گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

غفوری فرد: باید گفت و گوی ملی را در همه ابعاد برقرار کنیم/ طبق قانون اساسی بیان عقیده و انتقاد آزاد است/ لازمه گفت و گوی ملی بالابردن آستانه تحمل است

شرایط طوری است که باید تمام نیروها برای کمک به حل مشکلات مملکت وارد گود شوند و لازمه آن این است که ما گفت و گوهای ملی را در همه ابعاد برقرار کنیم و از افراد بخواهیم که هرکسی با هر پتانسیل و ظرفیتی که دارد در این گفت و گوهای ملی شرکت کند. ملی یعنی اینکه همه مردم و همه جناح ها باشند. همه کسانی که به قانون اساسی، استقلال، اقتدار، امنیت و آزادی در مملکت اعتقاد دارند باید شرکت کنند؛ از هر قشر و فکر و سلیقه سیاسی هستند.

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: دکتر حسن غفوری فرد از جمله کسانی است که از روزهای ابتدایی انقلاب اسلامی در جایگاه های متفاوت حضور داشته که حضور در دولت دفاع مقدس به عنوان وزیر نیرو و دولت سازندگی به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی و نمایندگی سه دوره مجلس شورای اسلامی در دوره های اول، پنجم و هشتم از جمله این موارد است. غفوری فرد در حال حاضر علاوه بر فعالیت های دانشگاهی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست.

با این عضو کابینه مقام معظم رهبری در مورد گفت و گوی ملی مصاحبه ای داشتیم و دیدگاه های او را در این مورد جویا شدیم که به نکات جالبی اشاره کرد و صفر کیلو متر بودن مدیران اول انقلاب از جمله این موارد است. او اعتقاد دارد پس از آن مدیران کشور ما سابقه ای به دست آوردند که از آنها استفاده نکردیم و از اینکه نتوانستیم از تمام ظرفیت نیروهای کشور استفاده کنیم تأسف می خورد.

متن گفت و گوی دکتر حسن غفوری فرد با خبرنگار جماران در پی می آید:

شرایط مملکت همه را به این نتیجه رسانده که الآن موضوع اختلافی نباید در جامعه مطرح شود

در فضای فعلی سیاست داخلی و خارجی کشور  گفت و گوی ملی چقدر ضرورت دارد؟

شرایط کلی مملکت همه را به این نتیجه رسانده که الآن موضوع اختلافی نباید در جامعه مطرح شود و همه نیروهای علاقه مند به انقلاب، استقلال و اقتدار کشور و علاقمند به رفع مشکلات کنونی مملکت باید تمام توان خودشان را به کار ببرند برای اینکه بتوانیم از مرحله سختی که در آن قرار داریم عبور کنیم.

خوشبختانه احزاب سیاسی تقریبا همه به این نتیجه رسیده اند که در خانه احزاب فعالیتشان را هماهنگ کنند. خانه احزاب در زمان دولت اصلاحات ایجاد شد ولی مدتی دچار فترت شد و در زمان آقای دکتر روحانی مجددا با تلاش وزارت کشور و کلیه احزاب فعال شده است.

با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و به دلیل وجود نیروهای استعماری در اطراف کشور و مسائل افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق و همه شرایطی که در اطراف کشور هست و همچنین توطئه های جدید و روز به روز زیاد شونده دولت آمریکا که چندین بار رسما گفتند که می خواهیم ریشه این کشور را بخشکانیم یا می خواهیم تحریم های فلج کننده ایجاد کنیم و رژیم صهیونیستی که دانشمندان هسته ای ما را ترور کرد، همه دلسوزان مملکت به این نتیجه رسیدند.

در مورد شرایط داخلی هم با توجه به نسل جوانی که وارد مدیریت جامعه شده است و تعداد زیاد فارغ التحصیلان دانشگاه ها که هم می تواند فرصت و هم می تواند تهدید باشد، اگر برای آنها کار ایجاد شود و از استعداد، حافظه و پتانسیل آنها استفاده شود حتما فرصت بسیار بزرگی برای مملکت خواهد بود. اما اگر برای آنها کار ایجاد شود می تواند تهدیدی برای مسأله امنیت کشور باشد.

