شب گذشته، سومین مراسم عزای حضرت فاطمه(س) با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین احمد مازنی در کانون توحید تهران برگزار شد.
یک نماینده مجلس گفت: علی وار در مرز بین «براندازی» و «اصلاح وضع موجود به سمت وضع مطلوب» قرار گرفتن، هنر است. این هنر است که انسان های بزرگی مانند سید محمد خاتمی پای این حرکت ایستادند و انسانهای بزرگی در حصر و حبس، رنج هایی را بر سر این موضوع تحمل می کنند و در عین حال مراعات اصول علوی را می کنند.
به گزارش خبرنگار جماران، حجت الاسلام والمسلمین احمد مازنی در سومین شب هیئت شب های شهادت حضرت فاطمه(س) در کانون توحید گفت: ما باید در این ایام که در ارتباط با شهادت حضرت زهرا(س) به عنوان اتفاق بزرگ تاریخی گردهم می آییم، نگاهی هم به سیره سیاسی و اجتماعی امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر و وقایع پس از آن، بیندازیم.
وی افزود: امیرالمومنین(ع) در خطبه «شقشقیه» نهج البلاغه تشریح می کند که چه اتفاقاتی افتاد. حضرت در ابتدای این خطبه بدون نام بردن از خلیفه اول، بیان می کند: زمام حکومت را در دست گرفت، در حالی که خود او می دانست من شایسته تر از او هستم. امام(ع) پس از آن، وضعیت را تشریح می کند و می فرماید، «من دو راه بیشتر نداشتم که این دوراه یکی جنگ و دیگری صبر بود». امام(ع) شرایط دشوار و چگونگی انتخاب صبر را در همین خطبه بیان کردند و فرمودند، «با وجود همه سختی ها دیدم که صبر خردمندانه تر است. صبر کردم و این صبر همانند خاری در چشم و استخوانی در گلو بود».حضرت توصیف می کند که از چنین صبری، میراثش را به تاراج رفته می بیند.
این نماینده مجلس در ادامه گفت:حال سوال اینجاست که چرا امام(ع) صبر را به جای جنگ انتخاب کرد؟ ایشان در پاسخ به این سوال در مکان های مختلف گفتند، «برخی می گویند پسر ابی طالب از مرگ می ترسد و از جنگیدن هراس دارد. به خدا قسم علی علاقه اش و انسش به مرگ، از علاقه کودک به پستان مادر بیشتر است». علی(ع)می توانست با فرصت طلبان ائتلاف کند؛ در فضایی که غبارآلود می شود، میکروب هایی وارد میدان می شوند و به نزاع در جامعه دامن می زنند. ابوسفیان چنین چهره ای داشت. وی وقتی دید حق علی(ع) زیرپا گذاشته شده، به او پیشنهاد ائتلاف داد. ائتلافی که تنها بخشی از اهداف و منافع جریانی و قبیله ای را تامین می کرد. امام اما این ائتلاف را صریحاً رد می کند و می گوید، «تو خیرخواه مردم نیستی».
وی اظهار کرد: امام پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) وارد مسجدالنبی شد و در سخنانی برای مردم گفت، «من فکر نمی کردم که پس از رحلت پیامبر، امت در حق ما طمع کند». اولین دلیل انتخاب راه صبر از سوی امیرالمومنین(ع) نگرانی ایشان از تفرقه و وحدت صفوف امت بود. بدون شک اگر ایشان به جای صبر و سکوت، راه مخالفت و مبارزه در پیش می گرفت، وحدت آسیب می دید. پس مهم ترین دلیل ایشان حفظ وحدت میان امت بود. دومین دلیل امام علی(ع) نگرانی نسبت به بازگشت کفر و ارتجاع بود. زیرا پیوندی میان مردمی که بر اساس غزوه ها و سیره پیامبر(ص) پذیرفته بودند که از جاهلیت، تاریکی، ظلم و استبداد بیرون بیایند، برقرار شده بود و آنها با هم برادر شده بودند.
