پایگاه خبری جماران: از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است که «اختلاف امتی رحمه»؛ در طول تاریخ نیز بزرگان و صاحب سخنان تضاراب آراء را مایه رشد جامعه دانسته اند. رهبر کبیر انقلاب ما امام خمینی نیز در یکی از مشهورترین تعابیر خویش «انتقاد و بلکه تخطئه» را از الطاف خفیه الهی خوانده اند.
اگر از این دیدگاه بخواهیم به مناقشات و اختلافات جاری در کشور در مسائل کلانی همچون تصویب برجام، FATF و دیگر معاهدات بین المللی بنگریم آیا این انتقادات، دعواها و اختلافات را نیز باید بر مبنای فرمایش پیامبر(ص) و سخن امام راحل مایه رحمت و پیشرفت و نشانه پویایی دانست؟ اگر اینگونه است پس چرا نتیجه اختلافات امروز کشور نه پیشرفت، بلکه سردرگمی بیشتر و تشویش افکارعمومی و نگرانی نسبت به آینده و در نتیجه، نیافتن راه حل حتی در مواجهه با برخی مشکلات ساده و پیش پا افتاده، است؟
در این مقال سعی می کنیم بر مبنای منطق و سیره امام به این پرسش پاسخ دهیم.
وزیر اطلاعات دهه 60 سه خاطره از بنیانگذار جمهوری اسلامی در دفاع از اصل وجود اختلافات مطرح کرده است.
وی روایت می کند: «در یکی از ملاقات ها به امام عرض کردم: تیمسار فلاحی جانشین رییس ستاد مشترک و تیمسار ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی(رحمه الله علیهما) با هم اختلاف دارند و هیچ یک دیگری را قبول ندارد و من از این موضوع نگران هستم.
امام فرمودند: «نگران نباش، آنان اگر اختلاف نداشته باشند باید نگران باشی؛ اختلاف آنان بهتر است».
آیت الله ری شهری در خاطره دیگری به نقل از رییس پیشین مجلس شیعیان لبنان می نویسد: «در سفر اخیرم به لبنان، در تاریخ 22/6/1379، تقریبا چهارماه قبل از وفات مرحوم شیخ شمس الدین رییس مجلس شیعیان لبنان-در حالی که ایشان مبتلا به سرطان ریه بود و قصد داشت برای شیمی درمانی به اروپا برود - به دیدار ایشان رفتم. ضمن گفت و گو، ایشان خاطره ای بدین مضمون نقل کرد: در دیدار با امام رضوان الله تعالی سخن از اختلافات-گویا-در سطح جهان پیش آمد، امام فرمود: «خوب است.» من گفتم: «بد است، اختلاف و درگیری چه خوبی دارد؟!» امام توضیح دادند: «اختلاف علامت حیات است»!
وی در خاطرات سالهای بعدی مسئولیت خویش روایت کرده که بولتنی محرمانه ویژه شخص امام برای گزارش اختلافات میان مسئولین تهیه و تنظیم کرده است: «پس از تهیه «بولتن اختلافات» خدمت حضرت امام رسیدم و عرض کردم این بولتن به آمار و شرح اختلافات موجود در کشور اختصاص دارد و با وجود این اختلافات من نسبت به آینده جمهوری اسلامی نگران هستم.
پس از تمام شدن صحبت های من، امام نگاهی کرد و فرمود: «اختلاف اگر کم باشد ضرر دارد، زیاد آن ضرری ندارد، نگران نباش!» »
در این خصوص چند نکته و پرسش مهم وجود دارد. مقصود از اختلاف، چیست؟ آیا منظور امام صرفا اختلاف سلایق و تضارب آراء در روند اتخاذ تصمیمات است یا مساوی و متضمن موازی کاری نظام تصمیم گیری کشور است؟ به عبارت شفاف تر، از نگاه امام اختلاف در روند تصمیم سازی مدنظر است یا تصمیم گیری؟!