باید گفت و گوی ملی را در همه ابعاد برقرار کنیم

بنابر این شرایط طوری است که باید تمام نیروها برای کمک به حل مشکلات مملکت وارد گود شوند و لازمه آن این است که ما گفت و گوهای ملی را در همه ابعاد برقرار کنیم و از افراد بخواهیم که هرکسی با هر پتانسیل و ظرفیتی که دارد در این گفت و گوهای ملی شرکت کند. ممکن است یک نفر از نظر علمی و نفر دیگر از نظر سیاسی یا سرمایه گذاری بتواند کمک  کند، در مجموع باید از همه نیروها استفاده شود تا از این مرحله بگذریم.

ما ظرفیت و پتانسیل بالایی را در 22 بهمن دیدیم. یعنی بزرگترین قدرت ما حضور و آگاهی مردم و علاقه مردم به نظام است؛ رهبری بسیار آگاه و دانشمند است و امنیت کاملی که علی رغم وجود درگیری های اطراف در کشور ما وجود دارد. همه اینها ایجاب می کند که برای ادامه راه انقلاب همه نیروها با هم همکاری کنیم.

 

بزرگترین مشکل الآن مملکت مسأله اشتغال است

بعد از ناآرامی ها و اعتراضات اخیر شاهد هستیم که تقریبا همه مسئولین رده های مختلف بر تحقق مطالبات مردم تأکید دارند و هرکدام به سهم خود همه را به این  امر توجه می  دهند که به مطالبات مردم توجه داشته باشیم. به نظر شما راه شناخت این مطالبات چیست؟ گفت و گوی ملی چقدر می تواند به ما کمک کند که مطالبات مردم را بشناسیم؟

خوشبختانه مقداری از مطالبات مردم کاملا مشخص و معین است و تقریبا همه می دانند؛ مقداری هم در این شرایط گفته شده و رسانه ها می گویند. الآن مهمترین مسأله برای ما مسأله جوانان است که اول از همه نیاز به اشتغال دارند. به نظر من بزرگترین مشکل الآن مملکت مسأله اشتغال است که اگر حل شود بسیاری از مسائل جانبی آن حل می شود. مشکل مسکن، ازدواج، اوقات بیکاری، تفریحات سالم و مسأله اعتیاد که مشکل بزرگ مملکت است، در حقیقت همه این موارد حواشی مسأله اشتغال است.

درآمد نفتی دولت های نهم و دهم صرف واردات کالاهای بدون کیفیت شد

اگر به اشتغال رسیدگی شود یک فرصت بسیار عالی است. یعنی ما حدود پنج میلیون نفر فارغ التحصیل دانشگاه داریم که اگر متناسب تحصیلات خودشان شغل پیدا کنند بسیاری از مشکلات مملکت حل می شود. آنچه عملا در چند سال گذشته وجود داشته، به خصوص در دولت نهم و دهم که درآمدهای نفت خیلی بالا رفت و ما حدود 800 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم، متأسفانه اغلب صرف واردات کالاهای بدون کیفیت شد. در حالی که می توانستیم از این امکانات و این نیروی انسانی استفاده کنیم و نه تنها تمام این نیازهای داخلی را تأمین کنیم بلکه مقدار زیادی هم صادرات داشته باشیم.

ما الآن زمینه خیلی خوبی برای صادرات خدمات فنی و مهندسی داریم. شاید برای شما جالب باشد که تعداد مهندسینی که ما هر سال تربیت می کنیم و فارغ التحصیل می شوند تقریبا با آمریکا برابر است و از این نظر در دنیا رتبه سوم را داریم. با این نیروی متخصص فنی و آن درآمد ارزی ما می توانستیم بسیاری از مشکلات مملکت را حل کنیم.

بنابر این، به نظر من این روزها مطالبات اصلی مردم مسأله اشتغال است. بقیه موارد هم در چارچوب آن قابل حل است. مسأله ازدواج، مسکن و تأمین حداقل معیشت همه به این بستگی دارد که افراد یک شغل متناسب با تحصیلات، علاقه و انگیزه  خودشان داشته باشند. این امر در قانون اساسی هست و همه هم گفته اند و همه می دانند و آمار دولتی هم مشخص می کند که ما حداقل سه میلیون نفر بیکار داریم.

