پایگاه خبری جماران: مفهوم گفتگو مانند بسیاری مفاهیمی که به نظر ساده می آیند، در مقام تشریح، گاه بسیار دشوار می نماید کن. از یک زاویه گفتگو را می توان بیان دیدگاه دو یا چند طرف در موضوعی مشخص بر پایه ی یک مبنای مشترک دانست.
گفتگو می تواند شکل های گوناگون داشته باشد و لزوماً به مفهوم تشکیل یک میزگرد یا یک همایش و مانند آن نیست. هر گاه در یک جامعه، به هر شکل، دیدگاه¬های موجود امکان طرح و تبیین و نقد و ارزیابی داشته باشند، می توان گفت گفتگو شکل گرفته است. ضمن آن که اغلب، مرتبه ای از گفتگو در جامعه جریان دارد و چنین نیست که گفتگو از صفر آغاز شود. تأکید بر گفتگو، به مفهوم تلاش برای گسترش کمی و کیفی مراتب آن است.
پیش نیازهای گفت و گو
شکل گیری و استمرار گفتگو نیازمند مقدماتی است که نبود هر یک از آن ها، نقصی اثرگذار به شمار می رود.
نخست آن که نیاز به گفتگو احساس شود و اراده ای برای گسترش آن وجود داشته باشد. پس از آن، وجود یک مبنای مشترک که مورد اتفاق طرف های گفتگو باشد. دیگر آن که طرف های گفتگو باید تناسب و ارتباطی منطقی با بخش ها و دیدگاه های گوناگون جامعه داشته باشند.
روی دیگر این سخن آن است که نمایندگان همه ی قشرها و اندیشه ها و دیدگاه های حاضر در جامعه در گفتگو حضور داشته باشند. همه ی آن ها که مبنای مشترک را پذیرفته اند، حق و حتی وظیفه دارند دیدگاه خود را در این گفتگو مطرح کنند. برای نمونه هرگاه تصور کنیم قانون اساسی می تواند مبنای گفتگوی بخش های جامعه ی بزرگ ایران قرار گیرد، به طور منطقی همه ی بخش ها و اقوام و ادیان و مذاهب و گروه ها و صاحبان اندیشه و کسانی که این مبنا را پذیرفته اند، می توانند و باید سهمی در این گفتگو داشته باشند.
شرط دیگر گفتگو وجود حداقلی از شناخت دو یا چندجانبه است. هرچند شناخت، خود می تواند یکی از دستاوردهای گفتگو به شمار آید، اما بدون شناختی حداقلی شاید نتوان آن گونه که باید و شاید گفتگویی سازنده را سامان داد. به عنوان یکی از منابع مهم شناخت، می توان به تاریخ اشاره کرد. مطالعه ی تاریخ می تواند شناخت مبتنی بر اسناد معتبر را گسترش و بدبینی و تصورات بی پایه ی دو یا چندجانبه را کاهش دهد.
دیگر از مقدمات گفتگو، بردباری است. در صحنه ی عمل و رفتار فردی و اجتماعی، بردباری را می توان تأکید و تمرکز بر زمینه های مشترک با هدف افزایش همکاری و پرهیز از پررنگ کردن وجوه افتراق دانست. بدیهی است این تعریف به معنای حذف و نادیده انگاشتن تفاوت ها و اختلافات نیست بلکه به مفهوم تلاش برای به حداکثر رساندن همکاری حول محورهای مشترک است.
موانع گفتگو
خودخواهی به مفهوم ترجیح منافع و خواست فردی بر منافع جمعی می تواند یکی از مهم ترین موانع شکل گیری و موفقیت گفتگو تلقی شود. در چنین حالتی فرد به ضرورت ها و منافع جمعی بی اعتناست یا نسبت به آن ها آگاهی لازم و کافی ندارد. این مانع را می توان از راه گسترش آموزش و ارتقای سطح شناخت و آگاهی تاحدی برطرف کرد. گاهی ممکن است سازوکار مناسب برای شکل گیری گفتگو طراحی نشده باشد. نیز امکان دارد افراد یا جامعه حوصله و تحمل کافی برای به نتیجه رساندن گفتگو را نداشته و یا این که اصولاً شکل گیری گفتگو هزینه ی قابل توجهی برای افراد، گروه ها و جامعه داشته باشد.
پیامدهای گفتگو
گفتگو شناخت چندجانبه را افزایش می دهد، زمینه ی شناسایی و شکوفایی توان مندی های فردی و اجتماعی را به عنوان شرط اصلی شکل گیری تمدن فراهم می آورد. نگرش های غیرواقعی و اغلب آمیخته با بدبینی را کاهش می دهد و بازار شایعه سازان و دروغ پردازان را از رونق می اندازد. گفتگو می تواند تهدیدهای ویران گر را به فرصت های سازنده مبدل کرده و با گسترش هم افزایی، به گونه ای مضاعف، بهره مندی از سرمایه ها و اندوخته های جامعه را امکان پذیر سازد.
زیان های نبودِ گفتگو
در غیاب یک گفتگوی سازنده، سرمایه ها و دستاوردهای ده ها و صدها ساله بر باد می رود، شکاف بین نسلی به شکلی خطرناک افزایش می یابد، بدبینی و بی اعتمادی بین بخش ها و قشرها و نسل های چندگانه بیشتر می شود، آن چه می تواند فرصتی طلایی باشد، در هیئت تهدیدی خطرناک رخ می نماید، آزمون ها و تجربه ها و خطاها به گونه ای زیان بار تکرار می شود، جامعه با خروج از مدار تعادل و اعتدال، حالتی بحرانی می یابد و شکوفایی استعدادها نه تنها اتفاق نمی افتد بلکه گرفتار تأخیری ناامیدکننده خواهد شد. در این شرایط، جامعه بیشترین زیان را از ناحیه ی نابودی منابع و استعدادهای انسانی خویش متحمل خواهد شد. زیانی که جبران آن دشوار است و گاه غیرممکن.
جان کلام
در شرایطی که تیرهای زهرآگین شایعه و دروغ و تهمت و تخریب بر دل و جان دلسوزان و مصلحان جامعه زخم می زند و بسیاری خودخواهانه در پی آنند که در آشفته بازار طلا و دلار و احتکار، آتش حرص خویش و دیگران را تیزتر کنند و در زمانی که برخی ریاکارانه و جاه طلبانه به جای افشاندن بذر امید، سم یأس به خورد جامعه می دهند و در روزگاری که عوام زدگی و عوام فریبی گاه عرصه را بر اندیشمندان و حقیقت جویان تنگ و دشوار ساخته، سخن گفتن از گفتگو و گام برداشتن در این مسیر، نیازمند از خودگذشتگی، پای کوفتن بر تعلقات فردی و گروهی و جناحی و قومی و قبیله ای و فدا کردن اندوخته های مادی و معنوی در مسیر اصلاح جامعه است و عمل به این مسئولیت، بی گمان آن چنان خطیر است که جز از معدود مصلحان شجاع و فداکاران صادق و حقیقی انتظار نمی رود و برنمی آید.
گفتگو، بی گمان ، نیازمند فداکاری است.
*دکترای تاریخ