یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

بایدها و بشَوَدها

پایگاه خبری جماران: سفر به آذربایجان و فرصت سخن گفتن در جمع عمومی مردم را، رئیس جمهور غنیمت شمرد و تقریبا به تفصیل به بخشی از گلایه ها و نگرانی ها درباره خودش و دولتش اشاره کرد و کمی صریح تر از همیشه، درباره این گلایه ها سخن گفت. گفت که از وعده های انتخاباتی خود فاصله نگرفته و آنها را فراموش نکرده است. تلاش کرد که مخاطبان را از تعهد و پایبندی به عهد خود مطمئن سازد و در همین راستا بود که بخشی از آنچه دولتش انجام داده بود، با مردم در میان گذاشت. آموزش نهادینه شده زبان ترکی و داستان دریاچه ارومیه، بخشی از کارهایی بود که دولت روحانی انجام داده بود و برای مردم بازگو شد. این خود می تواند رویه ای تازه باشد برای تعامل و سخن گفتن با مردم.

یکی از پدیده های خاص دوره متأخر سیاست ورزی دولت، رویکردی خاص در گفتار و گفتمان دولتمردان است که بنا را بر تعامل با شهروندان از طریق رسانه ها در قالب عبارات و جملات و حتی نطقای مطول دستوری و سرشار از توصیه گذاشته است. نمونه های آن نیز کم نیست و روز به روز فزونی می یابد. کاستی هایی وجود دارد که باید "رفع شود" و مشکلاتی هست که باید "رسیدگی شود" و نابسامانی هایی هست که برازنده کشور نیست و باید "اصلاح شود". 

نوبخت، سخنگوی دولت به تازگی درباره انتشار تصاویر خصوصی کاوه مدنی و هتک حرمت حریم شخصی او گفته است : "طبعا این کار غیراخلاقی است که ما احترام و آرزوی افراد را بریزیم و اسرار دیگران را افشا کنیم." و در ادامه افزوده است: " اینکه کسی در خارج از کشور عکسی گرفته و حالا بیایم و آن را نشان بدهیم نادرست است و دولت هم باید از سرمایه‌های علمی ما حمایت کند." عبارات پایانی می تواند هر مخاطبی را به حیرت اندازند اگر دریابد که این عبارات را سخنگوی "دولت" ایراد کرده است. 

ساختارهای سیاسی در کشورهای مختلف، سرشار از دوگانه های متعددی است که برساخته روند دوگانه ساز ذهن آدمی است. این دوگانه خودی و غیرخودی، ریشه و منشأ پیش رانده شدن نظر و عمل است. در ادبیات سیاسی کشور ما و در گفتمانهای عالب در تحلیل رویدادها، اشاره به و استفاده از دوگانه های دولت_ملت و امت_ملت و انتصابی_انتخابی، فراوان است. در این میان، یکی از رویکردهای اشتباه، خلاصه سازی و ساده سازی این دوگانه ها در دوگانه هایی مانند نیروهای مردم سالار و نیروهای مستبد است. هر رویداد و تعامل سیاسی، شرائط خاص خود را دارد و اینگونه است که می شود هر کدام از "باید بشود"ها و "شایسته نیست"های دولتمردان را در قالب و ظرف زمانی و معنایی خودش بررسی کرد. 