مطالبات حقیقی مردم ایران برای همه مسئولین شناخته شده است

به نظرم این مطالبه اصلی مردم است و اعلام هم کرده اند. مثلا آقای رئیس جمهور اخیرا اعلام کرده اند که یک میلیون شغل ایجاد خواهد شد. این نشان می دهد که مطالبات حقیقی مردم ایران برای همه مسئولین شناخته شده است. اما تحقق و برآورده کردن این مطالبات نیاز به مدیریت دارد. ما می گوییم مواد و لوازم اولیه مثل سرمایه نیروی انسانی و درآمد ارزی بسیار بالا داریم و خود آقای رئیس جمهور هم گفتند که درآمدهای ارزی ما بیش از نیازهای ارزی ما است؛ اگر اینها خوب مدیریت شود فکر می کنم که مشکل اصلی حل شود.

 

فکر می کنیم اگر ماشین آلات «کیا» و امثال آن را به اینجا بیاوریم و مونتاژ کنیم توسعه پیدا می کنیم

چه چیزی باعث شد که ما نتوانیم از پتانسیل همه نیروهای انقلاب برای کمک به انقلاب کمک بگیریم؟

من فکر می کنم مشکل ما و تمام کشورهایی که شبیه ما هستند، مشکل مدیریت است. در کتابی که سازمان ملل و بانک جهانی به عنوان «توسعه انسانی» معمولا هر ساله منتشر می کنند، می گویند که منابع اصلی مثل نفت، گاز و دیگر منابع 20 درصد و سخت افزار و ماشین آلات حدود 16 درصد در توسعه مؤثر است؛ 64 درصد توسعه مربوط به نقش انسان ها و مغز افزار است. متأسفانه ما از این غفلت کردیم و فکر می کنیم اگر مثلا ماشین آلات «کیا» و امثال آن را به اینجا بیاوریم و مونتاژ کنیم توسعه پیدا می کنیم. در حالی که تمام آمارها می گوید نقش اول و اصلی توسعه را مغز افزار و انسان ها دارند. جالب تر این است که هرچه مملکت توسعه بیشتری داشته باشد نقش انسان ها فعال تر می شود. یعنی هرچه ماشین آلات، وسایل و سخت افزارها توسعه بیشتری پیدا کند نقش انسان ها قوی تر و پررنگ تر می شود.

درآمد ارزی ما صرف ایجاد شغل برای کارگران چینی شده است

مثلا در ژاپن که صنایع پیشرفته دارد نقش انسان ها 80 درصد و نقش منابع زیرزمینی و سخت افزارها فقط 20 درصد است. ژاپن از آن 80 درصد اصلی استفاده کرده است. ولی ما افتخار می کنیم که ذخایر نفت و گاز ما در دنیا اول است. ما می گوییم یک درصد جمعیت دنیا هستیم و 15 درصد منابع گاز دنیا را داریم. اما نتوانستیم از آنها خوب استفاده کنیم. مجموعه نفت و گاز ما حتی از روسیه و آمریکا هم بیشتر است. ما و خیلی از کشورهای دیگر مثل ما اگر پول و درآمد ارزی داشتند نتوانستند خوب از آن استفاده کنند و درآمد ارزی ما بیشتر  صرف ایجاد شغل برای کارگران چینی شده است.

به نظر می رسد که مشکل اصلی ما مدیریت بوده است؛ عدم توجه به شایسته سالاری، رابطه بازی ها و قبیله بازی ها در دستگاه های دولتی به جای رابطه، چیزهایی است که مشکل اساسی مملکت است.

 

اصولگرایان و اصلاح طلبان هر دو به خطا رفته اند

شما روی نیروی انسانی و ضرورت استفاده از همه ظرفیت ها تأکید کردید. ما در دوره های مختلف(اصولگرا و اصلاح طلب هم ندارد) سعی کرده ایم بخشی از نیروهای کشور را به بهانه های مختلف کنار بزنیم. این کنار زدن نیروها چه ضربه ای به انسجام کشور و اهداف مورد نظر شما زده است؟

 اصولگرایان و اصلاح طلبان، به نظر من هر دو در این زمینه به خطا رفته اند. در زمانی یکی از مسئولین دولتی گفته بود که ما حتی باید باغبان های شما را هم بیرون کنیم. دوره بعد هم که آمد به همین ترتیب کار کرد. این هم در کل دولت و هم در یک اداره و دانشگاه هست. وقتی مدیر عوض می شود، هر مدیری که می آید یک اتوبوس نیرو با خودش می آورد. مدیریت غیر از اینکه علم است، یک هنر و تجربه است. مقداری هزینه می شود که یک مدیر تجربه و شناخت پیدا می کند و تا می خواهد موفق شود مدیر بعدی می آید و دوباره همه کارها را از صفر شروع می کنیم.

