اخیرا توصیه شده است که دکتر محمد صدر با توجه به انتصابشان از سوی رهبری در مجمع تشخیص مصلحت نظام تقاضای ملاقات و گفتوگو با رهبری را داشته باشند. ایشان، چون منصوب رهبری در مجمع هستند اگر تقاضای گفتوگو کنند، بیجواب نخواهد ماند و فرصت گفتوگو و دیدار به ایشان داده خواهد شد.
به گزارش جماران، فرارو نوشت: اصلاحطلبان سیدمحمد صدر، مشاور سیدمحمد خاتمی را برای گفت و گو با رهبری برگزیدهاند. محمد صدر تابستان امسال با حکم رهبر معظم انقلاب به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. همچنین از حجت الاسلام موسوی خوئینیها هم خواسته شده است که با رهبر معظم انقلاب دیدار و ملاقات کند. این را عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب به فرارو میگوید. بهانه گفت و گوی ما با عبدالله ناصری، انتشار گفت و گوی اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی با فایننشالتایمز بوده که در آنجا تایید کرده است که بعد از انتخابات با رهبر معظم انقلاب دیداری نداشته است. ناصری در گفت و گوی پیش رو جایگاه اسحاق جهانگیری در بین اصلاحطلبان و دولت را بررسی میکند. این فعال سیاسی میگوید بعضی اصلاحطلبان خواهان این هستند که جهانگیری به خاطر کم شدن اختیاراتش در دولت آماده مبارزه برای انتخابات مجلس شود. در ادامه متن این گفت و گو را میخوانید:
آقای جهانگیری در مصاحبهای تایید کردند که بعد از انتخابات دیداری با رهبری نداشتند. با توجه به اینکه ایشان رابط اصلاحطلبان و رهبری هستند و به نظر میرسد که این ارتباط برای اصلاحطلبان اهمیت دارد اگر آقای جهانگیری نتوانند این نقش را ایفا کنند، آیا اصلاحطلبان چه در قالب شورای عالی سیاستگذاری و چه مجموعه این جریان سیاسی به فرد دیگری برای جایگزین شدن با آقای جهانگیری فکر کرده اند؟
من مفروض اول شما را رد میکنم. آقای جهانگیری به عنوان دستور تشکیلاتی جبهه اصلاحات رابط این جریان و رهبری نشده اند. خودشان علاقهمند بودند و دوستان هم از ادامه این ملاقاتها چه توسط ایشان چه توسط هر فرد دیگری استقبال کرده اند. دوستان از آقای موسوی خوئینیها هم که احساس میشود این زمینه را دارند درخواست کردهاند که با رهبری تقاضای ملاقات کنند. به این ترتیب ملاقاتهای آقای جهانگیری با رهبری مصوبه تشکیلاتی ساختاری نیست. بلکه دوستان علاقهمند بودهاند آقای جهانگیری به علت جایگاهی که داشتهاند و مورد توجه رهبری بودهاند روابطشان ادامه پیدا کند. همانطوری آقای جهانگیری گفتهاند بعد از انتخابات ۹۶ هنوز ملاقاتی بین ایشان و رهبری صورت نگرفته است؛ بنابراین اصلاحطلبان از هر اصلاحطلبی که بتواند فضای گفتوگو و آشتی ملی را رقم بزند استقبال میکنند و در بند این نیستند که به فرد، حزب یا جریان خاصی تعلق پیدا کند.
سوال دیگر این است که ملاقاتهای آقای جهانگیری با رهبری دستور تشکیلاتی نیست. آقای جهانگیری ماجرای آغاز ملاقاتهای خود با رهبری را اینگونه شرح دادهاند که بعد از فوت آقای هاشمی رفسنجانی اصلاحطلبان کانال ارتباطی خود با رهبری را از دست دادهاند و رهبری هم از خود آقای جهانگیری خواستند این نقش را ایفا کنند. آیا این نقشی که به آقای جهانگیری داده شده از سوی اصلاحطلبان هم پذیرفته شده است؟ این را از این بابت میپرسم که افرادی مثل آقای رهامی و منتجب نیا هم دیدارهایی با رهبری داشتهاند.
