پایگاه خبری جماران: بخش های قبلی این سلسله یادداشت بر مبنای این پیش فرض جلو رفت که راه مهم دفع سمّ ناامیدی در جامعه توجه به استراتژی «همه با هم» امام است.
در این قسمت موضوع را از یک زاویه دیگر دنبال می کنیم و آن فضای رسانه ها و خصوصا شبکه های اجتماعی است.
معتقدم اکثر ما کنش گران اجتماعی که در فضای مجازی نیز فعالیت داریم دچار نگاهی گزینشی، بخشی نگری و نیز تعمیم های فراوان کلّ به جزء بوده و هستیم.
مثالی بزنم. در پی برف سنگین تهران باند فرودگاه امام خمینی بسته می شود و برای چند روز پروازها دچار اخلال می شود. فارغ از برخی مخالفت های سیاسی، بقیه مخالفت ها رنگ غرض ورزانه ندارد بلکه به خاطر همان نگاه گزینشی به وقایع یکباره همین اتفاق تبدیل به دستمایه برای زیرسوال بردن کلیت مدیریت کشور و حتی نظام می شود. در حالی که اولا: حتی در کشورهای سردسیر و پربارش نیز هنگام بارش برف چنین مشکلی پیش می آید و ثانیا: در کشوری که بارش نسبتا کمی را خصوصا در سالهای اخیر، تجربه می کند چنین رخدادی و مشکلات پیش آن، خیلی جای تعجب ندارد زیرا وقتی بارندگی به میزان زیاد نباشد احتمالا تمهیدات زیادی هم برای آن اندیشیده نمی شود(که البته در همین حدّ هم غیرقابل قبول است).
اما بدتر آنجاست که کسی به این خبر نمی پردازد که همزمان با اخلال پروازها مدیران دستگاههای نظارتی سریعا وارد عمل می شوند تا از کم و کیف قضیه با خبر شوند؛ و کسی در همین روزهای اخیر این خبر را بازنشر نمی دهد که دو تن از مدیران فرودگاه یاد شده به زندان و انفصال از خدمت محکوم می شوند.
نگارنده کاملا واقف است که این نگاههای گزینشی علل مختلفی دارد که یکی از آنها کاهش سرمایه اجتماعی و عنصر اعتماد است اما ما را چه می شود که خود رسانه ها که انتظار می رود نقش صحیحی در شکل گیری افکارعمومی داشته باشند و نیز فعالین شبکه های اجتماعی، بر فضای پر سوء تفاهم می دمند و از چنین اتفاقی یک موج بزرگ منفی در رسانه ها شکل می گیرد؟!
آیا این رویکرد، نگاه سطحی، گزینشی و بخشی به واقعیت موجود در جامعه ایران نیست؟ طرز نگاهی که هرکس فقط «یک واقعه» و «یک بخش» را می بیند و عجیب آنکه از این نگاه گزینشی، کلان ترین نتایج گرفته می شود. یعنی از همین حادثه خاص، داوری های عجیبی در مورد دولت و نظام و حتی ارزش های دینی جامعه به دست می آید!
«همه با هم»، اول باید در نگاه و فکر محقق شود و سپس در عمل محقق شود. یکی از معانی این استراتژی، بدون شک نگاه کلان به وضعیت جامعه و خویش است.
خوب است همین جا به یک نکته هم اشاره کنم. شاید برخی سوال کنند که چرا فلان مقام اجرایی در کشور به یک حادثه مشخص واکنش تند و سریع و برّنده نشان نمی دهد؟! این سوال چند پاسخ دارد؛ از جمله اینکه: 1- آن مقام مسئول آنقدر از جامعه فاصله دارد که این اتفاقات را نمی بیند و... . 2- می بیند و از مکانیزم صحیح برای حل اقدام می کند. 3- می بیند، اما دیگر واقعیات را هم می بیند، پس از کوره در نمی رود.
به نظر می رسد اگر بخواهیم خوشبینانه قضاوت کنیم یک تفاوت اساسی میان دیدگاه فعالان فضای مجازی و مسئولان در همین پاسخ سوم نهفته است. زیرا طبیعت شبکه های اجتماعی، «واکنش سریع به اتفاقات مشخص» است، اما جنس مدیریت کشور در حالت مطلوب، «نگاه کلان و استراتژیک به امور و اتخاذ تصمیمات معطوف به منافع همه مردم و نه یک بخش خاص» است. در این کشاکش مدیری موفق است که ترکیب متناسبی را میان این دو ساحت بسازد.
این یادداشت ادامه دارد...