هر دولتی که می آید چهار سال اول سعی می کند دولت قبل را خراب کند و چهار سال بعد هم کاری می کند که نفر بعدی  خراب کند

بحثی در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان هست که می گویند هر دولتی که می آید چهار سال اول سعی می کند دولت قبل را خراب کند و چهار سال بعد هم کاری می کند که نفر بعدی خراب کند. متأسفانه این امر وجود دارد و هر دولتی  هم  که آمده عملا این کار اتفاق افتاده است. مثلا هر دولتی که می آید تمام استانداران و فرمانداران عوض می شوند و از 500 فرماندار حتی یک نفر هم باقی نمی ماند. این امر گنجینه و ذخیره مدیریت کشور را از بین می برد.

اول انقلاب مجبور بودیم که از مدیران صفر کیلومتر استفاده کنیم

در اول انقلاب ما چاره ای نداشتیم. همه ما اول انقلاب صفر کیلومتر بودیم. برای اینکه مدیران قبلی برای نظام جمهوری اسلامی قابل قبول نبودند و باید همه آنها را کنار بگذاریم و قبل از انقلاب هم به ما کار و شغل نمی دادند. بنابر این مجبور بودیم که از مدیران صفر کیلومتر استفاده کنیم. خود من زمانی که استاندار شدم هیچ اطلاعی راجع به استانداری نداشتم. ولی چون علاقه و انگیزه داشتیم، مدتی تلاش و کار کردیم و یاد گرفتیم؛ از نیروها هم بهترین استفاده را کردیم. اصولگرا و اصلاح طلب یا چپ و راست یا محافظ کار و انقلابی هم مطرح نبود و همه با هم بودیم و کار می کردیم.

خداوند آقای رجایی را رحمت کند؛ به ما می گفت این بار اول است که من نخست وزیر شده ام و خیلی صادقانه می گفت که بلد نیستم. بعد از نخست وزیری رئیس جمهور شد و گفت تا می خواستم نخست وزیری را یاد بگیرم رئیس جمهور شدم. البته دوران ریاست جمهوری ایشان خیلی کوتاه بود.

در فاصله خرداد تا مرداد سال 60 رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس قوه قضائیه، 10 نفر از وزیران، 10 نفر از فرماندهان ارتش و حدود 30 نفر از نمایندگان مجلس شهید شدند. این ضربه هایی بود که دشمن به ما زد و خیلی هم سنگین بود و هر کشور دیگری بود حتما نابود می شد ولی خداوند و رهبری امام این کشور را حفظ کرد. اما متأسفانه غیر از لطماتی که گروهک ها به ما زدند خود ما هم، هر دولت اصلاح طلب یا اصولگرایی که آمد تمام افراد جدید را آوردند که وقتی رفتند هم با آنها رفتند.

وحدت نیروهای انقلابی یک امر حیاتی است

من یک موقع گفتم که بعضی از پست ها مثل وزارت کشور و وزارت امور خارجه سیاسی است. ولی چرا پست های علمی را آنقدر دست خوش تغییر می کنیم؟ ریاست دانشگاه یک پست علمی است؛ چرا باید با تغییر دولت ها عوض شود؟ رئیس دانشگاه نباید کار سیاسی کند و باید کار علمی و پژوهشی انجام دهد. ولی متأسفانه کل رؤسای دانشگاه ها هم عوض می شود. رئیس دانشگاه هم با عجله کل مدیران و مدیران تمام رؤسای دانشکده ها را عوض می کنند.

