پایگاه خبری جماران: از همدیگر میپرسیم که آخرش چه میشود؟ برای ما که حوادث انقلاب، جنگ و تحریمها را دیدهایم پاسخگویی آسانتر است. اما جوانترها حق دارند برای آیندهٔ خود نگران باشند. آنچه که مهم است، این است که ما تمام خواستههایمان را به روشی منطقی و به صورت دموکراتیک پیگیری میکنیم. در منطقهٔ خاورمیانه تنها کشوری هستیم که با زبان رأی و صندوق با هم صحبت میکنیم. با مطالعه و بررسی به مواردی برمیخوریم که مغفول مانده است و نیاز به ترمیم و اصلاح دارد. گرچه بعضی اصولگرایان، سیاستها و برنامههای جمهوری اسلامی را تغییر ناپذیر میدانند، اما ما بر اصلاح آنها تأکید داریم. حتی قانون اساسی راه تغییرات را پیش بینی کرده است. موارد بسیاری وجود دارد که رویکردها و اقدامات ما در قبالشان باید تغییر کند و بهبود یابد. برخی از مهمترین رویکردهایی که باید به سویش برویم به شرح زیر است:
- دانش و تجربه مبنای سیاستها و اقدامات؛
اداره حکومت، برنامههای پنج ساله و سیاستها میبایست بر مبنای علم و تجربه بشری تدوین و اجرا گردد. اقتصاد یک علم است. متصدیان و کارگزاران میبایست در مرحله اول متخصص در حوزه خود باشند. گماردن افراد غیر متخصص بر اقتصاد و صنعت و فرهنگ کار را دشوار نموده است. قطعا زیانِ گماردن افراد غیر متخصص که به ظاهر متعهد و ارزشی هستند جبران ناپذیر است. روشهای غیر علمی جواب نمیدهد. برای بهبود وضع اقتصادی برنامههای علمی با مدیران کارآمد میتواند ما را از بن بست خارج کند.
- اهتمام به نیروی انسانی ماهر؛
نیروی انسانی ماهر، تحصیلکرده و مدیران در هر کشور سرمایه آن کشور محسوب میشوند. انقلاب اسلامی در 40 سال گذشته هزاران مدیر و مسؤل تربیت کرده که همه آنها منشأ خدمات مؤثری بودهاند. روحیه قدرشناسی، تکریم و احترام جای خود را به تهمت و افترا و دروغ داد و این سرمایهها نیست و نابود شدند. رؤسای جمهور، مجلس، قوه قضائیه، وزرا و نمایندگان مجلس همه و همه مورد بیمهری و کم مهری قرار گرفتند. کدام کشور با سرمایه ملی خود اینگونه رفتار میکند؟
- اصلاح الگوی مصرف؛
سرمایه ملی دیگر ما، منابع، معادن و نفت بود که بر اثر بیتدبیری در حال زوال و نابودی است. ما هرچه نفت استخراج کردیم فروختیم و خوردیم. تعداد کمی پروژه نظیر عسلویه و ماهشهر برایمان باقی ماند. در این میان آب، محیط زیست، جنگلها و کشاورزی را از بین بردیم و حالا همانند ثروتمندی میمانیم که تمام ثروت پدر را هدر داده است و محتاج و نیازمند هزینههای روزانه است. سالهاست که بودجه عمرانی کشور چیزی در حدود صفر است. ملتی که همه درآمدش را صرف خوردن و تجمل و لوازم آرایش و مسکن و تفریح کند چگونه میتواند با امریکا مبارزه کند؟
- فرهنگ کار و تلاش؛
نگاهی به کشورهای توسعه یافته و پیشرفته داشته باشیم، آلمانیها، ژاپنیها، مالزیاییها، هندیها و ... اکثراً مراحل سختی را گذراندهاند تا کشورشان را از خرابی بعد از جنگ بسازند. فرهنگ کار شبانه روزی، صرفه جویی و قناعت در این کشورها نهادینه شده و هنوز هم ادامه دارد. کشور ما با تنبلی و مصرف گرایی نمیتواند به جایی برسد. مقام اول در علم و صنعت در منطقه با این وضع چگونه ممکن است؟