مرور دوران رهبری امام ما را در درک منظور ایشان یاری خواهد کرد. دو فراز مهم این دوران تاریخی و تاریخ ساز، یکی تصمیم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در سال 1361 است و دیگری تصمیم به پذیرش قطعنامه 598 در سال 1367.
در مورد اول، به گواه تمام مسئولان وقت کشور حضرت امام پس از فتح خرمشهر مخالف اصلی تداوم جنگ بودند. ایشان در جمع سران کشوری و لشکری آن دوران در اقلیت به سر می بردند و علی رغم جایگاه کاریزماتیک خویش و دوران خاص جنگ که دست مقام ولایت فقیه را -خصوصا با عنایت به اختیار قانونی اعلام جنگ و صلح- باز نگه می دارد، از ابتدا بنا را بر شنیدن نظرات مختلف قرار دادند تا جایی که مرحوم یادگار امام حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی طی نامه ای خصوصی به ایشان، از تحت تأثیر قرار گرفتن پدر بزرگوارشان از نظرات مسئولین وقت سیاسی و نظامی کشور -علی رغم نظر مخالفت خودشان با ادامه جنگ- ابراز نگرانی می کند.
در نهایت نگرانی یادگار امام به خاطر اکثریت بودن رأی ادامه جنگ در میان مسئولین کشور، به واقعیت بدل گشت و جنگ تا 6 سال دیگر تداوم یافت؛ اما به باور نگارنده فرایند تصمیم گیری یاد شده از لحاظ روشی و فارغ از نتیجه، یکی از نقاط پرافتخار کارنامه رهبری امام و نظام جمهوری اسلامی است، چرا که طی آن بر اساس اصل عقلایی «مشورت» و خرد جمعی و نه تحمیل عقیده عمل شد.
اینکه شخصیتی مستظهر به حمایت قاطبه مردم و دارای دانش بالای تاریخی و فقهی است دلیلی نمی شد که او تشخیص خود -ولو صحیح- را به دیگران تحمیل نماید، چنانکه مرحوم آیت الله العظمی موسوی اردبیلی خود نکات جالبی را از مواردی بازگو می کند که امام بر یک تصمیم مصرّ بودند اما در نهایت نظر اکثریت مسئولین را می پذیرفتند. وی در خاطرات خود می گوید: «امام...قاطع بود، تردید نمی کرد، با قطعیت نظر می داد، صائب بود. خودش معتقد نبود نظرش مصاب است. لذا خودش این را می فرمود، می فرمود ما مکلف به واقع نیستیم. مکلف هستیم به نظری که به ذهنمان می آید؛ یا معذوریم یا مصاب هستیم. خودش این را بارها می گفت. می گفت حتی گاهی به نیمه شوخی نیمه جدی می گفت مرد کسی است که حرفش را پس بگیرد. یعنی وقتی یک چیزی گفته اید بعد دیدید اینطور نیست، پس بگیرید».
در واقع، امام به خود اجازه نمی داد تشخیص خویش را به دیگران تحمیل کند؛ همچنان که گفتند «ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی بر ملتمان بکنیم. اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد، ما هم از این ها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم، خدای تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ماحق نداده است که به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم». (صحیفه امام، ج 2، ص 406-405)
مورد دوم، تصمیم به پایان جنگ است. امام راحل بدون ترس از قضاوت تاریخ- چنانکه چندی بعد در نامه عزل قائم مقام رهبری تأکید کردند، من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.- بر مبنای گزارش مسئولان سیاسی، نظامی، اداری، اقتصادی و فرهنگی وقت با پایان جنگ موافقت کرد؛ در حالی که تا دو هفته پیش از آن، بر شعار های اعلامی مبنی بر «جنگ تا رفع فتنه از کلّ عالم» تأکید می کردند.