به نظر من ضربه اصلی این کار این است که تجربه اصلی مدیریت گم و نابود می شود و منتقل نمی شود. وقتی تجربه منتقل نشد خسارت فراوانی وارد می شود. کار مملکت کار سعی و خطا نیست که یک نفر جدید بیاید؛ آن هم مملکتی که این همه مسائل داخلی و خارجی دارد. ما دشمنانی داریم که با همه وجود کمر بسته اند که با انقلاب مبارزه کنند و اعلام هم کرده اند و مخفی نمی کنند که می خواهند انقلاب را از بین ببرند. قطعا موفق نمی شوند؛ ولی می خواهم بگویم ما چنین دشمنانی داریم که کینه خودشان را با همه وجود اعلام می کنند. لذا وحدت نیروهای انقلابی یک امر حیاتی است.

 

راه مدنظر شما برای اینکه ما بتوانیم از تجربیات همه نیروها و همه افراد استفاده کنیم، چیست؟

راه آن کاملا مشخص است. در تمام دنیا کسانی که موفق بوده اند این را بررسی کرده اند. اولا معیار باید شایسته سالاری باشد و وابستگی به این جناح و آن جناح نباشد. اگر مدیری موفق کار کرده، چه اصولگرا و چه اصلاح طلب، برای رسیدن به مدیریت مراحلی را طی کرده و دستگاه های اطلاعاتی مملکت صلاحیت آنها را تأیید کرده است؛ بنابر این حتما به نظام علاقه دارند. اگر کارنامه موفقی دارند، انتظار این است که به کار خود ادامه دهند؛ ولو اینکه دولت جدید آمده است. به نفع خود دولت هم هست که از مدیران موفق استفاده کند؛ قبلا به نام دولت اصولگرا بوده و حالا به نام دولت اصلاح طلب و یا معتدل است. وقتی مدیر موفق باشد نتیجه موفقیتش بخشی از کارنامه موفق دولت خواهد بود. اگر وزیر، معاون وزیر و مدیران سازمان ها موفق باشند بخشی از کارنامه دولت است.

من فکر می کنم اگر اصل بر شایسته سالاری، توانایی، ابتکارات و کارنامه کاری باشد کاملا موفق می شود. خود افراد هم وقتی احساس کنند آنچه مؤثر هست نتیجه و کارنامه آنها است و وابستگی حزبی و گروهی آنها نیست، بهتر کار می کنند. الآن به این نتیجه رسیده اند که باید وابسته به گروهی باشند تا بتوانند موفق باشند.

 

غیر از جا به جایی دولت ها، ما به دلایل دیگری هم بعضی از نیروها را حذف کردیم و هیچ جای فعالیتی برای آنها قائل نیستیم. چطور می توانیم این نیروها را جذب فعالیت و خدمت به کشور کنیم؟

یک چیزهایی قانون است. قانون اساسی کشور میراث امام است. کسی که می خواهد پستی بگیرد اول از همه باید به قانون اساسی کشور اعتقاد داشته باشد. نمی شود که یک نفر مدیر شود و بگوید قانون اساسی را قبول ندارم. اعتقاد به اسلام و ولایت فقیه جزو قانون است. یک نفر و دو نفر هم گرچه می توانند تأثیر زیادی داشته باشند ولی اکثریت مردم بیشتر از یک نفر یا دو نفر وزن خواهند داشت. خود مقام معظم رهبری هم راه بازگشت را برای آنها مشخص کرده اند.

طبق قانون اساسی بیان عقیده و انتقاد آزاد است

فتنه 88 مملکت را تا لبه سقوط پیش برد و خسارات فراوانی داشت. همین مسائل اخیر خیلی هزینه ایجاد کرد و ترامپ رسما گفت از اغتشاشگران حمایت می کند. این هزینه بزرگی برای کشور بود که می شد از آن جلوگیری کرد. یعنی حتما می شد مطالبات را به صورت مسالمت آمیز بیان کرد و هیچ کس هم با اینکه افراد مطالبات خودشان را اعلام و حتی انتقاد و اعتراض کنند مخالف نیست و این همه هم رسانه هست و چپ و راست هم رسانه های خودشان را دارند و می توانند از راه صحیح مطالبات خودشان را به گوش برسانند. اما اگر کار به خشونت بکشد، هیچ کشوری اجازه نمی دهد در کشورش مسجد، کلیسا، قرآن و پرچم را آتش بزنند. در هیچ جای دنیا، هیچ نظام دموکراتیک یا غیر دموکراتیک اجازه این کارها را نمی دهد. در عین حال طبق قانون اساسی بیان عقیده و انتقاد آزاد است.

