پایگاه خبری جماران: دیروز در میان مطالعات روزانه ام درباره ی سیره حضرت امام به خاطره ای برخورد کرد که گویا اولین بار در مجله پاسدار اسلام [پاسدار اسلام ، اردیبهشت ماه 1392 ،شماره 377] منتشر شده و بقیه از آنجا نقل کرده اند. اما بر اساس متن شناسی می توان صحت توان آن را پذیرفت و محتوای آن را با سنت امام موافق دانست.
متن خاطره چنین است: «بعد از فوت مرحوم آیت الله حکیم (رضوان الله علیه)، یکی از نمایندگان آن مرحوم در یکی از شهرهای ایران، نامه ای برای حضرت امام که در نجف بودند نوشت و اجازه خواست که بعد از آقای حکیم، وکیل حضرت امام باشد. حضرت امام هم یک اجازه معمولی برای ایشان نوشتند و فرستادند. اما این آقای به این مقدار اجازه قانع نبود و می خواست وکیل حضرت امام در آن شهر و آن استان باشد. مرحوم حاج آقا مصطفی هم برای وساطت خدمت حضرت امام عرض کرده بود که ایشان صلاحیت این کار را دارد و وکیل آقای حکیم هم بوده است. حضرت امام در جواب حاج آقا مصطفی فرمودند:«این مقدار که ما نوشتیم کافی است.» بعدا گویا آن آقا نامه تهدید آمیزی به حضرت امام در نجف نوشتند (و ما این را از جواب حضرت امام فهمیدیم) که اگر این وکالت نامه را به من ندهید، به مردم می گویم که از تقلید شما برگردند! حضرت امام در جواب نوشته بودند: «اگر یک چنین خدمتی به من بکنید، من از شما تا روز قیامت ممنون می شوم که بار من را سبک کرده اید. اگر مردم از تقلید من برگردند، بار مسئولیت من سبک می شود.»
از این خاطره بسیار می توان درس گرفت. اگر همه مسئولین ، مسئولیت را نه یک «فرصت»، بلکه یک «مشقت و سختی» بدانند، و با آن نه مانند یک «امر محبوب» ، بلکه مانند یک «زحمت و بلا» مواجه شوند، اوضاع ساده تر و بهتر خواهد بود.
مسئول باید تصور کند که او را برای رضای خدا و برای کمک به مردم ، « روی میدان مین» می فرستند و نه اینکه قرار است او را به «حجله بخت» روانه کنند.