نمیدانم آقای سعید مرتضوی به کدام بخش از سابقه و عملکرد خود افتخار میکند البته سابقه و عملکرد افتخارآمیز در حوزههای مختلف ملاک و معیارهای متفاوتی هم دارد. در حوزه قضا عملکردی افتخارآمیز است که داد مظلومان را بستاند و به بسط عدالت در جامعه کمک کند. این در حالی است که کارنامه آقای سعید مرتضوی عاری از این نوع عملکرد است. ایشان حتی قبل از ماجرای مرگ خانم زهرا کاظمی به دلیل تخلفات مختلف قضایی در دادسرای انتظامی قضات پرونده داشت و محاکمه و محکوم شدهبود اما قدرت حامی او از اجرای این احکام جلوگیری میکرد. به هر حال شاید در مورد فردی مثل سعید مرتضوی که همواره به قدرت متکی بوده و با حمایت قدرت از یک قاضی ساده در شهر بابک به دادستان عمومی و انقلاب و معاون دادستان کشور رسیده بتوان ملاک دیگری برای موفقیت در عملکرد سراغ گرفت .موفقیتی که دست کم به سبب کفایت و کاردانی و با اطمینان از عملکرد بتواند در مقابل افکار عمومی از آن دفاع کند و دهان مخالفان و معترضان به عملکردش را ببندد اما کارنامه سعید مرتضوی به قدری سیاه است که حتی حامیان گذشتهاش هم امروز حاضر به دفاع علنی از او نیستند و در خفا برای کاهش مدت مجازات و محکومیت او تلاش میکنند که البته این تلاش هم نه به خاطر او بلکه به خاطر خودشان است.
امروز قاضی مرتضوی در حد ترحمآمیزی تنها است. اگر به زندان هم برود حتی در میان زندانیان هم تنها خواهد بود. امروز کسی منتظر ابراز شرمندگی و توبه آقای مرتضوی نیست. شرمندگی او چیزی از آلام خانوادههای قربانیان کم نمیکند. این فقط قاضی مرتضوی است که از شرمندگی و توبه بهره میبرد البته اگر توفیق آن را داشتهباشد. به هر حال درک اشتباهات و خطاها علاوه بر تیزهوشی، شایستگی هم لازم دارد. وقتی او صریحا اعلام میکند به گذشتهاش افتخار میکند تنها یک دلیل دارد و آن این است که او شایستگی و درک و فهم کافی در مورد اشتباهات گذشتهاش را نداشتهاست. در ادبیات دینی ما به گناهانی اشاره شده که توفیق توبه را از فرد سلب میکند. از جمله این گناهان تکرار تهمت و اتهام به دیگران است. اگر عملکرد قضایی آقای مرتضوی را بررسی کنید اساسا کمترین گناهی که میبینید همین تهمت و افترا به بیگناهان است. حکم محکومیت دو سال حبس به دلیل مشارکت در قتل مرحوم روحالامینی تنها آغاز ماجرا است. او جرمهای سنگینتری دارد که در آینده دور یا نزدیک باید پاسخگوی آنها باشد.
اما باید در مورد بارزترین ویژگی قاضی مرتضوی بگویم که دروغگویی مشخصه ایشان بود. به شدت فرد دروغگویی بود به طوری که وقتی افراد با ایشان مواجه میشدند، میدانستند اصل را باید بر دروغگویی او گذاشت مگر اینکه خلافش ثابت شود. آقای مرتضوی چه در پرونده زهرا کاظمی چه در سایر پروندهها اساسا از حربه دروغ برای پوشاندن کارهای خلاف خود استفاده میکرد. در جریان بررسی پرونده خانم زهرا کاظمی برای ما محرز شدهبود که ایشان در مرگ این عکاس دست داشتهاست و اگر برای من محرز نبود آن نطق را در مجلس انجام نمیدادم و اسم ایشان را نمیآوردم. به نظر من نقشی که بعدها در گزارشها و بررسیها در پرونده زهرا کاظمی از آقای مرتضوی منعکس شد خیلی کمتر از نقش واقعی او بود همچون باقی پروندهها.