در خصوص تصمیم های یاد شده دو نکته حائز اهمیت است. اول: روال تصمیم سازی -چنانکه که شرح آن رفت- تکیه بر خرد جمعی و نظر کارشناسان حوزه های مختلف بود. خوب است اینجا این نکته ظریف را مورد توجه قرار دهیم که امام وقتی سخن از فایده مند بودن اختلاف می گفت، چنین هدف ناگفته ای را در ذهن نداشتند که وقتی اختلاف باشد همه برای توافق نظر، به ایشان مراجعه کنند! بلکه امام در دوران رهبری خویش سازکاری روشن برای اتخاذ تصمیمات اتخاذ کرده بودند که بر اساس آن، ضمن در رأس امور بودن مجلس و حفظ کارکرد نهادهای مختلف، سران کشور- شامل روسای قوا، نخست وزیر و مرحوم حاج احمدآقا- دارای اختیاری تام برای بن بست شکنی در کشور بودند.
نکته دوم: قبول تصمیمات یاد شده توسط کلّ نظام حکومتی است. خوب است یاد کنیم که بعد از تصمیم پذیرش قطعنامه 598، برای توجیه مسئولان رده های میانی کشور همچون وزرا و نمایندگان مجلس جلسات متعددی توسط سران عالیرتبه کشور و مرحوم حاج احمدآقا برگزار شد و حتی شخص امام نیز طی نامه ای به نمایندگان مردم در مجلس جوانب این تصمیم را توضیح دادند که در صحیفه امام در دسترس است.
حال در پایان دهه چهارم عمر جمهوری اسلامی، آیا نهج و روش امام مورد قبول مسئولان کشور هست یا خیر؟ برای پاسخ، مروری می کنیم بر روند تصویب و اجرای برنامه جامع اقدام مشترک ایران و 6 کشور غربی.
تصمیم به انجام مذاکره، قبل شروع دولت دکتر روحانی توسط نهادهای عالیرتبه نظام اتخاذ شده و در سطحی خارج از دولت آغاز می شود؛ دولت یازدهم کار را با تمام توان دستگاه رسمی دیپلماسی-وزارت امور خارجه- و با بهره گیری از زبده ترین دیپلمات های کشور تحویل می گیرد. رقبای سیاسی دولت که عمدتا خود بخشی از حاکمیت تلقی می شوند از ابتدا بر طبل دلواپسی و نگرانی کوبیدند. البته نفس نگرانی حتی اگر با امکانات مردم-که رأی دهنده به دولت وقت بودند- ایرادی نداشت و می توانست به مثابه اهرم فشاری در مذاکرات باشد، اما کار از آنجایی مشکل پیدا کرد که این توافق پس از حصول آن که به معنای تصویب رسمی و قطعی توسط رأس و کلیت نظام جمهوری اسلامی بود باز هم با شک ها، تردیدها، ابهام آفرینی ها و تلاش های بی وقفه برای القای در معرض خطر بودن یا حتی در خطر دادنِ عملیِ این توافق بود و دست آخر کار به جایی رسید که در روزهای اخیر، «اولین مذاکره کننده با غرب» خود به منتقدِ برجام بدل گشت و آن را با ترکمن چای مقایسه کرد!
کاش کسی از ایشان سوال می کرد که ای کاش صادقانه توضیح می دادند که اگر اینگونه بود چرا از روز اول از برجام تمجید کردید و حالا که ترامپ از برجام خارج شده به یاد این ایرادات افتاده اید؟ اصلا اگر از اول معلوم بود برجام به چنین روزی دچار می شود صادقانه توضیح دهید که چرا کشور تصمیم به مذاکره گرفت؟
خوب بود که ایشان به یاد دوران مسئولیت خودشان می افتادند که آن زمان نیز مذاکراتی محرمانه با تصمیم نظام را پیش می برد و چند نماینده مجلس قصد سوال از وی را کردند که با واکنش تند و تاریخی امام مواجه شد.
