پایگاه خبری جماران: روز چهارشنبه گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان و کارکنان ارتش، با تأکید بر اینکه چارچوب سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را امام(ره) مشخص کرده و این چارچوب براساس وصیت نامه و فرمایشات ایشان شکل گرفته است، خاطرنشان کردند: «در این چارچوب، رهبری هم بخشی از نظام است و نه خودِ نظام.» در همین راستا خبرنگار جماران به سراغ دو تن از چهره های اصلاح طلب و اصولگرا رفته و نظر آنها را درباره این اظهارات جویا شده است.
عبدالله ناصری در گفت و گو با خبرنگار جماران، در پاسخ به این سوال که امروزه اندیشه های امام تا چه اندازه در کلیت نظام و جزئیات تصمیمات در کشور جاری است، گفت: باید حوزه های ملی پیاده سازی اندیشه های امام را از حوزه بین المللی تفکیک کرد. من به این جمع بندی رسیدم که توجه به تبلور اندیشه های امام در حوزه های داخلی، بسیار از کمتر از توجه به اندیشه های ایشان در حوزه های بین المللی بوده است. زیرا در دوره امام، زمانی که ایشان فضای دوقطبی را در جامعه دیدند، بخشی از روحانیون جامعه روحانیت را تشویق کردند تا جریان مجمع روحانیون مبارز را شکل دهند.
وی افزود: معنای چنین کاری از سوی امام این بود که ما نباید به هیچ وجه، دوقطبی سیاسی را در جامعه انکار کنیم. هرچند تدبیر کارگزاران نظام و حکمرانی خوب می تواند جامعه را از دو قطبی اجتماعی پرهیز دهد و رابطه ای درهم تنیده بین مردم و جریانات سیاسی و تمامی آنها با حاکمیت ایجاد کند.اما متاسفانه امروز جامعه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی دوقطبی شده است. بدون شک حتی اگر بتوانیم دوقطبی اجتماعی و سیاسی را کاهش دهیم، ولی نمی توانیم واقعیت دوقطبی سیاسی را انکار کنیم. از این رو، پس از امام یک جریان چه در عرصه جامعه مدنی، چه در عرصه حکومت صاحب قدرت بیشتری شد. بنابراین آن جریانی که امام آنها را تشویق به ظهور و بروز و کار تشکیلاتی می کرد، بعد از ایشان، موقعیتی را که جریان رقیب در اختیار داشت، به دست نیاورد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت:متاسفانه بعد از امام، نظام آنچنان به چارچوب های اندیشه امام در حوزه مسائل ملی توجهی نکرد. برای نمونه زمانی که امام می فرماید:«میزان رای ملت است» از باور به چنین اندیشه ای، هیچ گاه نظارت استصوابی درنمی آید. درست است که این نظارت، مصوبه مجلس و از جمله قوانین موضوعه است، اما این مصوبه در زمانی تصویب شد که اکثریت مطلق مجلس چهارم را «جریان راست» در دست گرفته بود. بدون شک این مصوبه با اندیشه امام که میزان را رای ملت می دانست، هماهنگی ندارد.
ناصری در ادامه اظهار داشت: حتی پس از تصویب این مصوبه که با روح اندیشه های امام مغایرت داشت نیز، روی اجرای صحیح آن توجه ای صورت نگرفت. باید گفت که از این موارد زیاد است. مثال دیگر مربوط به «فرمان هشت ماده ای امام» است که در بیشتر عرصه های داخلی، به بسیاری از فرازهای آن توجه ای نمی شود. حتی اگر بخواهیم تحلیلی گفتمانی و کارآمد از وصیت نامه امام داشته باشیم نیز، به نظر من دیدگاه های ایشان در حوزه های داخلی کمتر مورد توجه قرار گرفته، اما در حوزه بین الملل تا حدود بسیار بیشتری نقطه نظرات امام مطرح و در حال اجراست.
وی افزود: البته اگر امام بود، حتماً نگاه عمیقی به روابط بین الملل داشت و نظرات خود را مطابق با مقتضیات زمانه بیان می کرد. امروز از بخش حوزه خارجی و بین الملل وصیت نامه سیاسی امام، نگاه ارتدوکسی دهه اول انقلاب حاکم است و با نگاهی روزآمد به آن نگریسته نمی شود. لذا اگر امام در بهبوحه جنگ ایران و عراق که تماماً به خواست ابرقدرت ها، استکبار جهانی و در راس آن آمریکا است، موضع گیری های سیاسی تند علیه هیأت حاکمه آمریکا کردند. این برای نخبگان و کنشگران سیاسی امروز مطرح نیست که بعد از گذشت 40 سال، ما باید همان رویکرد را اتخاذ کنیم.