- ارتقاء اخلاق و فرهنگ؛
در حوزه اقتصاد و صنعت مقام خوبی نداریم انتظار بود در حوزه فرهنگ و اخلاق سرآمد باشیم. متاسفانه روحیهٔ شعار زدگی، تملق و تظاهر، دروغگویی، اتهام زنی، رشوه و فساد در جامعه در مرز خطرناکی قرار گرفته است. برنامههای تبلیغی صدا و سیما، دولت و حوزههای علمیه هم تأثیر نداشته است. دروغگویی رواج دارد و اعتماد مردم به یکدیگر کم شده است. برنامههای تربیتی برای اصلاح اخلاق جامعه ناکافی و ناکارآمد است. روحیه پرخاشگری و خشونت افزایش یافته و به روشهای علمی باید برای آن چارهجویی کرد. تقصییر این وضع را به گردن یکدیگر گذاشتن هم چاره کار نیست. احاله مشکلات به دیگران و به دشمنان، مشکل را حل نمیکند. تا دیر نشده برای دین و اخلاق و ارزشهای مردم باید چاره اندیشی کرد.
- حاکمیت قانون؛
در اکثر کشورهای توسعه یافته قانون حاکم است. مردم و کارگزاران به شدت به قانون پایبند هستند. در کشور ما تخطی از قانون یک تخلف محسوب نمیشود. تشخیص افراد و تغییر قوانین به نفع افراد صدمه زیادی به زندگی مردم زده است. رعایت قانون موجب نظم و آسایش و آرامش در جامعه میشود. قوانین جاری کشور برای کارگزاران و قضات و مردم باید اصل باشد. روابط مردم، معاملات، قضاوتها همه و همه باید بر اساس قانون باشد و ما چیزی فراتر از قانون نباید داشته باشیم و همه در برابر قانون تمکین داشته باشیم.
- اهتمام به منافع کشور؛
- های توسعه یافته منافع ملی مهمترین مقولهای است که مردم و مسئولین به آن متعهد هستند. روابط با دیگر کشورها براساس منافع ملی است. خط قرمز برای مدیران زمانی مطرح میگردد که به اقتصاد و استقلال کشور لطمه وارد شود. احکام قضائی، قوانین مصوب در مجلس، آییننامهها و مقررات در صورتی که با منافع ملی در تعارض باشند قطعا تغییر میکند. هر شهروند سعی میکند در این جهت حرکت کند. کشور روسیه و چین که سالها شعارهایی نظیر مقابله با سرمایهداری سر میدادند امروز با شعار اقدام برای منافع ملی، در حال تبدیل شدن به یک قطب سرمایهای هستند. موضوع منافع ملی میتواند تمام مردم ایران را بر یک محور جمع کند و به نوعی منافع ملی محور اقدامات مردم و دولت تلقی گردد.
- رفاه و تأمین اجتماعی؛
انتظار بود جامعه انقلابی و دینی که باور به توحید و معاد دارد از حرص و طمع دور باشد. در بین کشورها به مردمی بر میخوریم که هیچ دغدغهای برای آینده ندارند. پس انداز نمیکنند، روز مبادا ندارند در حالی که ما حتی برای بچهها و نوههایمان فکر میکنیم. برای آنها ذخیره و پس انداز
میکنیم. با اینکه ثروت ما میلیاردری است بازهم با حرص و طمع به دنبال تحصیل درآمدهای دیگر هستیم. چرا؟ در این کشورها مسئله رفاه و تأمین اجتماعی حل شده است. شما در برابر بیماریها، حوادث و بیکاری تأمین اجتماعی هستید. دولت به شما قول میدهد که نگران نباش، زندگیات را بکن، مالیات و حق بیمه را بپرداز بقیهاش با دولت است. و این روش به مراتب بهتر از رویه جاری کشور ماست چه بسا هزینههای ما دهها برابر هزینه آن کشورها باشد.
- اصلاح سیاستها، خط مشیها و اقدامات؛
چه اصراری داریم که روشهای غلط خود را اصلاح نمیکنیم. اگر روش ما در تبلیغ دین و ارزشهای دینی جواب نمیدهد چرا تغییر روش نمیدهیم. مگر وحی است که نباید تغییر کند. سالهاست تبلیغ حجاب میکنیم و موفق نبودیم. سالهاست با فساد و رشوه مبارزه میکنیم، سالهاست با اعتیاد میجنگیم. چرا روشها را تغییر نمیدهیم؟ مثلا مالزی و ترکیه که آزادی نسبی داده است چه مشکلی دارد؟ جرأت و جسارت اینکه بعضی سیاستها را تغییر بدهیم یک نوع شهامت محسوب میشود. این نحوه اداره صدا و سیما، اداره مساجد، اداره اوقاف، اداره تبلیغات دینی صحیح نیست و نیاز به اصلاح دارد.
- سرمایه اجتماعی؛
پس از سرمایه نیروی انسانی و منابع اقتصادی برای هر کشوری سرمایه اجتماعی و اعتماد مهمترین ثروت محسوب میگردد. اعتماد متقابل بین مردم و دولت و بین آحاد مردم و احترام به گروههای مرجع اگر در کشوری آسیب ببیند به خسارت عظیمی مبتلا میشوند.
امروز وضع سرمایه اجتماعی در ایران آسیب دیده است. گروههای مرجع آسیب دیدهاند و سنت غلط دولت نهم و دهم در سوزاندن این سرمایهها اصلاح نشده است. شخصیتهای بزرگ در این کشور آماج تهمتها واقع شدند و ازبین رفتند. آدم های کوچک برای بزرگ شدن به احدی رحم نکردند. اگر خدای نکرده حوادثی پیش آید فرد محترمی را باقی نگذاشتهایم تا او نقش مرجعیت داشته باشد. برای اصلاح این وضع هرچه زودتر باید چارهاندیشی شود تا دوباره اعتماد بین مردم برقرار گردد.
- ایجاد اصلاحات در دولت و مردم؛
خوشبختانه دلسوزان انقلاب اسلامی راه حلهایی ارائه نمودهاند که به کار بستن آنها بسیار مفید است. بازگویی این حقایق تنها به این دلیل است که بر نقاط مشترک تأکید داشته باشیم.
آنچه مهم است این است که تنها حاکمیت و دولت نیست که باید اصلاحاتی را اعمال نماید. دولت
میتواند فضای مناسبی را ایجاد نماید اما عزم و اراده ملی مردم ما به عنوان مکمل اقدامات ضامن اصلاح امور خواهد بود. دولت بدون مردم و مردم تنها با اصلاح سبک زندگی نمیتوانند کشور را به یک کشور آباد تبدیل نمایند. خوشبختانه ابزار کار در ایران فراهم است و آنجا که اختلاف نظری باشد گزینه مراجعه به آراء عمومی مردم راهگشاست.
- وضعیت کنونی گرچه ما را با یک چالش عمده روبرو کرده است اما یک پیام دارد و آن این است که از امروز باید هر ایرانی اگر میخواهد کشورش را نجات دهد باید خوب کار کند، کم مصرف کند، به قانون احترام بگذارد، دروغ نگوید، در امانت خیانت نکند، اهل گذشت باشد، صبر کند، با پدیدهها و حوادث منطقی برخورد کند و عالمانه تصمیم بگیرد، منافع ملی را مهم بشمارد، گامها را برای تولید و صادرات کالا و محصولات محکم بردارد. آنچه که منافع ملی را به خطر میاندازد بیان نکند و اقدام ننماید، به دیگران احترام بگذارد و تهمت و افترا نزند، با کتاب آشتی نماید، امید به آینده داشته باشد که ایرانیها بارها در آستانه شکست بودهاند و با همدلی آنرا پشت سر گذاشتهاند چرا که یک تمدن عظیم هستند.