به نظرم راه برای بازگشت آنها هم وجود دارد و می شود از آنها هم استفاده کرد. ولی در عین حال آنها هم دارند صحبت های خودشان را می کنند و جلسات خودشان را دارند. آقای خاتمی کم جلسه دارد؟

 

خاتمی در انتخابات اخیر نقش داشت و اثرگذار هم بود

همین جلسات هم محدود است.

انتشار رسانه ای ندارند. اما ارتباطات خودشان را دارند؛ با وزیران، شهردار تهران و بسیاری از مسئولین ارتباط دارند و این طور نیست که اصلا ارتباط نداشته باشند. مطالبشان را هم می گویند و حتی در انتخابات ها نقش داشته اند. مگر در انتخابات اخیر ایشان نقش نداشتند؟ حتما نقش داشتند و اثرگذار هم بودند.

 

قدرت اصلی ما مردم هستند

شما گفتید راه باز است؛ ولی نگفتید این افراد از چه طریق می توانند به قطار انقلاب برگردند.

سال 88 اتفاقی برای کشور افتاد که فکر نمی کنم هیچ کسی که به ایران علاقه مند باشد از این اتفاق و خسارتی که در مسائل داخلی و خارجی وارد ساخت خشنود باشد. پرچم امام حسین (ع) را آتش زدند و روز عاشورا به مقدسات کشور اهانت کردند. قدرت اصلی ما مردم هستند و اعتقاد مذهبی مردم ما خیلی قوی است. همین قدرت اصلی باعث شد که ما در مبارزه با شاه پیروز شدیم. ما در مبارزه با شاه اقتصاد و اسلحه و نیروی نظامی نداشتیم. قدرت اصلی ما مردم و ایمان محکم مردم به تعهدات بود.

شاید برای شما عجیب باشد که در جریان سال 57 در تظاهرات من را دستگیر کردند و یک چاقوی زینتی بسیار کوچک در جیب من بود و گفتند که قیام مسلحانه شده است و ما را به دادگاه نظامی بردند. ما در این حد امکانات داشتیم. با این امکانات، قدرت اصلی ما ایمان و اعتقادمان بود. جنگ را هم با همین قدرت مذهبی پیش بردیم. وقتی که جنگ شروع شد 14 لشگر آماده عراق در یک روز به ما حمله کرد و ما آن موقع حتی یک لشگر آماده هم نداشتیم. دنیا هم پشت عراق ایستاد و قارون های منطقه دلارهای لازم را به عراق دادند. یکی از شاهزاده های کشورهای اسلامی به خود من گفت که ما چون از شما ترسیدیم به عراق کمک کردیم؛ هرچه پول داشتیم داده ایم و الآن دیگر پولی نداریم که بدهیم.

 

چه مقطعی بود؟

حدود سال 65 بود. ما می خواستیم مسابقات ورزشی کشورهای اسلامی  را برگزار کنیم. همه کشورهای اسلامی را دعوت کردیم و یکی از شاهزاده های کشورهای اسلامی به من این حرف را زد.

صدام به آیت الله هاشمی نامه نوشت که شما به تمام اهداف خود در جنگ رسیدید و و عراق به هیچ کدام از  اهدافش نرسید

آمریکا آواکس هایش را برای جاسوسی به عراق داد. فرانسه موشک هایش را برای بمباران دارد. اصلا لجستیک نیروهای عراقی را بلغارستان، یوگسلاوی و کشورهای اروپای شرقی انجام می دادند. با این شرایط ما  آن موقع سپاه و ارتش خیلی متشکل و سازمان یافته هم نداشتیم. ولی مردم داوطلب شدند و رفتند و جنگ را اداره کردند. همان صدامی که با خبرنگاران مصاحبه می کرد و می گفتد مصاحبه بعدی را هفته آینده در تهران انجام می دهد، رسما به آیت الله هاشمی رفسنجانی نامه نوشت که شما به تمام اهداف خود در جنگ رسیدید و عراق به هیچ کدام از اهدافش نرسید. اعتقادات مذهبی بچه هایی که می جنگیدند عامل این موفقیت ما بود.

