هر از چندگاهی است که ارگان حزب گارکزاران سازندگی مطالبی را درج می کند که کمتر از آن بوی اتحاد و انسجام اصلاح طلبان به مشام می رسد.

پایگاه خبری جماران: روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی در شماره روز چهارشنبه 19 اردیبهشت 97 طی مطلبی با عنوان معنادار «صعود اعتماد ملی؛ افول اتحاد ملت» به قلم  معاون سردبیر، دلیل آن چه «موفقیت حزب اعتماد ملی» خوانده را عدم تکیه این حزب به رهبر اصلاحات دانست و تلویحاً مدعی شد که دلیل شکست حزب اتحاد ملت در رساندن گزینه های خود به سمت شهرداری تهران، وابستگی آن ها به سید محمد خاتمی بوده است.

نویسنده این یادداشت ضمن قطعی دانستن شهرداری محمد علی افشانی به تحلیل چگونگی بالا آمدن گزینه حزب اعتماد ملی از میان گزینه های حزب اتحاد ملت و... پرداخته است.

به نظر می رسد نگارنده مطلب قصد دارد با تعریف و تمجید از عملکرد اعضای حزب اتحاد ملی در شورای شهر و قرار دادن آن در مقابل حزب اتحاد ملت، این حزب را در انتخاب شهردار، شکست خورده معرفی و حزب متبوع خود را شریک حزب پیروز شده، بداند.

معاون سردبیر این روزنامه می نویسد: حزب اتحاد بعد از این که موفق شد گزینه حزب کارگزاران (محسن هاشمی) را از گردونه رقابت شهرداری حذف کند، 4 کاندیدا در بین 7 نفر نهایی داشت که به دلیل پیش بینی نکردن عملکرد اعضای کارگزارانی شورا و در نهایت حمایت دبیر کل کارگزاران از گزینه حزب اعتماد ملی، پست شهرداری را از دست داد.

پیش از این "فرارو" در یادداشتی با عنوان « آیا عبور از نجفی کلید خورده است؟» در اواخر بهمن نوشته بود: روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران به سردبیری محمد قوچانی اخباری از پشت پرده انتخاب نجفی به عنوان شهردار، منتشر کرده است. براساس گزارش این روزنامه "محمدعلی نجفی گزینه حزب کارگزاران برای تصدی شهرداری تهران نبود، بلکه با توصیه محمد خاتمی و اسحاق جهانگیری به ساختمان بهشت رفت.

چند روز بعد نوبت به روزنامه آفتاب یزد رسید و در یادداشتی با عنوان «تنهاترین شهردار» نوشت: حزب کارگزاران به عنوان مهم‌ترین حامی او قلمداد می‌شد اما چندی پیش روزنامه سازندگی که متعلق به حزب کارگزاران است، نوشت: «گزینه اصلی حزب کارگزاران برای شهرداری محسن‌هاشمی بود، اما اگر او از شورای شهر خارج می‌شد رقیب اصولگرایی، چون مهدی چمران جایگزینش می‌شد. کارگزارانی‌ها هم ترجیح دادند که یکدستی شورای شهر را حفظ کنند و با فشار دولتی‌ها از گزینه دوم خود یعنی حسین مرعشی صرف‌نظر کردند.» سازندگی در ادامه نوشته بود: «نجفی که برای کارگزاران سازندگی گزینه‌ای تحمیلی بود، دلخوریش از این حزب را با انتصاب‌هایش نشان داد و بیشتر مدیران و مشاوران خود را از میان احزاب «اتحاد ملت» و «مشارکت» انتخاب کرد.»

 

