پایگاه خبری جماران: امروز جامعه ی ما با انسانهایی مواجه است که همانند هم لباس نمی پوشند و بعضاً با ظاهرهای متفاوت در انظار حاضر می شوند. این تنوع پوشش جدای از اینکه قانوناً یا شرعاً جایز است یا نه ، اگر به دوری ذهن های مردم از هم و تفاوت نظام ارزشی ایشان منجر شود، می تواند جامعه را به «جزیره های مجزا از هم» تبدیل کند. جزیره هایی که از تفاوت پوشش به تفاوت هنجارها و ارزشها می انجامد و آرام آرام به جایی می رسد که نه تنها نسل ها ی مختلف نمی توانند باهم سخن بگویند، بلکه ممکن است در میان «جوانان و نوجوانان یک نسل» هم فضایی را ایجاد کند که دیگر حرف هم را نه بشنوند و نه بفهمند.
این مشکل البته فقط از طرف متدینین رخ نمی نماید بلکه در میان جریان مقابل هم می تواند ظاهر شود.
همین جاست که وظیفه ی مصلحان اجتماعی بیشتر می شود. آنچه از سیره زندگی آیت الله موسی صدر در لبنان خوانده ایم که ایشان با کسانی که به ظواهر اسلامی پایبند نبوده اند نیز گفتگو می کردند، بیش از هر چیز برای جلوگیری از همین «جزیره ای شدن» ها بوده است.
در همین فضا، دو خاطره از امام خواندنی است. این دو مطلب را با توجه به فضای بسته ی نجف که به شدت تحت تأثیر مقدسین بوده است و با عنایت به فضای باز پاریس که می توان حدس زد جوانان در آنجا چگونه بوده اند، مطالعه کنید:
خاطره اول: «یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام، جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ اما ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنان برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی اش نشسته و مشغول صحبت است. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو، ایمان و امید، از کنار وی برخاستند.»[برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 278.]
خاطره دوم: «زمانی که امام در پاریس بود، اغلب در آن جا می دیدم که او برای 5 یا 6 نوجوان دختر و پسر، جلسه ای ترتیب داده، با آنها صحبت می کند و برای آماده کردن و روشن کردن آنها، وقتی طولانی صرف می کند. گاهی من تعجب می کردم از این که مثلاً یک مرجع بزرگ، نشسته و برای عده ای نوجوان، اوضاع سیاسی را تحلیل و یا اسلام را تشریح می کند»[همان، ص 164.]
امروز جامعه ما نیازمند ارتباط متصدیانش با «همه» ی طیف های اجتماعی است. باور کنیم جوانان و نوجوانان ما اگر با روی گشاده و سخن لطیف ما مواجه شوند، دلهایشان را به اندیشه ی صحیح پیوند می دهند. باور کنیم دوران «تلخ گویی» و «ترش رویی» گذشته است.