آن موقع من استاندار خراسان بودم.  اوایل جنگ اکثر نیروهای داوطلبی که برای جبهه می رفتند از خراسان بود. آن موقع بنی صدر فرمانده کل قوا بود و اجازه آمدن نیروهای داوطلب را نمی داد و منقضی خدمت ها را احضار می کردند. هرچه به بنی صدر اصرار می کردیم که داوطلب بفرستیم قبول نمی کرد. ما نیروهای داوطلب را داخل این نیروها می فرستادیم. شعارشان این بود که «ما فرستادگان رضاییم، از مشهد عازم کربلاییم». با این شعار می جنگیدند. یعنی یک دفاع مقدس هم از استقلال مملکت و تمامیت ارضی آن و  هم از اعتقادات مذهبی داشتند.

وقتی که به این اعتقادات مذهبی، پرچم امام حسین (ع)، حسینیه ها و قرآن اهانت شود اثرش از صد عدد بمب هم بیشتر است. کسانی که این کار را کردند و یا کسانی که سکوت کردند، حداقل بگویند که این کارها اشتباه بوده است. این امر زمینه را باز می کند برای اینکه فهمیده اند این کار اشتباه بوده و برای آنها هم نتیجه نداشت و فقط به مملکت خسارت وارد کرد.

با چهار سطل آشغال آتش زدن انقلاب بر نمی گردد

آشوب های اخیر چه نفعی برای کسی داشت؟ جز اینکه به مملکت آسیب وارد کرد؟ انقلابی که توانست هشت سال جنگ را ادامه دهد و مستشاران ما در سوریه و عراق این همه پیروزی داشته اند با چهار سطل آشغال آتش زدن که بر نمی گردد.

 

رهبری همیشه به مردم و مطالبات مردم توجه داشته است

ولی به نظر می رسد مسئولین متوجه این امر شدند که مردم هم مطالباتی دارند. لااقل در موضع گیری های مسئولین بعد از این اتفاقات به راحتی مشهود بود.

مسئول اصلی مملکت رهبری است و ایشان همیشه به مردم و مطالبات مردم توجه داشته است؛ امام هم همین طور بود. امام همیشه می فرمود که مردم خوب هستند و اگر ایرادی هست از عملکرد مسئولین است. ما می گفتیم ما هم جزو مردم هستیم. امام می گفت مردم، مردم کوچه و بازار و پابرهنه ها هستند.

شاید توجه بیشتر شد؛ اما در عین حال نمی توانیم بگوییم که مسئولین غفلت داشته اند. خطر را بیشتر احساس کردند که شاید ان شاء الله بهتر عمل کنند.

 

لازمه گفت و گوی ملی بالابردن آستانه تحمل است

می خواهم به گفت و گوی ملی برگردم. اگر گفت و گوی ملی شکل بگیرد، چقدر از چالش هایی که مرور کردیم را به کمک گفت و گوی ملی می توانیم برطرف کنیم؟

به نظرم ملت ما می تواند همه مشکلات را حل کند. اگر هدایت صحیح و عزم و اراده صحیح باشد مشکلات ما به هیچ وجه غیر قابل حل نیست. ما سرزمین پهناور، نیروی تحصیلکرده فراوان و نسل جوان علاقمندی داریم که از اینجا به سوریه می روند و برای دفاع از حرم حضرت زینب (ع) می جنگند. ما بزرگترین ذخایر نفت و گاز دنیا را داریم. بنابر این ما لوازم و الزامات اصلی یک توسعه خوب را داریم؛ اما باید اینها مدیریت شود. مقداری هم باید آستانه تحمل خودمان را بالا ببریم. لازمه گفت و گوی ملی بالا بردن آستانه تحمل است؛ که آدم بتواند حرف دیگران را بشنود. مقداری هم به مدیریت کشور مربوط می شود که نیازهای اولیه مردم را تأمین کنیم.