بله. اصلاحطلبان از دیدارهای پیوسته آقای جهانگیری به عنوان یک چهره شاخص اصلاحطلب با رهبری استقبال میکنند. اما اینگونه نبوده است که جایی تصمیمگیری شود که آقای جهانگیری نقش این رابط را ایفا بکند یا نکند. جبهه اصلاحات چه از ملاقاتهای آقای جهانگیری و چه از ملاقاتهای آقای موسوی خوئینیها استقبال میکند. حتی اخیرا هم توصیه شده است که دکتر محمد صدر با توجه به انتصابشان از سوی رهبری در مجمع تشخیص مصلحت تقاضای ملاقات و گفتوگو با رهبری داشته باشند. اصلاحطلبان، چون جمعبندیشان این است که در این شرایط جامعه باید به سمت تفاهم و آشتی ملی برود حتما از همه گفتوگوها استقبال میکنند.
آقای صدر توصیه چه کسی بوده اند؟
خیلی از دوستان اصلاحطلب. از اسم بردن معذورم، اما این درخواست از آقای صدر بوده است. اما من باورم بر این است که، چون ایشان منصوب رهبری در مجمع تشخیص هستند اگر تقاضای گفتوگو کنند، بیجواب نخواهد ماند و فرصت گفتوگو و دیدار به ایشان داده خواهد شد.
بنابراین در مورد آقای صدر تصمیم تشکیلاتی گرفته شده است.
این علاقه مندی تشکیلاتی وجود دارد.
یعنی تصمیم نیست؟
چرا میشود به یک معنا آن را تصمیم تشکیلاتی دانست. چون درباره ملاقات ایشان با رهبری یک اجماع عمومی بین اصلاحطلبان وجود دارد، همچنان که این اجماع درباره آقای جهانگیری هم وجود دارد.
آقای جهانگیری در مصاحبهای تایید کردند که بعد از انتخابات دیداری با رهبری نداشتند. با توجه به اینکه ایشان رابط اصلاحطلبان و رهبری هستند و به نظر میرسد که این ارتباط برای اصلاحطلبان اهمیت دارد اگر آقای جهانگیری نتوانند این نقش را ایفا کنند، آیا اصلاحطلبان چه در قالب شورای عالی سیاستگذاری و چه مجموعه این جریان سیاسی به فرد دیگری برای جایگزین شدن با آقای جهانگیری فکر کرده اند؟
من مفروض اول شما را رد میکنم. آقای جهانگیری به عنوان دستور تشکیلاتی جبهه اصلاحات رابط این جریان و رهبری نشده اند. خودشان علاقهمند بودند و دوستان هم از ادامه این ملاقاتها چه توسط ایشان چه توسط هر فرد دیگری استقبال کرده اند. دوستان از آقای موسوی خوئینیها هم که احساس میشود این زمینه را دارند درخواست کردهاند که با رهبری تقاضای ملاقات کنند. به این ترتیب ملاقاتهای آقای جهانگیری با رهبری مصوبه تشکیلاتی ساختاری نیست. بلکه دوستان علاقهمند بودهاند آقای جهانگیری به علت جایگاهی که داشتهاند و مورد توجه رهبری بودهاند روابطشان ادامه پیدا کند. همانطوری آقای جهانگیری گفتهاند بعد از انتخابات ۹۶ هنوز ملاقاتی بین ایشان و رهبری صورت نگرفته است؛ بنابراین اصلاحطلبان از هر اصلاحطلبی که بتواند فضای گفتوگو و آشتی ملی را رقم بزند استقبال میکنند و در بند این نیستند که به فرد، حزب یا جریان خاصی تعلق پیدا کند.