یکی از واقعیتها این است که حسن روحانی به طور خاص، رئیس جمهوری است که بیش از رئیس دولت پیشین، در معمای دوگانه ها گرفتار است. این نکته، شاید امروز که احمدی نژاد که تلاش نافرجامش را برای قرار گرفتن در قالب یک رهبر اپوزیسیون دنبال می کند، به راحتی قابل پذیرش نباشد. با این همه، آن روزها را باید به یاد آورد که احمدی نژاد برای بقای بر کرسی ریاست جمهوری مرهون نیروهایی بود که مدام، مفاهیمی از جنس شهروند درجه اول و درجه دوم را اشاعه می دادند، از دونمایگی درک و فهم شهروندان عادی نسبت به "اولیاء امور" سخن می گفتند و نیازمندی مردمان به قیّم در هر امر جزئی و کلی را بدیهی می دانستند. حسن روحانی، باید بتواند  در گفتار و عمل خود، تعادل جدی میان نیروها و ساختارهایی که قدرت را به او هدیه داده اند، ایجاد کند. این تعادل باید ابتدا از گفتار و خطاب او به شهروندان که یک سال پیش، 24 میلیونشان به او رأی داده اند، آغاز شود. مخاطبان روحانی، آنگونه که در تحلیلهایمان به راحتی و در روندی ایرادمند، ساده سازی میکنیم و "جامعه" نام میگذاریمشان، گروهها و ساختارهای محتلفی هستند. بخش خاصی از این ساختارها نیز، نیروهای جوان و "جوانان در حال رسیدن به میانسالی" را در بر میگیرد که تجربه فعالیت سیاسی و یا حضور اجتماعی معطوف به سیاست را در قالب انتخاباتها و حرکات سیاسی دانشجویی و صنفی داشته اند و درک خاصی دارند از دوگانه هایی که به آن اشاره شد. حسن روحانی که بخش  مهمی از موفقیت سیاسی خود در دهه 90 را مرهون این ساختار خاص است، باید به این نکته توجه کند که این ساختار در قالب بزنگاههای سیاسی خاص معنا می یابد؛ وگرنه این نیروهای سیاسی در قالبهای مهمتر و مؤثرتر دیگری حضور دارند که همانا ساختارهای صنفی و گروهی شغلی و حرفه ای و علمی و دانشگاهیشان است. یکی از مهمترین ویژگیهای این بخش خاص از جامعه ایران، آگاهی عمیقشان از شرائط و ویژگیهیا سیاست و اجتماع است. سوء مدیریت و ضعفهای اجرایی را می شناسند و با تنگناهای پدید آمده از سوی عوامل و نیروهای رویاروی دولت که حرکت دولت را کند می کنند، نیز، آشنا هستند. گستره جمعیتی این نیروها به قدری رسیده است که از منظر کمیت به همان اندازه که از منظر قدرت و توان و کیفیت، باید که جدی گرفتشان. ناامیدی و سست شدن دست و دل این نیروها در اثر گفتمان توصیه ای و فرافکنانه، تأثیر مخربی بر آینده سیاست ورزی شخص روحانی و نیروهای خاص همراهش دارد. 

معضلات و بحرانها و کاستیهایی که "باید اصلاح بشود" و دولتیان از روحانی گرفته تا نوبخت، توصیه می کنند، گویی خود در آن نقشی ندارند، همه از یک جنس نیستند. دولت برای آن که نشان دهد که به ساختارهای مردم نهاد حامی خود متکی است و از این اتکا آگاهی دارد، باید بخشی از کاستیها را که به واقع در حیطه تسلط و نفوذش است، رسیدگی کرده و حضور خود را بیش از پیش جدی کند. اگر در حیطه های قضایی و امنیتی، دچار مشکل است، باید در حیطه هایی همانند بحران آب، حقوق مبنایی شهروندی و اقتصاد و معیشت، به گونه ای وارد تعامل و گفتگو شود که نشان دهد آنچه می تواند و در حیطه اختیارش است را تا آنجا که ممکن است، از آن خود کرده و عاملیت در آن حیطه ها در اختیارش است. سرخوردگی از دولت، وقتی افزایش می یابد که در همین حیطه ها، بدون ارائه کارنامه شفاف و نشان دادن تلاش حداکثری، روایت و گفتمانی خاص، بر اساس توصیه و تقاضا از ساختارها و افرادی "نام نبردنی" صورت می گیرد و در نهایت، نه کسی دقیقا می داند که آنان که بناست کاری بکنند، کیستند و نه کسی در می یابد که در نهایت دولت تا چه حد در این حیطه ها تلاش کرده است. نکته ظریف در این میان این است که فعالان سیاسی  تحول خواه و حامی دولت، به واسطه تخصصها و دانشها متنوعی که در میانشان می توان یافت، می دانند که ریشه بسیاری از مشکلات در سوء مدیریتها، اختلافات درونی و فساد ساختاری است. برای اینان، دفاع از دولت در این شرائط، مشکل و مشکل تر می شود. دولت باید سد دوگانه هایی خاص را در گفتمان خود بشکند؛ همان دوگانه های "ما و آنها" که بخش مهمی از فعالان سیاسی و اجتماعی، کمتر باور می کنند که واقعیت دارد و ریشه بخش خاصی از کمبودها و کاستیهای اجرایی را در این دوگانه ها نمی دانند. به این ترتیب، می توان امیدوار بود که حلقه های ارتباطی میان دولت و ساختارهای مختلف اجتماع، در دفاع از روحانی و دولتش و تقویت امیدواری به آینده، موفق تر باشند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.