عضو بنیاد باران در ادامه گفت: برداشت های مختلفی از تاکید رهبری بر این جمله که رهبری هم بخشی از نظام است و نه خود نظام می توان داشت. اما برداشت من این است که پاسخگویی نهاد رهبری و انتقاد از آن می تواند مورد توجه قرار گیرد. رهبری درست هم فرمودند و اگر رهبری را بخشی از نظام بدانیم، حتماً می توان در بسیاری از فرامین حکومتی جمهوری اسلامی و از جمله حکم حکومتی تجدیدنظر کرد. یعنی زمانی که رهبری بخشی از نظام شد، باید تمام سازکارهای مدیریتی کشور از خرد و کلان آن، در چارچوب قانون اساسی و قانون موضوعه کشور پیش رود.
ناصری در پایان گفت: بنابراین باید تدبیر و تلاش شود که بخش هایی از قانون اساسی مورد توجه بیشتری قرار گیرد و ابهامی نباشد. برای نمونه، امروزه اصل 110 قانون اساسی دامنه تفسیر و تبیین گسترده ای دارد و وکلای مردم یا هر نهاد دیگری که سازمان اجتماعی و مدنی کشور را نمایندگی می کنند، می توانند تجدیدنظرهایی را در اصل 110 داشته باشند و این اصل را از ابهام خارج کنند.
نباید فقط از رهبری مسئولیت بخواهیم
حمیدرضا ترقی نیز گفت: اینگونه نیست که ما فقط مسئولیت را از رهبری بخواهیم.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حمیدرضا ترقی را در ادامه می خوانید:
در آخرین فرمایشات رهبر انقلاب بود که چارچوب سیاست های جمهوری اسلامی را امام خمینی (س) مشخص کرده و این چارچوب در فرمایشات و وصیت نامه ایشان شکل گرفته است. به نظر شما امروز فرمایشات امام چقدر در کلیات نظام و جزئیات تصمیم گیری ها جاری است؟
آنچه که سیاست های حضرت امام (س) است خوشبختانه در سیاست های کلان نظام ساری و جاری است. آنجایی که مربوط به حوزه کار رهبری انقلاب می شود، ایشان با تأکید بر آن سیاست ها سعی شان بر این است که در ابلاغ سیاست های کلان کشور نگاه ها و سیاست های امام را کاملا مراعات کنند، مورد دقت قرار دهند و در متن سیاست ها بگنجانند. اما در اجرا طبیعتا هنوز خیلی فاصله هست؛ هم به خاطر عدم اعتقاد بعضی از مسئولین به این سیاست ها و هم مشکلات اجرایی که در تحقق و پیاده سازی آن سیاست ها از داخل و خارج کشور وجود دارد و مانع تحقق کامل این سیاست ها می شود.
نمونه ای از این مشکلات اجرایی داخلی و خارجی ذکر کنید.
این مشکلات را رهبری در سخنرانی اول سال خود به عنوان موانع پیشرفت کشور اشاره کردند. این موانع هم رفتاری و هم ساختاری است. موانع رفتاری آن در مسئولین و مردم قابل احصاء است. مثلا در مسئولین اشرافی گری و یا عدم پایبندی به آرمان های انقلاب، عدم جوانگرایی و کنار زدن عوامل مؤمن و انقلابی نمونه هایی است که مقام معظم رهبری به عنوان موانع پیشرفت به آنها اشاره کردند.
در مورد موانع خارجی هم تحریم ها، فشارهای خارجی و مشغول کردن ما به مسائل بین المللی و جهان اسلام طبیعتا می تواند به عنوان موانعی در تحقق آن سیاست ها مطرح باشد.
رهبر معظم انقلاب در همان سخنرانی تأکید داشتند که بر اساس همان سیاست هایی که با فرمایشات و وصیت نامه امام شکل گرفته، رهبری هم بخشی از نظام است؛ نه خود نظام. به نظر شما اهمیت این سخن ایشان در این مقطع چیست؟
اصولا رهبری فرای همه اجزاء است. اجزای نظامی که می خواهد زمینه ساز حکومت جهانی اسلام و ولی عصر (عج) باشد وظایف و مسئولیت هایی را بر عهده دارند که باید انجام دهند. وظایف رهبری در اصل 110 قانون اساسی مشخص است؛ بر اساس آن وظایف باید مأموریت خودش را انجام دهد. قوای سه گانه و مردم هم طبیعتا همین طور است.
بنابر این همه اجزای نظام جمهوری اسلامی در قبال مسائلی که در کشور وجود دارد مسئول هستند؛ اینگونه نیست که ما فقط مسئولیت را از رهبری بخواهیم و بقیه مسئولیتی در این زمینه نداشته باشند. رهبری در حوزه مسئولیت و مأموریت خودش طبیعتا باید پاسخگو باشد و بقیه اجزای حکومت هم بر اساس مأموریتی که به آنها سپرده می شود که سیاست ها را پیاده کنند، باید پاسخگو باشند.
سیاست های امام توسط مقام معظم رهبری به نحو مطلوبی ابلاغ شده و از سوی مقام معظم رهبری در حال پیگیری و اعمال است اما آنهایی که هنوز نتوانسته اند خودشان را با این سیاست ها تطبیق دهند باید در این زمینه تلاش کنند.