادی شاید مضحک به نظر آید، اما چنانچه اهمیت مقابله یکپارچه ملت با دشمنی آمریکا که این بار نه تنها نظام جمهوری اسلامی، بلکه به تعبیر وزیر خارجه محترم نابودی ایران را هدف قرار داده است، درک شود، آن گاه استفاده از چنین شخصیتی به عنوان نماینده نظام جمهوری اسلامی جهت مذاکره با رؤسای کشورهای شرق و غرب جهت مقابله با تحریم های آمریکا، موجبات غلبه رسانه ای بر جنگ روانی آمریکا را فراهم می کند، چراکه بی شک پیام و گفتار او به عنوان منبعی معتبر در سطح رسانه های جهانی شناخته می شود و از همین رو به سبب بازنشر آن در این رسانه ها، گفتمان تحریمی آمریکا را دچار شکستی هژمونیک می کند و در نتیجه تحریم ها اعتبار و ارزش خود را در سطح جهانی از دست خواهد داد.
بهتر است مسئولین امر به جای دست روی دست گذاشتن و مشاهده اقدامات روزانه جنگ روانی دشمن که موجبات فشار بیش از پیش او را فراهم کرده است، تا دیر نشده اقدامی بکنند. دست زدن به چنین اقدامات ابتکاری، جرأت و جسارتی می خواهد که امیدواریم در مسئولین فعلی یافت شود.
* دکترای ارتباطات و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی