پایگاه خبری جماران: اخیرا در تعدادی از پایگاههای خبری و اطلاع رسانی ذیل عنوان «ارجاع خبرنگاران به امام خمینی توسط آیتالله بروجردی در سال 1331/ آیتالله بروجردی: درباره قیام 30 تیر بروید از نماینده رسمی من آیتالله خمینی سؤال کنید+سند» متنی به شرح زیر آورده شده است:
آیتالله بروجردی در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره واقعه سی تیرماه 1331 آنها را به امام خمینی ارجاع داده و فرمود: بروید از نماینده رسمی من آیتالله خمینی سؤال کنید.
واقعه قیام سی تیر 1331 مثل همه وقایع تاریخی دیگر تا سالها پس از وقوع آن بین اسناد و خاطرات بازگو میشود. منابع امنیتی رژیم پهلوی تا سالها بعد از قیام سی تیر به اخبار و حوادث مرتبط با آن واکنش نشان میدادند.
در میان اسناد، گزارشی از ساواک مربوط به سال 1355 درباره حوادث 30 تیر 1331 به چشم میخورد که از جنبههای مختلف حائز اهمیت است. در این سند به تاریخ 1355/12/28 در ارتباط با نظر آیتالله بروجردی درباره قیام 30 تیر و ارجاع ایشان به امام خمینی برای تحلیل این موضوع این چنین آمده است:
[متن سند]=« محمد خوانساری اظهار داشته: "اخیراً یک صفحه فتوکپی شده از مجله ترقی که سال انتشار آن 1331 ( زمان دکتر مصدق) میباشد در بازار بین مردم پخش گردیده است. متن این صفحه از این قرار است که خبرنگار مجله مزبور در آن وقت به اتفاق شیخ فضلالله محلاتی گوینده نزد آیتالله بروجردی رفته و سؤال کردهاند در تظاهرات سال 31 چند نفر کشته شدهاند؟ در جواب [آیتالله] بروجردی اظهار میدارد بروید از نماینده رسمی من آیتالله خمینی سؤال کنید که نامبردگان فوق با خمینی تماس حاصل میکنند. » منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
با اندکی دقت و توجه در متن سند مورد استناد نویسنده محترم، واضح می شود که:
1- هیچ اشاره ای به واقعه سی تیر نشده است؛
2- این قضیه اشاره به واقعه دیگر دارد که زمان و مکان آن با واقعه مورد اشاره متفاوت است و اشتراک سال وقوع، سبب اشتباه شده است؛
3- بنا بر این هرگونه تحلیل و شرح و بسط و نتیجه گیری فاقد اعتبار تاریخی است و در این زمینه بی دقتی به کار رفته است؛
4- ضمن سپاس از توجهی که نوعا توسط این پایگاهها به فرازهای مختلف از تاریخ زندگی حضرت امام خمینی و بیان اندیشه آن عزیز به کار می رود، سفارش و تواصی به دقت و حق بودن مطلب را به آنها یادآوری و بر سفارش آن وجود نازنین بر «اهمیت و عظمت کار مورخین»، «ثبت تاریخ بدان گونه که هست»، و نه همانند تاریخ نویسی مورخینی که «بدان گونه که خود مایلند» و یا خدای ناکرده «آنگونه دستور گرفته اند» (صحیفه امام،ج21 ، ص 239 )، تأکید ویژه می نماید.
اما این سند مربوط به:
1_ دوازدهم تا پانزدهم دیماه 1331 می باشد؛ زیرا:
2_ پس از برگزاری کنگره جهانی صلح سوسیالیستها در پائیز 1331در وین اتریش و حضور جمعی از ایران از جمله دونفر روحانی به نامهای کمره ای و سید علی اکبر برقعی در این کنگره، که روز هشتم دیماه به ایران برمی گردند؛
3- بقیه ماجرا از عینا از کتاب صحیفه امام، جلد 1، صفحه 31و 32 چنین عرضه می شود:
«در پى بازگشت آقاى سید على اکبر برقعى از کنفرانس صلح سوسیالیستها در «وین» به شهر قم و جسارت و توهین عوامل حزب توده به دین مقدس اسلام و مرجعیت شیعه در پوشش حمایت از آقاى برقعى، شهر قم ملتهب شد. و مردم مسلمان طى اجتماعى خواستار دستگیرى و مجازات وى شدند. نیروهاى مسلح شهربانى براى خاموش کردن اعتراضات مردمى اقدام به تیراندازى به سوى آنان کردند که در نتیجه یک نفر کشته و تعدادى مجروح شدند. آقاى بروجردى (از مراجع بزرگ تقلید)، امام خمینى را (که در آن زمان به حاج آقا روح اللَّه معروف بود) مسئول تحقیق و رسیدگى به موضوع کردند. در آن شرایط خبرنگار مجله ترقى براى تهیه گزارش از ماجرا به آقاى بروجردى در قم مراجعه مىنماید. آقاى بروجردى اعلام مىدارند: اگر نظریه مرا مىخواهند، نزد آقاى سید روح اللَّه خمینى، نماینده رسمى من بروند. از این رو خبرنگار نزد امام خمینى رفته و با ایشان به گفتگو مىنشیند که بخشى از آن در مجله ترقى شماره 32 به سال 1331 ه. ش. به این شرح درج شده است:
«[آقاى بهرامى (مخبر مجله ترقى): ساعت دو بعد از ظهر براى مصاحبه به اتفاق آقا شیخ فضل اللَّه محلاتى به در منزل آیت اللَّه بروجردى رفته و ایشان چون حالشان مساعد نبود از این لحاظ فرمودند اگر نظریه مرا مىخواهند، نزد آقاى حاج سید روح اللَّه خمینى نماینده رسمى من در این مورد بروند لذا من به منزل آقاى خمینى رفته و پس از تعارفات معمولى تقاضاى خود را به ایشان عرض کردم و معظمٌ له هم فرمودند.
نظریه آیت اللَّه العظمى این بوده که باید برقعى از قم که شهر مذهبى است خارج و بانوان هم در انتخابات شرکت ننمایند
[از ایشان راجع به عده کشتهشدگان سؤال شد، فرمودند.
تا آنجایى که من مىدانم یک نفر به نام سید محمد (سید محمد حجه فروش. طبق گزارش مجله ترقى شماره 32 (1331 ه. ش.) در مراسم تشییع جنازه ایشان حدود سى هزار نفر شرکت داشتند.) و عدهاى در حدود یازده نفر» هم از طلاب مجروح و مضروب گردیدهاند و به طورى که شایع است گویا چند نفرى هم مفقود شده باشند. روز دوشنبه من به نمایندگى از طرف حضرت آیت اللَّه بروجردى به بیمارستان فاطمى رفته و از آقاى دکتر پورکریمى صورت معاینهها را خواستم. موقعى که صورت مجروحین و مضروبین را آوردند، دیدم واضح نیست (بدین معنى که ذکر نشده است در اثر چه چیز مضروب و مجروح شدهاند). لذا از این جریان عصبانى شده و اعتراض نمودم و پس از عیادت از بیماران به نزد آیت اللَّه بروجردى رفته و جریان را به عرض معظمٌ له رساندم و ایشان فرمودند: فردا خودم شخصاً به بیمارستان خواهم رفت؛ ولى متأسفانه به واسطه کسالت نتوانستند در بیمارستان حاضر شوند. من به اتفاق تیمسار مدبّر، آقاى ملک اسماعیلى و آقاى دکتر مدرسى به بیمارستان رفته و به وسیله آقاى دکتر مدرسى، معاینه تجدید شد و معلوم شد که چند نفر پا و دستشان هدف گلوله و چند نفر دیگر هم مقدارى فلز به بدنشان فرو رفته که معلوم نشد چه بوده است (ولى به طورى که سرتیپ مدبّر مىگفت این تیکههاى فلز مربوط به گاز اشکآور بوده است)
[و در اینجا خواستم عکسى از معظمٌ له بگیرم که ایشان موافقت نفرمودند. ساعت 47: 2 دقیقه بعد از ظهر از حضور این عالِم روحانى مرخص شدیم.] (صحیفه امام، ج21، ص31و 32) .
چنانکه ملاحظه می شود این موضوع هم به لحاظ زمان وقوع و هم مکان آن و هم ماهیت و علت و نتیجه وقوع ناظر به امر دیگری سوای واقعه سی تیر 1331 می باشد.
والسلام
اصغر میرشکاری
دوشنبه 8/5/97