پایگاه خبری جماران: حضرت امام در سومین بخش از حدیث دومی که از ایشان انتخاب کردیم به یکی از اساسی ترین مسائل در حیات اجتماعی یک ملت اشاره کرده اند.
ایشان در وصیت نامه خود می نویسند: «و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند میتوانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمیتوانند خلاف ایدة آنان را تحمیل کنند».
این نکته را امام خمینی در مواقع مختلف و به اشکال متعدد ، تکرار کرده اند.
ایشان در جایی می فرمایند: «اساس همۀ شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع می شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است». (صحیفه امام، ج14، ص:305) و سپس تأکید می کنند: «این پیروزی که شما به دست آوردید، برای اینکه باورتان آمده بود که می توانید». (صحیفه امام، ج14، ص:307) و به طور مبسوط اشاره می کنند:«اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما مىتوانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما مىتوانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما مىتوانیم در کشاورزى به جایى برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، مىتوانند. اگر شماهایى که در صنعت هستید و پرسنل صنعتى [هستید] در ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که مىتوانید صنّاع باشید و مىتوانید کارهاى ابتکارى بکنید، خواهید توانست.» (همان)
حضرت امام همچنین می فرمایند: «غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهاى قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنهدار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتواناند، ...ناتوانى را به خورد کشورهاى مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمىتوانیم صنعتى را خودمان ایجاد کنیم و نمىتوانیم لشکرى را خودمان اداره کنیم و نمىتوانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم». (صحیفه امام، ج14، ص:305)
درباره فرمایش ایشان نکاتی را باید مورد توجه قرار داد:
نکته اول اینکه معنای «ما می توانیم» هرگز آن نیست که دیگران نمی توانند. در اندیشه ی امام، شووینیسم یا همان میهن پرستی افراطی ـ که به برتری نژاد ایرانی قائل است ـ راه ندارد. در اندیشه امام ـ چنانکه خواندیم ـ همه ملت ها اگر روی پای خود بایستند و همت کنند پیروز می شوند. و همین نکته اندیشه امام را از محدوده مرزهای جغرافیایی خاص بیرون می برد.
نکته دوم آنکه کمک گرفتن از اندیشه دیگران و استفاده از تجارب آنان منافاتی با شعار «ما می توانیم» ندارد. آنچه بُن مایه ی اصلی شعار «ما می توانیم» است، مقابله با اندیشه ای است که ایرانی را ناتوان از دستیابی به مراتب بالا می داند و الّا در طول تاریخ، ملت ها پا بر روی تجارب فکری و عملی یکدیگر گذاشته اند. به همین جهت باید مراقب بود که برای فرار از «وادادگی» و «ناتوان انگاری»، به دام «بی نیازی از فکر و عمل دیگران» نیافتیم. حضرت امام به همین جهت در وصیت نامه خویش ضمن توصیه به خودباوری می فرمایند: «اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم...بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودیِ خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد».
سالها قبل گروهی با نیت خیر در تلاش بودند تا همه چیز را از نو و با دانش اسلامی بسازند؛ همین تفکر به دنبال فیزیک اسلامی و امثال آن می رفت. در حالیکه دانش بشری ملیّت ندارد و وابسته به هیچ قوم و قبیله ای نیست. همه انسانها از خوانِ فکر انسان های دیگری که در طول تاریخ زیسته اند، بهره برده اند و بر آن افزوده اند.
«ما می توانیم» برای نفی این توهّم شوم است که «ما نمی توانیم» و همه کارها را باید دیگران انجام دهند-ـ و به عبارت آن سیاستمدار غربزده ، ما حتی نمی توانیم آفتابه بسازیم-، و نه برای نفی «هم فکری و هم افزایی علمی و عملی در جامعه انسانی».
نکته سوم آنکه، امام اشاره می کنند وقتی ملتی احساس ضعف کرد، ناخودآگاه ضعیف می شود. به این مهم در فلسفه «علم فعلی» گفته می شود. از زاویه ی دیگر ، ما اگر باور به توانایی خویش نداشته باشیم، طبیعی است که حرکت به سمت کمال نخواهیم داشت چرا که حرکت به عنوان یک عملکرد عقلایی در صورتی واقع می شود که شما احتمال موفقیت آن را بدهید. پس هر چه باور به توان خود بیشتر شود ، عزم انجام عمل بیشتر می شود. «اراده ی عمل»، معلولِ علم ما به توانایی خویش است.
و نکته آخر اینکه : آنکه می تواند «ما» هستیم. یعنی همه با هم. دست در دست هم. اگر کسی فکر کند که بدون یک عزم ملی و همراهی عمومی و با اتکا به یک حزب و گروه و قبیله ی سیاسی، می تواند راه نرفته ی گذشتگان را بپیماید ، اشتباه می کند. آنچه نیاز امروز ماست آن است که بیش از هر زمان دیگر «ما» شویم. و صد البته «ما» شدن محتاج آن است که مردم به حکومت خویش اعتماد داشته باشند و حکومت برآمده از متن مردم باشد و سیاست گذاری خود را با تکیه بر نفی «خودباختگی»" بنا کرده باشد