 

گفت و گوی ملی یعنی اینکه همه مردم و همه جناح ها باشند

به نظر شما گفت و گوی ملی باید با حضور چه افرادی شکل بگیرد؟

ملی یعنی اینکه همه مردم و همه جناح ها باشند. همه کسانی که به قانون اساسی، استقلال، اقتدار، امنیت و آزادی در مملکت اعتقاد دارند باید شرکت کنند؛ از هر قشر و فکر و سلیقه سیاسی هستند. خود مقام معظم رهبری چهار محور قانون اساسی، انقلاب اسلامی، امام و ولایت فقیه را گفتند. ایشان در انتخابات گذشته حتی از این بالاتر رفتند و گفتند که حتی اگر نظام را قبول ندارید در انتخابات شرکت کنید. خیلی سعه صدر می خواهد که آدم این حرف را بزند که هرکس در ایران هست و ایران را دوست دارد، ولو اینکه نظام را هم دوست ندارد، در انتخابات شرکت کند. چون هرچه تعداد شرکت کننده بیشتر باشد احتمال خطا کمتر می شود و احتمال اینکه انتخاب صحیح باشد بالاتر می رود. لذا ایشان بر این موضوع اصرار داشتند. این جمله بسیار عجیب است و من هیچ جای دنیا دیگر چنین چیزی را ندیده ام که بگوید اگر نظام را هم قبول ندارید، ولی دلتان برای مملکت، آزادی، امنیت، تمامیت ارضی و اقتدار کشور می سوزد، در انتخابات شرکت کنید.

 

همین نگاه که «همه کسانی که دلشان برای کشور می سوزد در انتخابات شرکت کنند» را در گفت و گوی ملی و افرادی که به گفت و گوی ملی دعوت می شوند هم می توانیم داشته باشیم؟

صد در صد همین طور است. این دید برای یک روز و فقط برای انتخابات نبوده و برای همه موارد بوده است. کسانی که نظام را هم قبول ندارند ولی اقتدار و عظمت ایران را قبول دارند و دلشان برای آزادی می سوزد و  دلشان نمی خواهد آمریکا برای ایران تصمیم بگیرد، همه جزو دایره مملکت و خودی هستند.

 

به غیر از بالا بردن آستانه تحمل که به آن اشاره کردید، گفت و گوی ملی چه ابزار و لوازم دیگری نیاز دارد؟

به نظر من رسانه های آزاد و حضور دانشمندان و متفکران و مدیران با سابقه کشور که می توانند راهنما باشند و تجربیات دارند. خود من از 15 خرداد 42، که الآن 54 سال می شود، در انقلاب بوده ام و یک روز هم از راهی که رفتم پشیمان نشده ام. بنابر این تجربیاتی که در مملکت هست، به خصوص نسل قدیمی که می توانند تجربیات خودشان را در اختیار مردم قرار دهند، کسانی که مشکلات زمان شاه و شکنجه های آن زمان را دیده اند را باید استفاده کنیم؛ بعد هم نسل جوان علاقمندی که در دانشگاه ها هستند.

مقداری تجربیات گذشته و مقداری هم انرژی و تحرک جوانان لازم است. اگر مجموعه اینها با هم جمع شود می تواند تحولات بسیار خوبی را رقم بزند. به عنوان مثال در زلزله کرمانشاه که مردم عادی آمدند خیلی مفید و مؤثر بود و حضور به موقع مردم خیلی دامنه خسارات را کاهش داد. هرجایی که مردم آمده اند و داوطلبانه کار کرده اند، حتما نتیجه بسیار خوبی داشته ایم.

تأسف می خورم که هنوز از تمام ظرفیت خودمان استفاده نکرده ایم

من نگران هستم و تأسف می خورم که ما با این همه امکانات فراوان، هنوز از تمام ظرفیت خودمان استفاده نکرده ایم. مقداری جنگ های داخلی و آشوب های اطراف کشور ما مزاحم شد، یک مقدار توطئه منافقین و گروهک ها در اول انقلاب بود، یک مقدار تحریم ها اثر گذاشت و یک مقدار هم کج سلیقگی خودمان و رابطه بازی و ایجاد روابط و رفت و آمدهای اتوبوسی مدیران بود که اجازه نداد ما از همه ظرفیت های داخلی استفاده کنیم.

انقلاب به چهل سالگی رسیده و چهل سالگی سن بلوغ انسان ها و اجتماعات است. ان شاء الله بعد از این با استفاده از همه نیروها، هرکس به استقلال، آزادی و  امنیت مملکت اعتقاد دارد و علاقمند است، بقیه مشکلات را هم برطرف کنیم و آینده درخشان مملکت را پایه گذاری کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.