سوال دیگر این است که ملاقاتهای آقای جهانگیری با رهبری دستور تشکیلاتی نیست. آقای جهانگیری ماجرای آغاز ملاقاتهای خود با رهبری را اینگونه شرح دادهاند که بعد از فوت آقای هاشمی رفسنجانی اصلاحطلبان کانال ارتباطی خود با رهبری را از دست دادهاند و رهبری هم از خود آقای جهانگیری خواستند این نقش را ایفا کنند. آیا این نقشی که به آقای جهانگیری داده شده از سوی اصلاحطلبان هم پذیرفته شده است؟ این را از این بابت میپرسم که افرادی مثل آقای رهامی و منتجب نیا هم دیدارهایی با رهبری داشتهاند.
بله. اصلاحطلبان از دیدارهای پیوسته آقای جهانگیری به عنوان یک چهره شاخص اصلاحطلب با رهبری استقبال میکنند. اما اینگونه نبوده است که جایی تصمیمگیری شود که آقای جهانگیری نقش این رابط را ایفا بکند یا نکند. جبهه اصلاحات چه از ملاقاتهای آقای جهانگیری و چه از ملاقاتهای آقای موسوی خوئینیها استقبال میکند. حتی اخیرا هم توصیه شده است که دکتر محمد صدر با توجه به انتصابشان از سوی رهبری در مجمع تشخیص مصلحت تقاضای ملاقات و گفتوگو با رهبری داشته باشند. اصلاحطلبان، چون جمعبندیشان این است که در این شرایط جامعه باید به سمت تفاهم و آشتی ملی برود حتما از همه گفتوگوها استقبال میکنند.
آقای صدر توصیه چه کسی بوده اند؟
خیلی از دوستان اصلاحطلب. از اسم بردن معذورم، اما این درخواست از آقای صدر بوده است. اما من باورم بر این است که، چون ایشان منصوب رهبری در مجمع تشخیص هستند اگر تقاضای گفتوگو کنند، بیجواب نخواهد ماند و فرصت گفتوگو و دیدار به ایشان داده خواهد شد.
بنابراین در مورد آقای صدر تصمیم تشکیلاتی گرفته شده است.
این علاقه مندی تشکیلاتی وجود دارد.
یعنی تصمیم نیست؟
چرا میشود به یک معنا آن را تصمیم تشکیلاتی دانست. چون درباره ملاقات ایشان با رهبری یک اجماع عمومی بین اصلاحطلبان وجود دارد، همچنان که این اجماع درباره آقای جهانگیری هم وجود دارد.
علی رغم تکذیبهای مقامات دولت، خیلیها معتقدند بعد از انتخابات دولت به آقای جهانگیری روی خوش نشان نداده و از اختیارات ایشان کاسته شده است. این وضعیت میتواند برای آقای جهانگیری در انتخابات ۱۴۰۰ دردسرساز باشد؟
نه. به نظر من آقای جهانگیری موقعیت خودش را دارد و البته یکی از نقاط ضعف این است که در دولت دوم، آقای روحانی نقش ضعیفتری برای ایشان در نظر گرفته است. این یکی از اشتباهات بزرگ دولت و شخص آقای روحانی است. آقای جهانگیری پتانسیل بسیار بالایی برای پر کردن خلاءهای کارشناسانه و مدیریتی دولت است که حتما در این زمینه دولت و شخص آقای روحانی متضرر خواهند بود تا آقای جهانگیری.
اما اینکه دست آقای جهانگیری در دولت جدید بستهتر باشد، ممکن است افکار عمومی را با این تناقض رو به رو کند که اگر کسی مثل جهانگیری که در انتخابات گذشته درخشید در مدتی که معاون اول بود کاری انجام میداد و این ظاهرا میتواند برای کاندیداتوری احتمالی ایشان دردسرساز باشد.
