پایگاه خبری جماران: در بخش قبل موضوع بحث را از زاویه رسانه ها مطرح کردیم و گفتیم که طبیعت شبکه های اجتماعی، «واکنش سریع به اتفاقات مشخص» است، اما جنس مدیریت کشور در حالت مطلوب، «نگاه کلان و استراتژیک به امور و اتخاذ تصمیمات معطوف به منافع همه مردم و نه یک بخش خاص» است. در این کشاکش مدیری موفق است که ترکیب متناسبی را میان این دو ساحت بسازد.
اما این یک روی سکه است و یکسویه نمی توان به داستان نگریست. ابتدا خاطره ای مشهور از امام را بازخوانی می کنیم.
مدیران روزنامه های دهه 60 بصورت جداگانه نقل کرده اند که روزی امام همه آنها را به جماران احضار نموده و نکته ای مهم را به آنان یادآور شدند. یکی از راویان آن جلسه مهم حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی مدیر وقت موسسه کیهان است که می گوید: «...روزی مرحوم حاج احمد آقا بنده را که وزیر ارشاد بودم به همراه مسئولان روزنامههای معتبر آن روز ...به خدمت حضرت امام خواست...خدمت امام رسیدیم. ایشان فرمودند: مدتی است که یک چیزی مرا رنج میدهد و الآن هم گفتم که اعلام بکنند من از اینکه عکسم و اسمم در این روزنامهها باشد و در رادیو و تلویزیون باشد و تکرار بشود بدم میآید، اینها ضد تبلیغ است. در این مملکتی که این همه حوادث است و این همه فداکاری است، این همه مردم دارند زحمت میکشند، مگر چه شده که این همه عکس مرا میاندازید. اسم مرا میبرید. شما حق ندارید این کار را بکنید. بله، یک وقت یک حادثه مهمی است، یک انتخاباتی شده، مردم رأی دادهاند، رئیس جمهوری آمده، جلسه تنفیذ بوده و یا یک واقعه مهم بینالمللی، سخنرانی است، صحبتی است، آن هم نه به لحاظی که من گفتهام، به لحاظ اینکه مسأله مهم است، چاپ عکس و اسم من اشکال ندارد». (امام به روایت دانشوران، صص134 و 135)
این سخنان جالب توجه امام حاکی از آن است که در حالی که کشور درگیر یک جنگ تمام عیار و مشکلات داخلی بود، باز هم تأکید ایشان بر دیده شدن «همه» مردم در جراید رسمی کشور بود؛ رویکردی مهم در سیره عملی امام که هم در انقلاب باشکوه اسلامی مردم را به صحنه آورد و هم در دفاع مقدس آن دفاع جانانه را خلق کرد.
نگاه جامع امام در آن فضای ارزشی دهه شصت و همزمان با آن جنگ خانمانسوز که در هر کشوری شرایط فوق العاده ای را حاکم می کند، جای توجه جدی دارد؛ نگاه رهبری که چاپ تصویر یک کشاورز روستایی را از چاپ عکس خود واجب تر می دانست و مدیران مطبوعاتی را ملزم به اجرای این سیاست می کند؛ و یادمان بیاوریم که این شخصیت، همان امامی است که اختلاف و تضارب آراء را نیز نشانه حیات تلقی می کرد.
با کنار هم گذاشتن این نمونه های عملی فراوان و مرور سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، به الگوی منحصر به فردی می رسیم که همچون «جامِ جهان نما»، تمام مردم: شهری و روستایی، روشنفکر و روحانی، تحصیلکرده و عامّی، سیاسی و غیر سیاسی با یکدیگر جمعی رنگارنگ و چشم نواز اما متحد و منسجم را می ساختند.
همین جا بگوییم که امام قطعا الگو و ارزش های روشنی برای زندگی مدنظر داشتند؛ اما این هرگز بدان معنا نبود که دیگران را نبینند و در محاسبات خویش فراموش کنند. در چنین ظرف پر ظرفیتی است که مردم احساس اثرگذاری، قدرت و در نهایت امید به حال و آینده خویش را می یابند.
امروز هم مدیران کشور حتی اگر در جلسات و اتاق های کار خویش شبانه روز زحمت بکشند و به فکر طراحی راهبردها و راهکارهای اجرایی برای خدمت به مردم باشند، ابتدا باید «احساس رضایت» را در مردم ایجاد کنند تا رضایت واقعی و عملی هم محقق شود؛ اگر در گوشه ای از کشور اجحافی رخ دهد یا بر اثر سوء مدیریت آسیبی به بخشی از مردم برسد که به مدد رسانه های جمعی سریعا در ابعادی وسیع منتشر شود، اما مسئولان یا به بهانه کلان نگری آن را جدی نگیرند و یا سیستم دست و پا گیر بوروکراتیک آنان را از واکنش سریع و اقناع کننده به این واقعیات به ظاهر جزئی اما اثرگذار در افکارعمومی، غافل کند؛ پس از مدتی مردم «احساس» خواهند کرد که کسی آنان را نمی بیند و این آغاز چشم بستن بر کار مسئولان است؛ حتی اگر آنان شبانه روز در حال کوشش باشند.