در خبرهای امروز آمده که شهردار تهران فردا می خواهند در صحن شورای شهر تهران علت استعفای خود را به صراحت اعلام کنند. از فحوای سخنان ایشان و آنچه دوستانشان گفته اند ظاهرا علت این استعفا چیزی نیست جز «بیماری جدید» که در کلام دیگران هم تکرار شده است.
به نظر می رسد که جناب نجفی دیگر نمی تواند در شهرداری بماند و «زورِ مخالفت» خیلی پر زور است و بر فرض هم که با اصرار و پا در میانی و لابی های حکومتی بماند، دیگر دل و دماغ کار ندارد. اما یک نکته را نباید از ذهن دور داشت و آن فهم عمومی مردم است.
اینکه علت اصلی استعفای آقای نجفی چیست برای من مهم نیست ، بلکه آنچه برای من مهم است ،«تلقی جامعه» و آن چیزی است که جامعه از این استعفا برداشت می کند. برای یک سیاستمدار و یک جریان سیاسی بسیار مهم است که مردم آنچه را آنها به عنوان دلیل می گویند، باور کنند. اگر به هر علت این باورپذیری خدشه دار شود ، در آینده صداقت این گروه در سخنان دیگرشان نیز خدشه دار می شود.
جناب نجفی فردا باید به گونه ای سخن بگوید که هرگونه شائبه را از علت استعفای خود بزداید. برای این مهم ،ایشان باید به تمام احتمالات مطرح شده اشاره کند و همه فشار های مطرح شده را به طور مشخص مورد اشاره قرار دهد و با کمال صراحت آنها را نفی کند یا تأثیر آنها را بر استعفایش رد نماید. به صراحت بگوید تهدیدها در تصمیم ایشان دخالت نداشته است و.....
فردا جناب نجفی باید بتواند جامعه را مجاب کند که علت استعفایش همان است که می گوید و الا نه فقط نجفی بلکه جریان حامی او و بالاتر، همه کسانی که متهم به تهدید او شده اند ضرر می کنند. باور کنید « نگفتنِ رسمی» به «پنهان ماندن» نمی انجامد بلکه به دشمنان انقلاب و جمهوری اسلامی مجال می دهد که دوغ و دوشاب را به هم در آمیزند.