نه. به نظر من جامعه هنوز تحلیل روشنی نسبت به آقای جهانگیری دارد. مخصوصا با توجه به حضور اصلاحطلبانهای که در انتخابات ۹۶ داشته جامعه تصویر روشنی از او دارد. نه تنها عموم و نخبگان و کنشگران حتی اصولگرایان معتدل هم این گلایه را از دولت و شخص رئیس دولت دارند که چرا آقای جهانگیری با تجاربی که دارد نقش اساسیتری ایفا نمیکند. به عنوان مثال چرا گلوگاه اقتصادی دولت از او گرفته شده است.
الان جایگاه آقای جهانگیری در بین اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
همان جایگاه گذشته را دارند.
یعنی انتخابات و درخشش ایشان در انتخابات تاثیری در جایگاه امروز ایشان را نداشته؟
همان جایگاه گذشته را دارند.
یعنی انتخابات و درخشش ایشان در انتخابات تاثیری در جایگاه امروز ایشان را نداشته؟
آقای جهانگیری هنوز زمینه بسیار قابل توجه و ممتازی در جبهه اصلاحات دارند و حتما یکی از چهرههایی هستند که همیشه برای سرلیستی انتخابات مجلس و انتخابات ۱۴۰۰ درباره ایشان صحبت میشود. البته اگر خودشان هم تمایل داشته باشند. هم از نظر جریانات تشکیلاتی اصلاحطلب و هم جامعه مدنی طرفدار اصلاحطلبان آقای جهانگیری بعد از ۹۶ موقعیت بهتری پیدا کرده است. بعد از انتخابات درباره اخوی ایشان ایجاد شد، اما خود آقای جهانگیری اعلام کردند مایل به رسیدگی درباره مسائل مربوط به برادرشان هستند و این مسائل او ربطی به ایشان ندارد. طبیعتا چنین آدمی وقتی با این قدرت وارد عرصه سیاسی و هزینه پردازی سیاسی میشود در جامعه مدنی مورد توجه قرار میگیرد.
گفتید صحبتهایی درباره سرلیستی ایشان در انتخابات شده است. آیا این تصمیم هست که آقای جهانگیری به جای ۱۴۰۰ در انتخابات مجلس ورود پیدا کنند؟
نه هنوز تصمیم گیری تشکیلاتی نشده است. این پیشنهاد بعضی از دوستان اصلاحطلب و نظرات شخصی است. من خودم وقتی شنیدم که به صورت چهار سال گذشته از آقای جهانگیری استفاده نمیشود، به عنوان یک شخص به ایشان توصیه میکنم که وارد انتخابات مجلس شود.
گفتید صحبتهایی درباره سرلیستی ایشان در انتخابات شده است. آیا این تصمیم هست که آقای جهانگیری به جای ۱۴۰۰ در انتخابات مجلس ورود پیدا کنند؟
نه هنوز تصمیم گیری تشکیلاتی نشده است. این پیشنهاد بعضی از دوستان اصلاحطلب و نظرات شخصی است. من خودم وقتی شنیدم که به صورت چهار سال گذشته از آقای جهانگیری استفاده نمیشود، به عنوان یک شخص به ایشان توصیه میکنم که وارد انتخابات مجلس شود.
آیا این ورود نمیتواند از وجهه ایشان بکاهد؟ همانطوری که درباره آقای عارف این اتفاق افتاد؟
نه. بالاخره ظرفیت آدمها با هم متفاوت است. نمیشود حکم مشابه در مورد افراد صادر کرد. توانمندیها و قدرت اجرایی و تشکیلاتی آقای جهانگیری در جبهه اصلاحات قابل تامل و درخور توجه است.
نه. بالاخره ظرفیت آدمها با هم متفاوت است. نمیشود حکم مشابه در مورد افراد صادر کرد. توانمندیها و قدرت اجرایی و تشکیلاتی آقای جهانگیری در جبهه اصلاحات قابل تامل و درخور توجه است.
