گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

آذر منصوری مطرح کرد: جدی ترین گسستی که امروز کشور ما را تهدید می کند، چیست؟

واقعیت این است که پرداختن به گفت و گوی ملی در حد مطرح کردن در رسانه ها و فضای عمومی کشور به تنهایی کفایت نمی کند و باید دید در این مسیر چه شخصیت هایی درون و بیرون قدرت می توانند پیش گام شوند. در مجموعه جریان اصلاحات آقای خاتمی، که خودشان مبدع گفت و گوی تمدن ها بودند و همواره از گفت و گوهای بیشتر استقبال کردند، یکی از ظرفیت هایی است که در این زمینه بارها پیشقدم شده اند و بر ضرورت مسأله تأکید داشته اند. باید این استقبال همه جانبه باشد و شرایطی فراهم شود که همه صداها شنیده شود.

پایگاه خبری جماران: قائم مقام دبیر کل حزب اتحاد ملت با تأکید بر ضرورت دریافت مشترک از چالش هایی که امروز منافع ملی و مصالح عمومی را تهدید می کند، گفت: جریانی که مدافع گفت و گوی ملی است ابتدا باید تمرین خوب شنیدن و ظرفیت خوب شنیدن را در خودش تقویت کند تا مقدمه طرح دیدگاه ها و گفت و گوهای بیشتر برای حل مشکلات کشور فراهم شود. ظرفیت هایی که امروز توان اجماع سازی در کشور ما دارند، نهادهای مدنی مثل خانه احزاب یا کانون هایی که مجموعه ای از این نهادها را در خود جای داده اند و به خصوص دولت و سازمان سیاسی دولت، که وزارت کشور است، باید پیش گام و پیش قدم شوند که این گفت و گوها در کشور شکل بگیرد.

متن گفت و گوی خبرنگار جماران با آذر منصوری را در ادامه می خوانید:

خانم منصوری! به نظر شما چرا در فضای فعلی سیاسی کشور بحث گفت و گوی ملی پررنگ شده است؟

مجموعه ای از جریان های سیاسی اعم از  اصلاح طلب و اصولگرا و شخصیت های مؤثر جریان های سیاسی و بخشی از نهادهای حاکم تأکید دارند که این موضوع در فضای امروز ایران یک ضرورت جدی است. به این مفهوم که ما نیاز به دریافت مشترک، برای فهم مشکلات کشور و چالش هایی که امروز منافع ملی کشور ما و مصالح عمومی مردم را به خطر می اندازد، داریم و بعد از رسیدن به این دریافت مشترک از مشکلات و چالش ها و آسیب هایی که  ایران امروز را تهدید می کند، نیاز رسیدن به رهیافت و به نوعی راهبرد مشترک برای حل این مشکلات و آسیب ها داریم.

بزرگترین آفتی که امروز دارد کشور را تهدید می کند انواع گسست ها و شکاف هایی است که در حوزه های مختلف، مرحله به مرحله دارد خود را نشان می دهد و به نوعی تداوم این گسست ها بیشترین مخاطره را برای منافع دارد. با توجه به تهدیداتی که به لحاظ تغییرات ایجاد شده در منطقه خاورمیانه و به دنبال آن موجی از خشونت و افراطی گرایی که هم دنیای امروز و هم منطقه خاورمیانه را تهدید می کند؛ طبیعتا مجموعه جریان های سیاسی و شخصیت های مؤثر باید تلاش خود را معطوف به دور کردن کشور از بحران های خارجی و ترمیم گسست هایی کنند که به پر کردن شکاف دولت و ملت و مقاومت کشور ما در مقابل تهدیدهای بیرونی و داخلی کمک می کند.

به اعتقاد من همین منظر نیاز به این دارد که در عمل اعتقاد به گفت و گوی ملی به نوعی عینیت پیدا کند و جریان سازی شود و در حد کلام باقی نماند. طبیعتا در این راه هم شخصیت های مؤثر می توانند پیش قدم باشند و گفت و گوهایی را با نهادهای حاکم بر قدرت در کشور جریان سازی کنند. به اعتقاد من نهادهای رسمی حاضر در قدرت و نهادهای مدنی، شامل احزاب و شخصیت های مؤثر احزاب باید در این زمینه پیش گام شوند.