عضو فراکسیون امید مجلس افزود: نگرانی از بازگشت ارتجاع و جاهلیت، امام را در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشت، وادار کرد تا صبر را انتخاب کند. چرا که ارتجاع تدریجی اتفاق می افتد و تا جایی که به نقطه ای می رسد که نباید مجدد به آن بازمی گشت. سومین دلیل انتخاب صبر از سوی علی(ع)نگرانی ایشان از بی اثر شدن دین بود. دینی که نتواند از مهم ترین انسان تربیت شده این مکتب، انسانی صبور بسازد. انسانی که با صبر خود از کشتار و ارتجاع جلوگیری کند، عملاً بی اثر می شد. از این رو امیرالمومنین(ع) فرمودند، «اگر نگرانی از این موارد نبود، با این جماعت رفتار دیگری می کردم».
وی بیان کرد: حضرت فاطمه(س) نیز در چنین فضایی فعال و با سرعت، به در خانه های مهاجرین انصار می رفت و حرف های پیامبر(ص) را درباره موضوع جانشینی حضرت علی(ع) یادآوری می کرد. حتی به علی(ع) می گفت، «چرا جنگ یا مبارزه نمی کنید؟« امیرالمومنین(ع) در پاسخ به ایشان می گوید، «آیا می خواهید این شعار و شهادت به رسالت باقی بماند؟ یا برایتان مهم نیست؟» علی (ع) خود جواب این سوال را داد و فرمود، «راه باقی ماندن این شعار همین مسیر است». جلوگیری از بازگشت ارتجاع، کفر و استبداد برای علی(ع) مهم بود. به همین جهت ایشان می فرماید، «خردمندانه تر این بود که من صبر را انتخاب کنم». بی شک در چنین فضایی، وقتی عقل بر رفتار حکم کند، آن رفتار علوی است.
مازنی گفت: مهم است بدانیم صبر امام(ع) صبر بود و نه قهر؛ متاسفانه برخی صبر کردن را با قهر کردن اشتباه می گیرند. در این باره، امام(ع) هم خشونت و جنگ را، هم بی تفاوتی و قهر را محکوم می کند. از این رو، به بیعت با خلیفه روی می آورد و بر عهد و بیعت خود با او استوار است. در نماز جماعت آنها حضور می یابد و در همه زمینه هایی که به نفع امت اسلام است، مشورت می دهد. به نحوی که وقتی در همان سال های اول خلیفه اول، جنگ ردّه اتفاق افتاد. حضرت از خلیفه خواست میدان جنگ را ترک کند و به درون مدینه برود و در آنجا بماند.
وی بیان کرد: ایشان در حوزه های گوناگون، صادقانه ترین مشورت ها را می داد. حتی در جایی که مخالفان خلیفه شکل گرفتند، ایشان نقش واسطه میان مخالفین و خلیفه را ایفا و به شدت با قتل خلیفه مخالفت کرد. و حتی زمانی که خلیفه را حصر کرده بودند به وسیله حسن(ع) و حسین(ع)برای او آب و غذا می فرستاد. امام علی(ع) در تمام این مدت، سیره و سنتی را بر جای می گذارد که ما می توانیم در یک جامعه، با اقوام مختلف، مذاهب و گرایشات مختلف حتی اگر آن عقاید را قبول نداریم، روابط همزیستی مسالمت جویانه و انسانی داشته و صادقانه باهم همکاری داشته باشیم. صبر امام، صبر توام با قهر نبود بلکه صبر توام با تعامل صادقانه بود.
عضو حزب اعتماد ملی بیان کرد: سیره امام در احترام به نظر مردم، نه تنها در دوران سکوت و صبر، حتی در آنجا که به خانه حضرت هجمه می برند تا با او بیعت کنند، جلوه گر می شود. ایشان مبنای پذیرش قدرت را در دوچیز می داند. اول احترام به رای مردم و دوم مسئولیتی که برای برداشتن شکاف طبقاتی و فاصله ای که باید میان گرسنگان و پرخورها ایجاد شود.