حالا اما انگار حکایت، حکایت همان بنده خدایی است که می گفت ما سه نفر را کجا می برید. واقع امر این بود که حزب کارگزاران از ابتدای شهردار شدن محمد علی نجفی در صدد سهم خواهی از او برآمد و شاید به دلیل این که نجفی حاضر به پرداخت سهم ایشان نشد، کمر به مخالفت با وی بست؛ به طوری که یکی از اعضای اصلی این حزب در شورای شهر تهران به صراحت گفته بود که نمی گذاریم شهرداری نجفی به پایان سال برسد که همین اتفاق هم افتاد. بعد از نجفی برنامه این بود که یکی از دو عضو اصلی حزب یعنی محسن هاشمی و حسین مرعشی به شهرداری تهران برسد. حسین مرعشی از همان ابتدا تکلیفش مشخص شد و از آنجایی که نهادهای بالادستی با او موافق نبودند،  خود به خود شانس شهرداری تهران را از دست داد. گزینه بعدی و اصلی کارگزاران محسن هاشمی بود که بر خلاف سال گذشته که صراحتاً اعلام کرد از شورای شهر جدا نخواهد شد، این بار مخالفتی با این پیشنهاد نکرد و با حرف و حدیث های بسیار در بین 20 گزینه شهرداری قرار گرفت؛ اما در همین ابتدا اعضای شورا به دلیل عهد و پیمانی که در ابتدا بسته بودند با شهردار شدن یکی از اعضای شورای شهر مخالفت کردند و محسن هاشمی در سِمَت ریاست شورا باقی ماند.

این مرحله در واقع پایان کار زودهنگام حزب کارگزاران بود که برخلاف پیش بینی ها و رایزنی هایش، از تصمیم اعضای شورای شهر غافل شده بود. کارگزاران در واقع در همین مرحله بازی را باخت و در ادامه چاره ای جز لابی گری و سهم خواهی از کاندیداهای دیگر ندید. این حزب در ابتدا در بین 7 گزینه موجود محمود حجتی را دارای بیشترین شانس دانست و بر همین اساس کرباسچی و حجتی پشت یک میز نشستند و با هم ائتلاف کردند؛ اتفاقی که روزنامه سازندگی  در شماره 2 اردیبهشت خود با تیتر یک به استقبالش رفت.

اما طولی نکشید که حجتی از از ادامه راه کنار کشید و این آب سردی بود بر پیکر کارگزاران که سومین تیرش نیز به خطا رفته بود. کارگزاران بعد از این تصمیمِ حجتی آنقدر دست خود را خالی دید که فکر کرد زیر میز بزند و گزینه ای غیر از 5 نفر منتخب شورای شهر را به شورا تحمیل کند که این تخیل با تهدید به افشاگری یکی از اعضای شورا خنثی شد. اما از از آنجایی که اعضای این حزب نمی توانند باور کنند که همه برنامه هایشان برای شهرداری تهران نقش برآب شده و در مدیریت شهری آینده نقش آنچنانی ندارند، در نهایت می خواهند حداقل آبروداری و حفظ ظاهر ماجرا هم شده،  شهردار تهران را گزینه خود بدانند. به عبارتی  اگر به جای افشانی، حسینی مکارم شانس بیشتری برای شهرداری داشت، در همین یادداشت به جای افشانی، نوشته می شد مکارم و کارگزاران طرفدار و حامی او می شد.

اما فارغ از این مسائل، نویسنده در پایان این یادداشت وقتی از موفقیت حزب اعتماد ملی سخن می گوید می نویسد آن ها در سه سال در انتخابات مجلس و شورای شهر  توانسته اند پیروز شوند و این موفقیت حزب اعتماد ملی را عدم تکیه این حزب به رهبر اصلاحات می داند. این در حالی است که مثل روز روشن است که همه نیروهایی که از هر کدام از احزاب اصلاح طلب به مجلس دهم و شورای پنجم راه یافتند، مدیون «تَکرار» سید محمد خاتمی هستند.

اگر این یادداشت حتی از سوی همین نویسنده در یک رسانه غیر حزبی به چاپ می رسید، شاید موضعِ نگارنده آن تلقی می شد اما وقتی در ارگان یک حزب درج می شود، پای احتمالات به میان می آید. این که با صغری و کبری چینی برای لاپوشانی شکست خود، حزب دیگری را شکست خورده بدانی و این شکست را هم حاصل تکیه به رهبری بدانی که اگر تکیه به او نبود هیچ کدام از این مباحث امروز معنایی نداشت، جای بحث دارد.

آیا حزب کارگزاران، با نزدیک شدن به نیمه پایانی دوره مجلس و دولت روحانی، سودای نزدیکی و اتحاد با اعتدال و توسعه را دارد؟ آیا باید موضع تلویحی مطرح شده در این یادداشت را راهنما زدن برای چرخش از مسیر چپ و غلتیدن به پهلوی راست دانست؟ در این صورت حزب گارگزاران این بار در نبود آیت الله هاشمی از کدام پهلو بر می خیزد؟ 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.