بنابر این هر جریانی که مدافع گفت و گوی ملی است ابتدا باید تمرین خوب شنیدن و ظرفیت خوب شنیدن را در خودش تقویت کند تا مقدمه طرح دیدگاه ها و گفت و گوهای بیشتر برای حل مشکلات کشور فراهم شود. به عنوان مثال ظرفیت هایی که امروز توان اجماع سازی در کشور ما دارند، نهادهای مدنی مثل خانه احزاب یا کانون هایی که مجموعه ای از این نهادها را در خود جای داده اند و به خصوص دولت و سازمان سیاسی دولت، که وزارت کشور است، باید پیش گام و پیش قدم شوند که این گفت و گوها در کشور شکل بگیرد.

پارلمان اصلاحات هم می تواند در این چارچوب قرار بگیرد؟

پارلمان اصلاحات فعلا در حد طرح و ایده است و اگر قرار است به سرانجام برسد باید مراحل متعددی را پشت سر بگذارد و قاعدتا ساز و کار و ساختار و سامانه آن باید به توافق مجموعه جریان اصلاحات برسد.

قبل از اینکه این موضوع مطرح شود به اعتقاد من هم شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و هم شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به عنوان دو کانون اجماع سازی مجموعه اصلاح طلبان می توانند در این زمینه پیش قدم باشند و همچنین ائتلاف هایی که فقط به منظور انتخابات شکل می گیرد می تواند کاربردهای دیگری هم داشته باشد. به عنوان مثال مجلس شورای اسلامی خودش یک ظرفیت است که زمینه جریان سازی این گفت و گوها باشد.

باید دید در این مسیر راهبرد جریان های مدافع برای جریان سازی گفت و گوها در کشور چیست. استفاده از ظرفیت های جامعه مدنی مثل رسانه ها و مجموعه تشکل هایی که در این زمینه فعالیت مدنی و سیاسی می کنند می تواند این ظرفیت را فراهم کند و قاعدتا نقش دولت، با توجه به ظرفیتی که امروز دولت در فضای سیاسی و فضای عمومی کشور ما دارد، نقش مجلس شورای اسلامی و شورای عالی استان ها در این زمینه خیلی می تواند مؤثر باشد.

اولین الزام گفت و گوی ملی خوب شنیدن است

ظرفیت های دموکراتیک در کشورمان برای جریان سازی این گفت و گوها کم نداریم. اما همان طور که گفتم، بحث اصلی در کنار پذیرش ظرفیت گفت و گوی ملی برای حل مشکلات کشور، توجه به الزاماتی است که اولین قدم آن خوب شنیدن است. یک سوی این خوب شنیدن به ارکان حاکم بر قدرت بر می گردد.

خانه احزاب می تواند به جای نشست های فصلی به تمهیداتی فکر کند و برنامه ریزی کند تا این گفت و گو را بین جریان های سیاسی حاضر در خانه احزاب، با هدف رسیدن به تفاهم ملی و رهیافت مشترک برای حل مشکلات کشور ساماندهی کند.

باید استقبال از گفت و گوی ملی همه جانبه باشد و شرایطی فراهم شود که همه صداها شنیده شود

واقعیت این است که پرداختن به گفت و گوی ملی در حد مطرح کردن در رسانه ها و فضای عمومی کشور به تنهایی کفایت نمی کند و باید دید در این مسیر چه شخصیت هایی درون و بیرون قدرت می توانند پیش گام شوند. در مجموعه جریان اصلاحات آقای خاتمی، که خودشان مبدع گفت و گوی تمدن ها بودند و همواره از گفت و گوهای بیشتر استقبال کردند، یکی از ظرفیت هایی است که در این زمینه بارها پیشقدم شده اند و بر ضرورت مسأله تأکید داشته اند. باید این استقبال همه جانبه باشد و شرایطی فراهم شود که همه صداها شنیده شود.