وی با اشاره به سخن امیرالمومنین(ع) گفت: اگر حضور مردم بر من اتمام حجت نکرده بود که یاوری دارم برای پذیرش مسئولیت و اگر میثاق الهی نبود که خداوند از عالمان و آگاهان جامعه پیمان گرفت که نباید در مقابل پرخوری ظالمان و گرسنگی مظلومان سکوت کنند و بی تفاوت باشند. در اینجا هم مسئولیت خلافت را قبول نمی کردم. حضرت سیره ای را برجای می گذارد که شما در سیره تمامی ائمه پس از ایشان می بینید چگونه با برادران اهل سنت و گروه های مخالف مذهبی رفتار می کنند. بعد از به قدرت رسیدن امام علی(ع) نیز، نبرد برای برقراری عدالت در سیره امام(ع) ادامه می یابد. بیت المال برای ایشان مهم ترین اصل بود و حفظ امانت برایشان بسیار اهمیت داشت.
مازنی اظهار کرد: امام علی(ع) در کنار یتیمان، زنان بی سرپرست و خانواده های شهدا مانند نوکری می نشیند و زار زار گریه می کند و همراه با آنها، برای بچه های یتیم نان و خرما می برد و به آنها یاری می رساند و تمام جزئیات رفتاری انسانی را در حالی که در اوج قدرت و اقتدار در برخورد با ستمگران است. در مواجهه با مظلومان و محرومان به نمایش می گذارد.
نماینده مجلس تهران افزود:این ها را نگفتم تا مانند بعضی ها شبیه سازی کنم. متاسفانه بعضی ها در مقام شبیه سازی، خود را در جایگاه علی(ع) قرار می دهند. اما برای اینکه رقیب سیاسی خود را در نقطه مقابل علی(ع) قرار دهند، به خلفا، اهل سنت و سایر مذاهب ادیان بی حرمتی می کنند، ما از سیره پیامبر و اهل بیت، به خصوص علی بن ابی طالب(ع) باید چراغی برای راهمان پیدا کنیم. این ها مصباح هدایت و کشتی نجات هستند. ما می خواهیم از کتاب الله و عترت دو وسیله برای هدایت خود پیدا کنیم. ما در سطح ملی و بین المللی، نیازمند سیره علوی هستیم. در سیره علوی آنجا که نیاز به وحدت است، از حق خود گذشته اند. آنجا که نگرانی از بازگشت جامعه به استبداد، استعمار و استیلای خارجی است، سکوت و صبر همراه با همکاری است نه سکوت و صبر همراه با دعوا و اختلاف.
وی تاکید کرد: ما امروز نیازمندیم که مرزهای وحدت و تفرقه، مرزهای باورها و اعتقاداتمان و مرزهای عبور و انحراف از این باورها را، مرزهای حفظ خاصیت، ارزش و اثر دین در جامعه و مرزهای عبور از این خاصیت را بشناسیم. ما باید در جامعه به گونه ای رفتار کنیم که این ارزش ها باقی بماند و حفظ شود. ولو اینکه خودمان آسیب ببینیم و خار در چشم و استخوان در گلو باشیم. آیا ما امروز اینگونه هستیم یا آنجا که منافع شخصی یا جناحی ما ایجاب می کند همه مرزها را در هم می شکنیم؟ چقدر صبوری و همراهی و همکاری می کنیم؟
مازنی افزود: اتفاقاتی که در جامعه می افتد حاکی از آن است که گاهی اوقات، ما از مرزهای میان حرکت اصلاحی در جامعه و براندازی عبور می کنیم. ما به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی، تنها در حد شعار احترام می گذاریم و هر کس بر اساس سلیقه خود، قطعه ای از این گوشت قربانی را به نفع خود مصادره می کند. ما در ارتباط با اقوام و مذاهب، نیازمند رفتار علوی هستیم. در جامعه ایران که جامعه ای رنگارنگ از اقوام و مذاهب مختلف است، دقیقاً بدین خاطر که اکثریت