پایگاه خبری جماران: مارتین ایندیک در میان سیاستمداران، دیپلماتها و محققان روابط بین الملل چهره ای شناخته شده است. یهودی متولد بریتانیا که خانواده اش به استرالیا مهاجرت کردند، در جوانی، در اسرائیل زندگی کرد و داوطلبانه در کابوتزها، که محیطه ای خاصی دراسرائیل با قواعد و روابط اشتراکی و شبه سوسیالیستی بودند، کار کرد. ایندیک در سال 1982 به آمریکا مهاجرت کرد و از همان ابتدا در ایپک، گروه اصلی لابی گری یهودیان در آمریکا، فعال بود. یکی از اقدامات مهم او در زمینه آکادمیک، نقش برجسته او به عنوان مدیریت بنیانگذار موسسه مالعات خاور نزدیک واشینگتن بود. 

همراهی با دولت بیل کلینتون، مهمترین دوره فعالیت دیپلماتیک زندگی مارتین ایندیک است. او در دو دوره 1995 تا 1997 و 2000 تا 2001، سفیر ایالات متحده در اسرائیل بود. در این دوره بود که مذاکرات اسلو و همراهی کلینتون و رابین و عرفات شکل گرفت. در همین دوره بود که انتفاضه به طور خاصی شکل گرفت و در همین دوره بود که خاورمیانه، در غیاب نیروی متعادل کننده ای از جنس اتحاد جماهیر شوروی، بیش از پیش، تحت تأثیر سیاستهای ایالات متحده قرار گرفت. 

به طور خاص، این دوران، دوران همزمانی دولت کلینتون در آمریکا با دولت مردمی و محبوب اصلاحات در جمهوری اسلامی ایران بود. تعامل میان دو دولت، در پی سیاستهای گفتگومحور دولت اصلاحات و دیدگاه جدید و نسبتا متفاوت دولت کلینتون، عمق یافت. ایندیک از پیشروان سیاست محدودسازی ایران و عراق و همچنین، یکی از پیشبران سیاست گفتگو در عین بی اعتمادی با ایران بود. امروز، به لطف روایت شدن داستانهای پشت پرده آن روزها، نقش ایندیک در مذاکرات با ایران به واسطگی عمان، شناخته شده است. 

در آوریل 1995 ایندیک سفیر آمریکا در تل آویو شد. در همین سال بود که انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، در ایالات متحده تصویب شد و حال او در گفتگویی با فارین پالسی، تحلیل خود از ریشه های انتقال سفارت توسط ترامپ، داستان واقعی این قانون و روند تصویب و همچین تعلیق آن را روایت کرده است. 

ایندیک، معتقد است که از ابتدا حامیانی ثروتمند همچون شلن ادلسن حمایتشان از ترامپ را مشروط به انتقال سفارت به بیت المقدس کرده بودند. او اشاره می کند که در این روند باید در نظر داشت که همراهی خاص چهره های لابی گری همچون جرد کوشنر، داماد ترامپ، با سعودیها را باید در نظر داشت و بالاتر از هر چیز معتقد است که مهمترین نکته در این داستان، انگیزه ترامپ برای خوشنود کردن مسیحیان اونجلیکال است؛ از آن رو که اینان رؤیای آخرالزمانی ظهور مسیح را در سر می پرورانند و آن وعده الهی مسیحیان باید با حضور یهودیان در ارض موعود و قربانی شدنشان تحقق یابد. 

با این همه، یکی از جالب ترین نکات، روایت ایندیک از آغاز ماجرای تصویب قانون انتقال سفارت است. او بر اساس اطلاعات خاص خود به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل اشاره می کند که در سال 1995، دولت کلینتون اساسا به همچو ایده ای که در کمپینهای همه سیاستمداران به کرات تکرار میشد، نه در نظر و نه در عمل علاقه ای نداشت. کلینتن، به روایت ایندیک، به شدت در تلاش برای جوش دادن صلح میان یاسر عرفات و اسحاق رابین بود. در همین دوره خاص بود که انتخابات 1996  ریاست جمهوری آمریکا با رقابت مقدماتی جمهوریخواهان در 1995 آغاز شد. سناتور باب دال، چهره مهم جمهوریخواهان که در تلاش برای پیروزی در رقابتهای مقدماتی و نامزدی نهایی انتخابات 1996 بود، پیشنهاد جدی انتقال سفارت را به عنوان وعده ابدی و تعهد رسمی آمریکاییان در کنفرانس ایپک در آمریکا، مطرح کرد. ایندیک روایت می کند که سخنرانی سناتور دال و شوری که در میان یهودیان تندرو در کنفرانس ایپک ایجاد کرد، بیل کلینتن و همچنین اسحاق رابین را به شدت دستپاچه کرد. به طور خاص او به بدبینی رابین به ایپک و موضع مخربشان اشاره میکند که درست در زمانی که تلاشهای صلح پیش میرفت، نخست وزیر اسرائیل را آزار میدادند. باب دال، با طرحی که ریخت محبوبیت خاصی به دست آورد و در نهایت نامزد جمهوریخواهان در کمپین شکست خورده و تحقیر شده 1996 این حزب شد. رابین نیز در نوامبر همان سال 1995 توسط یک یهودی افراطی، ترور شد.

در همین دوره بود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر فعلی اسرائیل، همراه با حزب لیکودش، به عنوان اپوزیسیون، درسال 1995 به شدت در حال لابی با مجلسین آمریکا برای تخریب روند صلح بودند و کلینتون از این برنامه خاص نتانیاهو، به شدت خشمگین بود. با تصویب قانون انتقال سفارت در سال 1995، دولت کلینتن به سختی در تنگنا قرار گرفت و روایات متعددی از خشم شدید کلینتون در دست است. او که همانند بسیاری، همچو وعده هایی را قبلا ارائه کرده بود، در واقعیت دنیای اجرای سیاستها و دنیای واقعی فرای وعده ها، می دانست که همچو رفتار نابخردانه ای، روند شکننده صلح را فرو خواهد ریخت. از این رو بود که با تلاش شبانه روزی و لابی خستگی ناپذیر، دولت او، موفق شد حق تعلیق قانون انتقال سفارتخانه آمریکا در اسرائیل را به دست آورد که قانونا هر 6 ماه یکبار باید توسط رئیس جمهور سنجیده و تمدید شود یا آنگونه که ترامپ عمل کرد، تمدید نشده و سفارت منتقل شود.

اینگونه بود که داستان این روزهای فلسطین رقم خورد. داستانی که به عقیده ایندیک، طی آن، فلسطینیان به تمامی و به عمد نادیده گرفته شده اند؛ هیچ حقی برایشان در اورشلیم از نظر آمریکا محفوظ نیست و حتی جمله ای هم به طور صریح در مورد حقشان ذکر نشده است. داستانی که در پس آن نابخردی ترامپ، بدهکاری او به امثال شلدون ادلسن و حتی سست شدن رابطه گرم با اعراب خلیج فارس نهفته است. باید به یاد داشت که این تمامیت بخشی به ادعای اسرائیل، فراتر از همه زمینه های واقعی قانون 1995 است؛ اما حاصل آن است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.