و مهم تر از سوالات قبل، افکارعمومی وقتی این اختلافات را در سطوح کلان کشور آن هم پس از اتخاذ تصمیم می بیند، چگونه می تواند بر آینده کشور خصوصا هنگام خطرات احتمالی اعتماد کند و جهانیان چه تصوری از ما خواهند داشت؟!
مشابه همین رفتار روز گذشته در جریان بررسی FATF در مجلس شورای اسلامی نیز با نمایش یک طومار رخ داد که با واکنش رئیس مجلس هم مواجه شد؛ اما آنچه در واقع اتفاق افتاد، مسکوت گذاشتن دوماهه لایحه مذکور بود که بنا به نظر کارشناسان می تواند تبعاتی برای کشور داشته باشد.
به این لیست موارد دیگری از جمله افشای محتوای سخنان مسئولان امنیتی کشور در جلسات غیرعلنی مجلس را نیز افزود.
در جمع بندی بحث باید گفت، امام اگر بر خوب بودن اختلاف «نظر» تأکید داشتند، به شدت مسئولان را از تفرقه در تصمیم بر حذر می داشتند؛ چنانکه روزی به نخست وزیر دوران دفاع مقدس گفتند، «از بمب و موشک دشمن نترسید از اختلاف و تفرقه بترسید».
بنابراین؛ اختلاف، هنگام تصمیم سازی مایه رشد و پیشرفت است ولی وقتی کشور بر اساس مصالح عالی و خرد جمعی -که امروز شورایعالی امنیت ملی، دولت و مجلس تجلی گاه آن است- تصمیمی را اتخاذ کرده، چه معنایی دارد که آن نماینده مجلسی که بر اساس سوگندی که یاد کرده نماینده تمام مردم است خود به جای توجه به این مصالح عالی یا دست کم طرح سوالات منطقی در جهت شفاف تر شدن این مصالح تبدیل به یک مانع بر سر راه تصمیمات شده و به جای ایفای نقش نمایندگی، با تهیه طومار موج تبلیغی راه بیاندازد؟ یا از آن سو، وقتی رهبر معظم انقلاب بر اساس اصل انسانی و اسلامی «وفای به عهد» بر عمل در چارچوب برجام تأکید دارند، پرچم یک کشور یا برجام را آتش بزنند؟! وظیفه نماینده مجلس حرکت در چارچوب مصالح عالی کشور است یا موج سازی تبلیغاتی؟!
بر اساس آنچه از سیره نظری و علمی امام بازگو شد، اختلاف تا وقتی در چارچوب اخلاق باشد مایه حیات است؛ اینکه طرفین دعوا هم دیگر را به خیانت -که بار اخلاق و حقوقی بالایی دارد- متهم کنند و خدای نخواسته حکم فاسق را برای یک مسئول جمهوری اسلامی اجرا کنند، هرگز در چنین چارچوبی نمی گنجد.
از طرف دیگر در مقابل ساختار و مجموعه تصمیم گیر نظام که مشتمل بر تمام نهاهای سیاسی و نظامی ذیل چتر رهبری است، احترام بگذارند و تصمیم آن جمع را تضعیف ننمایند.
بدیهی است که تا پیش از اتخاذ یک تصمیم بخش های مختلف نظام می توانند نظر خود را بیان کنند اما تخریب آن تصمیم پس از اتخاذ، بی احترامی به خردجمعی است و کسانی حتی اگر معتقدند نظر آنان در بلندمدت صحیح تر است راهی جز پذیرش ندارند؛ همان طور که امام بر اساس خاطره نقل شده از آیت الله موسوی اردبیلی، «می فرمود ما مکلف به واقع نیستیم. مکلف هستیم به نظری که به ذهنمان می آید، یا معذوریم یا مصاب هستیم».
منابع:
صحیفه امام
خاطرات آیت الله ری شهری(جلد اول و سوم)
خاطرات دکتر عبدالحسین طباطبایی عضو تیم پزشکی امام راحل