سرمایه انسانی به معنای توانایی های فردی خردمندان و تحصیلکردگان و متخصصان، با تحمل مخاطرات و فشارهای داخلی، آسیب می بیند و به هدر می رود.
پایگاه خبری جماران: سرمایه انسانی، به معنای توانایی ها و داشته های نیروهای مولد در دامنه و عرصه تعامل اقتصادی، مفهومی است که با اندکی دقت و تأمل می تواند به حیطه هایی فراتر از معادلات اقتصاد و تجارت اتساع یابد و همین دعوی نیز، به خودی خود پرسش برانگیز می تواند، باشد؛ اگر در نظر داشته باشیم که هر امری در تعاملات امروزین، روی یک سکه است که روی دیگرش امر اقتصادی و مادی است. حمایت از کالا و سرمایه ایرانی و تأکید بر اقتصاد مبتنی بر مقاومت در برابر تهدیدات خارجی، پدیده مبارکی می تواند باشد اگر تکیه بر ایران و ایرانی در این گفتمان، جدیت و واقعیت داشته باشد و اگر استثناء و امری مشروط در آن لحاظ می شود، مصلحت اندیشی راستین در میان باشد. بر این اساس، به سختی می توان ایران و ایرانی را به سادگی از حمایت و پشتیبانی محروم کرد. این نکات که دیگر به اموری شبه بدیهی در اذهان ما تبدیل شده اند، با وقوع رویدادهای ناخوشایند، به دفعات، زیر سؤال می روند.
ساختار و روال اهمیت یافتن مباحث و مفاهیم اقتصادی، ناگزیر، روند به ظاهر افراطی یافتن و پررنگ کردن سویه مادی و معادلات اقتصادی هر امر و پدیده ای را موجب می شود. این به خودی خود، می تواند حتی امری نیکبختانه باشد از آن جهت که دست کم مبنایی مشترک برای بحث میان بسیاری از جریانهای فکری پیش روی ما قرار دهد. طنز تلخ روزگار ما می تواند آن باشد که نیروهای سیاسی و ساختارهایی که مدتها پرچم دار نادیده گرفتن بعد مادی زندگی فردی و اجتماعی بودند و به بهانه ساده زیستی، بحث از ابعاد اقتصادی فعالیت ها و رفتارها و تعاملات اجتماعی را سرکوب می کردند، چرتکه به دست، منفعت سنجان هر تعامل و رفتار اجتماعی، به ویژه طرحها و برنامه های دولت، هستند.
سرمایه انسانی به معنای توانایی های فردی خردمندان و تحصیلکردگان و متخصصان، با تحمل مخاطرات و فشارهای داخلی، آسیب می بیند و به هدر می رود. روزگاری ایده فرار مغزها و تلخی و ناخوشایندی مهاجرت جوانان با استعداد و توانا مطرح شد و یکی از مبانی اعتراض به هجرت اینان، سرمایه ای بود که صرف تحصیلاتشان در داخل کشور و رشد و نمو آنان شده بود و نخبگان با ترک کشور، به این سرمایه و زحمات صرف شده برایشان پشت پا می زدند و می زنند. پس از آن، ایده بازگرداندن رفتگان مطرح شد و طرحهای رنگارنگی درانداخته شد که چندان طرح نو به حساب نمی آمدند. با این همه، جهانی را پر کردند از شور و عزم ملی برای بازگرداندن نخبگان.
در دورانی هستیم که به لطف گسترش تعاملات و ارتباطات و رسانه ها، بسیاری از مفاهیم تحلیلی سیاست اجتماع و مصادیق آنها همه دان هستند و در این میان جهانی شدن، پدیده ایست که محقق شده است و آثار و عواقب خود را بر جای گذاشته است. به همین منوال فرهنگ جهانی شکل گرفته است و علم الاجتماع سیاست مدرن و تدبیر منزل و بهداشت و آموزش، همه و بیش از اینها، در دامنه دانش جمعی جهانی معنی می یابد. سرمایه گرانبها در این میان، ایرانیانی هستند که با وفاداری به ایران و ساختار سیاسی کشور، بی آنکه به هویت خود و عهد دیرین انقلاب با مردم پشت پا بزنند، خردورزی و خردمندی ایرانی را با دانش و تجربه جهانی می آمیزند و سوغاتی گرانبها برای کشور خود می آورند. این راهبرد، به واقع، در راستای رهنمودهای رهبری انقلاب است که توصیه به دانش اندوزی در غرب و آوردن نیکویی ها و دستاوردهایش برای کشورمان داشتند.
به بند کشیدن یا فراری دادن این نیروهای گرانبها و وفادار، نه خردمندانه است و نه منصفانه. فراتر از آن، باید به کسانی که می توانند فرزندی از خانواده چندین شهید و کسی که هیچ فرصتی را برای زیستن و فعالیت در ایران و در قالب ساختار سیاسی مقدس نظام اسلامی، از دست نمی دهد، به اقدام علیه کشور و نظام و خیانت متهم کنند، برای این دستاورد ناباورانه، تبریک گفت. برای زیستن سربلند در این جهان، تعامل با جهانیان بر اساس دانش جهانی نیاز یقینی ماست. اگر خودیها و وفاداران نمانند، نیازمند غریبه ها خواهیم شد که دوستان بی تجربه ما از سر ندانستن، برایمان بر می گزینند. روزی رهبر کوکلاس کلانها را برای انکار هولوکاست مهمان می کنند و روزی الکساندر دوگین، اندیشمند افراطی روس را برای تأیید و تقدیس راهپیمایی بزرگ و پرشور اربعین دعوت می کنند و طبیعتا نمی شود از این دوستان بی اطلاع، توقع داشت که تصاویر و خبرها و مطالب مربوط به همراهی دوگین روس با نژادپرستان تندرو و سیاه کار آمریکایی را دیده و خوانده باشند.
حمایت از اندیشمند ایرانی را شاید بشود در سال حمایت از کالای ایرانی، با جدیت بیشتری دنبال کرد.