آقای جهانگیری قبلا نمایندگی مجلس را تجربه کردهاند و حالا به معاونت اول رئیس جمهور رسیدهاند. اینکه برگردند به مجلس آیا برای ایشان یک گام به عقب محسوب نمیشود؟
چیزی که گفتم هنوز تصمیم تشکیلاتی نیست و تصمیمی است که باید خودشان بگیرند. اما من معتقدم ایشان از پلکان مجلس برای ۱۴۰۰ بهتر میتواند استفاده کند. البته بر این نکته تاکید میکنم که از دست دادن آقای جهانگیری برای آقای روحانی فاجعه بسیار بزرگی خواهد بود. با اینکه به شخصه از ورود ایشان به صحنه انتخابات استقبال میکنم، اما بیشتر مایلم آقای روحانی خلاءهای جدی که در عرصه مدیریتی و بعضا به هم ریختگی کابینه خود را با نگه داشتن آقای جهانگیری و میدان دادن دوباره به او جبران کند. این پیش بینی را هم میکنم که بعضی از اعضای دولت با بیرون آمدن آقای جهانگیری از دولت مخالفت کنند.
پیشنهاد کاندیدا شدن آقای جهانگیری برای مجلس به این معناست که ایشان خود را برای به دست آوردن کرسی ریاست مجلس آماده کنند؟
وقتی آقای جهانگیری ظرفیت ریاست جمهوری دارد، به مراتب اولی ظرفیت ریاست مجلس را هم دارند.
اگر مثل ۹۴ که این صندلی به آقای عارف نرسید، آقای جهانگیری هم با شکست رو به رو شوند چطور؟
در مبارزات تشکیلاتی و کارزارهای انتخاباتی هم پیروزی است و هم شکست. مهم این است که در هر مرحله رقابت سالم، اخلاقی و قانونی شکل بگیرد. در سال ۹۴ اصلاحطلبان تمام تلاش خود را به کار گرفتند که آقای عارف رئیس مجلس شود و پیام تغییر مردم محقق شود، اما به دلایلی که بهتر میدانید این اتفاق نیفتاد. اما نه اصلاحطلبان رابطه خود را با آقای لاریجانی به هم زدند و نه علیه آقای لاریجانی فضاسازی کردند. به هرصورت کارزار انتخاباتی است و مهم این است که چارچوب اخلاقی قانونمندی شکل بگیرد.
چیزی که گفتم هنوز تصمیم تشکیلاتی نیست و تصمیمی است که باید خودشان بگیرند. اما من معتقدم ایشان از پلکان مجلس برای ۱۴۰۰ بهتر میتواند استفاده کند. البته بر این نکته تاکید میکنم که از دست دادن آقای جهانگیری برای آقای روحانی فاجعه بسیار بزرگی خواهد بود. با اینکه به شخصه از ورود ایشان به صحنه انتخابات استقبال میکنم، اما بیشتر مایلم آقای روحانی خلاءهای جدی که در عرصه مدیریتی و بعضا به هم ریختگی کابینه خود را با نگه داشتن آقای جهانگیری و میدان دادن دوباره به او جبران کند. این پیش بینی را هم میکنم که بعضی از اعضای دولت با بیرون آمدن آقای جهانگیری از دولت مخالفت کنند.
پیشنهاد کاندیدا شدن آقای جهانگیری برای مجلس به این معناست که ایشان خود را برای به دست آوردن کرسی ریاست مجلس آماده کنند؟
وقتی آقای جهانگیری ظرفیت ریاست جمهوری دارد، به مراتب اولی ظرفیت ریاست مجلس را هم دارند.
اگر مثل ۹۴ که این صندلی به آقای عارف نرسید، آقای جهانگیری هم با شکست رو به رو شوند چطور؟
در مبارزات تشکیلاتی و کارزارهای انتخاباتی هم پیروزی است و هم شکست. مهم این است که در هر مرحله رقابت سالم، اخلاقی و قانونی شکل بگیرد. در سال ۹۴ اصلاحطلبان تمام تلاش خود را به کار گرفتند که آقای عارف رئیس مجلس شود و پیام تغییر مردم محقق شود، اما به دلایلی که بهتر میدانید این اتفاق نیفتاد. اما نه اصلاحطلبان رابطه خود را با آقای لاریجانی به هم زدند و نه علیه آقای لاریجانی فضاسازی کردند. به هرصورت کارزار انتخاباتی است و مهم این است که چارچوب اخلاقی قانونمندی شکل بگیرد.