یکی از محورهای گفت و گو باید ترمیم گسست ها و شکاف های بین مجموعه حاکمیت و مردم باشد

نکته بعدی در مورد گفت و گوی ملی این است که در چه مسائلی و با چه اهدافی باید گفت و گوی ملی داشته باشیم؟

اعتراضات 7 دی ماه با توجه به گستره ای که در کشور داشت می تواند به عنوان هشداری قلمداد شود که بیانگر گسست ها و شکاف هایی است که امروز بین مجموعه حاکمیت و دولت به معنای عام و مردم وجود دارد و باید تلاش شود که این شکاف ها پر شود. در واقع یکی از محورهای گفت و گو باید ترمیم همین گسست ها و شکاف ها باشد و به نظر می رسد تا این شکاف ها پر نشود ما نمی توانیم بر روی موضوعات دیگر به توافق برسیم.

قاعدتا شکاف و گسست سیاسی که امروز در کشور ما وجود دارد اثر خودش را بر همه مسائل و موضوعات کشور اعم از محیط زیست، اشتغال، رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی، توسعه اجتماعی و توسعه سیاسی و حتی مسائل زنان می گذارد و در مجموع همه اینها عامل و سدّی است که  امکان تحقق حکمرانی خوب را در کشور ما فراهم نمی کند و در برابر تحقق حکمرانی خوب مانع است.

بنابراین قدم اول توجه به گسست و گسل سیاسی موجود در کشور ما است که همه مسائل به جریان های سیاسی تعمیم داده می شود و جریان های سیاسی با اتکاء به برخی از رویکردها و روش ها برای حذف جریان رقیب به انواع روش ها متوسل می شوند. این گسست جدی ترین گسستی است که امروز کشور ما را تهدید می کند. بنابر این جریان های سیاسی باید حول منافع ملی و مصالح کشور و تهدیدات جدی که باعث شکاف بین ملت و دولت شده گفت و گو کنند و به دریافت مشترک و رهیافت مشترک برای حل این مسائل و مشکلات بپردازند.

اگر به عنوان یک دغدغه جدی روی این موضوع توافق شکل بگیرد، آن وقت می شود در مورد مسائل دیگری که طبیعتا در ادامه این گسل خودش را نشان می دهد، مثل: محیط زیست، سیاست خارجی، استفاده از ظرفیت برجام برای تولید سرمایه ملی و مقابله با بیکاری و ایجاد ظرفیت های کسب و کار و رکود و مسائل متعدد دیگر صحبت کرد که در نهایت می تواند رضایتمندی مردم را فراهم کند. ولی به اعتقاد من مهمترین مسأله ای که امروز باید روی آن توافق جدی صورت گیرد، توجه به پر کردن همین گسل و شکاف سیاسی است که به تبع آن باعث کاهش کارآیی نهادهای منتخب مردم می شود و قاعدتا این مقدمه شکل گیری یأس و ناامیدی و باور به عدم کارآمدی  ظرفیت های موجود در کشور برای حل مشکلات مردم است.

به نظر من می شود با این مقدمه گفت و گوها را آغاز کرد و بعد به مسائل دیگر رسید که طبیعتا باید از همه ظرفیت های کارشناسی و علمی کشور برای رسیدن به راهکارهای مؤثر استفاده شود.

یعنی قبل از اینکه این گسست را برطرف کنیم نمی توانیم به مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سایر مسائل بپردازیم؟

اساسا این گسست مانع از شکل گیری هر گفت و گویی در کشور می شود و خودش مقاومت می کند در برابر فرآیندی که منتهی به اجماع سازی در کشور ما می شود. تا وقتی که این گسست ترمیم نشود ما نمی توانیم امیدوار باشیم گسست های دیگری که ایران امروز را تهدید می کند ترمیم شود. قاعدتا وقتی که دریافت دقیقی از چنین تهدیدی نباشد در عمل منجر به رفتارهایی می شود که شکاف های بعدی را مرحله به مرحله تشدید می کند.

آنچه که کشورهای در حال توسعه را تهدید می کند در واقع عدم توجه به الزامات حکمرانی خوب در همه حوزه ها است و ما امروز باید به این سؤال پاسخ دهیم که چه عواملی باعث شده که در کشور ما به رغم توجه به اصل حکمرانی خوب نتوانسته ایم از این ظرفیت و این مدل حکمرانی برای عبور از فرآیند در حال توسعه به توسعه پایدار و همه جانبه دست پیدا کنیم؟ به نظر من این یک سؤال جدی است که می تواند مقدمه همه سؤالاتی باشد که شما امروز مطرح کردید.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.