جامعه ما پیروی مذهب علی(ع) و شیعه اثنی عشری است، باید به همه مذاهب و پیروان تمامی ادیان احترام بگذارد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه، نباید تفرقه در جامعه ما اتفاق بیفتد، گفت: این هنر نیست که در جامعه ما از کسانی که رفتارشان، گفتارشان، منش و مسلکشان درویشی و گل مولا بود، چریک بسازیم. البته سوء نیت دشمن همیشه در جای خودش محفوظ است. اما سوء تدبیر ها، ناهماهنگی ها و سوءرفتارهای ما چه می کند؟ ممکن است در جامعه ما عده ای پیروی مذهب جعفری، اثنی عشری یا منتظر امام زمان(عج) مطرح شوند، اما در بین این ها که دارای سالها سابقه مبارزه مسلحانه هم هستند، آدم هایی، انسانهایی چون شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر، شهدای محراب و ده ها هزار شهدای ترور را به شهادت برسانند. آیا درست است بگوییم که آنها یک زمانی از خانواده ای بودند که مذهبشان اثنی عشری است. پس مذهب شیعه مشکل دارد.
مازنی گفت: آیا درست است که ما داعش را برابر با برادران اهل سنت معرفی کنیم؟ آیا درست است به خاطر یک عده آدم فرصت طلب که در جمع دراویش نفوذ کردند، ما در صداوسیما به آنها فرقه انحرافی دراویش بگوییم؟ ما اگر اعتقادات دیگران را قبول نداریم، راهی جز احترام به نگاه ها و گرایشات مختلف نداریم. برای اینکه راه دیگر جنگ است. امروز به شدت محتاج گفت و گو هستیم و گفت و گو مناظره نیست که بحث برد و باخت در آن مطرح باشد. در گفت و گو زمینه برای کشف حقیقت مطرح است و ما برای کشف آن باید نظر مخالف را بشنویم و به جای حرف زدن بیش از هر چیز به شنیدن محتاجیم.
وی تصریح کرد: وقتی حرف مخالف را می شنویم از دو حال خارج نیست یا به نظری واحد می رسیم که می شود همگرایی، یا به دو نظر مخالف می رسیم که همان واگرایی است. در واگرایی نظر مخالف شما را می پذیرند و به آن احترام می گذارند. ما به جای گفت و گو راه تعارض و برخورد در پیش گرفتیم. به جای صبر توام با همکاری، در جاهایی راه قهر را در پیش گرفتیم. این در حالی است که راه علی(ع) راه صبر توام با همکاری، مسالمت، دوستی، تعامل صادقانه و مشورت بود. اگر غیر از این باشد از این مسیر خارج است. امروز مرزبندی میان اصلاح طلبان و براندازان همین مرزبندی های علوی است. که ما اگر قبول هم نداریم برای حفظ انسجام ملی آرامش را بر تنازع ترجیح می دهیم.
این نماینده مجلس در پایان گفت: علی وار در میان مرز «براندازی» و «اصلاح وضع موجود به سمت وضع مطلوب» قرار گرفتن، هنر است. این هنر است که انسان های بزرگی مانند سید محمد خاتمی پای این حرکت ایستادند و انسانهای بزرگی در حصر و حبس، رنج هایی را بر سر این موضوع تحمل می کنند و در عین حال مراعات اصول علوی را می کنند. ما اگر این مسیر را ادامه ندهیم، سرانجامش همان نگرانی هایی می شود که علی(ع) داشتند. ما امروز باید گفت و گوی درون گفتمان اصلاحات را در این جهت و برای مرزبندی ها تقویت کنیم. راهی به غیر از گفت و گو و تعامل در جامعه نداریم و گرنه شیرازه جمهوری اسلامی و نظام اجتماعی از هم می پاشد که موضوع حفظ نظام که امام فرمودند روی همین ستون استوار است.