ظاهرا آقای جهانگیری اگر وارد هر انتخاباتی شوند، با مسالهای به نام آقای عارف رو به رو هستند. هر دوی این افراد برای رئیس جمهور شدن آقای روحانی از خودگذشتگی کردند. اصلاحطلبان هم باید به جمع بندی برسند که بین این دو کدام را انتخاب میکنند. آیا تا به حال در این مورد بین اصلاحطلبان بحثی صورت گرفته است؟
نه. همه حرفها در حد گمانهزنی است. جبهه اصلاحات و رهبری جبهه اصلاحات این توانمندی را نشان داده است که در لحظات و بزنگاههای حساس بتواند به خوبی تصمیمگیری و مسائل را حل کند؛ لذا هیچ نگرانی از این بابت در جبهه اصلاحات وجود ندارد.
الان برای انتخابات ۱۴۰۰ فضا بیشتر مایل به عارف است یا جهانگیری؟
اصلاحطلبان، چون تصمیم گرفتهاند که تصمیم فردی را به جامعه القا نکنند، شورای عالی سیاستگذاری را مرجع تصمیمگیری نهایی قرار دادهاند. به همین خاطر باید صبر کرد تا ببینیم مسیر تشکیلاتی به کجا پیش میرود. از این رو فضاسازی کاذبی توسط اصلاحطلبان شکل نمیگیرد.
این امکان هست که از شورای ائتلاف آقای لاریجانی هم خارج شود؟
در ۹۴ این اتفاق افتاد و آقای لاریجانی در لیست امید قرار گرفت. اما اگر کارزاری هم شکل میگیرد هویت اصلاحطلبی هم حفظ خواهد شد. با عنایت به این اصل که منافع ملی و عمومی در لحظه تصمیم گیری چه چیزی را اقتضا میکند. اصلاحطلبان منافع عمومی را بر امتیازات فردی ترجیخ میدهند بنابراین اصل منافع ملی کشور و سپس مطالبات تشکیلاتی و ساختاری است.
نه. همه حرفها در حد گمانهزنی است. جبهه اصلاحات و رهبری جبهه اصلاحات این توانمندی را نشان داده است که در لحظات و بزنگاههای حساس بتواند به خوبی تصمیمگیری و مسائل را حل کند؛ لذا هیچ نگرانی از این بابت در جبهه اصلاحات وجود ندارد.
الان برای انتخابات ۱۴۰۰ فضا بیشتر مایل به عارف است یا جهانگیری؟
اصلاحطلبان، چون تصمیم گرفتهاند که تصمیم فردی را به جامعه القا نکنند، شورای عالی سیاستگذاری را مرجع تصمیمگیری نهایی قرار دادهاند. به همین خاطر باید صبر کرد تا ببینیم مسیر تشکیلاتی به کجا پیش میرود. از این رو فضاسازی کاذبی توسط اصلاحطلبان شکل نمیگیرد.
این امکان هست که از شورای ائتلاف آقای لاریجانی هم خارج شود؟
در ۹۴ این اتفاق افتاد و آقای لاریجانی در لیست امید قرار گرفت. اما اگر کارزاری هم شکل میگیرد هویت اصلاحطلبی هم حفظ خواهد شد. با عنایت به این اصل که منافع ملی و عمومی در لحظه تصمیم گیری چه چیزی را اقتضا میکند. اصلاحطلبان منافع عمومی را بر امتیازات فردی ترجیخ میدهند بنابراین اصل منافع ملی کشور و سپس مطالبات تشکیلاتی و ساختاری است.
کپی شد