پایگاه خبری جماران: این روزها که می شود همه یاد امام می افتند. البته از حق نگذریم برخی همه ی سال به نوعی یاد امام هستند. برخی برای اینکه حرف خود را به کرسی بنشانند و برخی برای اینکه رقیب را از میدان به در برند.
اما این روزها که به سالگرد امام نزدیک می شویم همه می خواهند از امام بنویسند. لابد مدیران مسئول رسانه ها هم از نویسندگانشان می خواهند چیزی درباره امام بنویسند، یا از خبرنگارانشان می خواهند مصاحبه ای درباره امام بگیرند.
اینجاست که افراد دست به قلم می شوند. از آن سایت هتاک که می خواست تیر خلاص به بیت امام بزند و متأسفانه قیافه ارزشی به خود گرفته، تا آنکه می خواهد نسبت به امام ادای دین کند. همه دست به کار می شوند. اینترنت هم کار را راحت کرده، چند جستجو با کلید واژه های مطلوب. درست مثل منبری های تازه کار. کپی و پیست. اگر ادای دین است که انجام شده و اگر وظیفه اداری است، اجرتش را می گیرند. خدا بدهد برکت.
اما مگر امام شناسی به این راحتی است؟ دلم می خواهد از این ها، به خصوص انقلابی هایی که ادعایشان گوش فلک را پر کرده و به بهانه خط امام به همه توهین می کنند، بپرسم آیا می دانید امام چند کتاب نوشته است؟ از آن نویسنده بپرسم آیا می دانی نوآوری امام در فلسفه چیست؟ آیا یک سطر از کتاب های عرفانی امام را خوانده ای؟ آیا از زندگی امام، تاریخ عمرش، قصه های تبعید و زندانش خبر داری؟ آیا یک خط از اصول فقه امام را می فهمی؟ آیا یک جلد از صحیفه امام را دست گرفته ای؟ آیا فرق چهل حدیث و شرح جنود عقل و جهل را می دانی؟ آیا می دانی کدام سخن امام در کدام زمان صادر شده و اصلاً شأن نزولش چیست؟
دلم می خواهد از آن مدعی نقد امام بپرسم آیا می دانی اندیشه سیاسی امام از کدام بستر فقه و اصول و از کدام قاعده عرفانی برآمده است؟
ساده تر بپرسم: آیا می دانی امام چند سالگی وارد مبارزه شد؟ یارانش چه کسانی بودند؟ استادانش کدامین افرادند؟ اصلاً چند فرزند داشته؟
مگر می شود امام را بازگفت و تنها چند جمله از ایشان را در ذهن داشت؟ مگر بدون شناخت بستر علم و دانش امام ، شناخت امام ممکن است؟
برادر ارزشی من ، مگر می تواند مدعی شناخت امام شود در حالیکه اصلا مقدمات فقه و اصول و عرفان و فلسفه امام را نشناخته است؟
آیا می شود نامه های عرفانی امام به خانواده شان را نخواند و تأییدات ایشان را نشنید و بعد دم از امام شناسی زد؟
آیا دیوان امام را ورق زده اند؟
این روزها وضع امام شناسی مثل شناخت ما از امام سجاد است. امام سجاد در منظر عموم، بیمار دائمی است. کسی صحیفه سجادیه را نخوانده است.
دلم برای ایشان می سوزد اما حقیقتش دلم بیشتر برای آنهایی می سوزد که می خواهند امام را از زبان این مدعیان بشناسند. امام شناسی ایشان هم آخرالامر می شود مثل شناختشان از اسلام. پر از التقاط و تناقض ، و غرق تهافت و نابسامانی. شناختی که به ناکجا آباد ختم می شود. یا از تحجر خوارج سر در می آورد و یا از اباحی گری باطنیه.
این روزها برادری در جماران درباره شناخت امام از زاویه ی نگاه مرحوم حاج احمد آقا رحمت الله علیه نکاتی را نوشته است. حق همین است. مگر جز نزدیکان امام می توانند امام را آنسان که واقعاً بود بشناسانند.
با خود می گویم مدعیان امام شناسی شاید چندان گناه نداشته باشند، شاید بیش از حد متوهم اند. البته شاید.