دولت های مستقر فارغ از گرایش های سیاسی اگر در خیلی مسایل اختلاف نظر داشته باشند اما در یک امر مشترک هستند: "محدود کردن فضای نقد و فشار بی امان به رسانه ملی." من صادقانه میگویم ژست افکارعمومی پسند دولت ها و سخن از جریان مخالف و حق نقد و اعتراض و... را جدی نگیرید! مگر غیر از همین مقامات هستند که به #صداوسیما دستور میدهند اخبار اعتراضات و... کار نکنید و وقتی رسانه با اجتهاد رسانه ای خود اقدام می کند مورد سرزنش ونکوهش قرارمیگیرد!؟
یک کارشناس و دست اندرکار امور رسانه در یادداشتی به مناسبت وقایع اخیر نوشت: رسانه ها (صوتی و تصویری و مکتوب و مجازی) در تنگناهای مالی، فشارهای مختلف و گوناگونی هستند. چنین رسانه ای به عقیده لاسول از اندیشمندان علوم ارتباطات نمی تواند اقدام به "همبستگی و بسیج عمومی مردم" کند. زیرا در این شرایط به خاطر سیاستگذاری های غلط و البته کمبودها، اعتماد عمومی را از دست داده است.
اشکالات و انتقادهایی به رسانه ملی و سایر رسانه ها وارد است که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست و نقدهای گفته شده به معنای ترک خود انتقادی و یا عدم شنیدن صداهای مختلف و مخالف نیست؛ رسانه ملی همانطور که تریبون نظام است و سایر رسانه ها به همان شکل که باید از تمامیت ارضی و اصل نظام دفاع کنند، از سوی دیگر باید زبان مردم هم باشند و دغدغه های آنان را منتشر کنند.
به گزارش جماران ، دکتر علی دارابی در این یادداشت آورده است: در چند روز گذشته گروهی از مردم در جهت احقاق حقوق خود و در راستای مطالبه از مسئولان با تاکید بر مسائل اقتصادی و با مدنظر قرار دادن آرمان معیشت به خیابان ها آمدند.
اما پس از اندک زمانی این مطالبات از طرف گروه معدودی به انحراف کشیده شد و مسائل سیاسی جایگزین مباحث اجتماعی گردید. از این حیث مسئله فعلی را از چند جهت می توان مورد بررسی قرار داد:
دولت و دستگاه های اجرایی
طبق آمارهای منتشر شده در طول چندسال گذشته، مردم در بخش های مختلف کشور صدها بار دست به تجمع و اعتراض زده اند و عدم پرداختن مسئولان در این چندسال که جرقه هایی از این حوادث شکل گرفته بود، قابل بررسی است و می بایست نهادهای ذیربط پاسخگو باشند. ایجاد سازوکار قانونی برای اعتراض یکی از خواسته های صحیحی است که متاسفانه دولتمردان در طول چندسال گذشته هیچ فکری برای آن نکردند. در چارچوب برنامه ریزی شده و بر اساس قانون اساسی حق اعتراض و انتقاد باید برای همه افراد در نظر گرفته شود.
گرانی های اخیر، اعلام افزایش قیمت بنزین و قطع یارانه بخشی از مردم بدون آنکه پیوست رسانه_ای و توجیهی داشته باشد، باعث نگرانی مردم می شود. دولت برای اینطور فعالیت هایی لازم است که به فکر فضای اجتماعی و بازخوردهای آن نیز باشد. عدم ورود مسئولان در میان مردم و گفتگوی بی پرده و صریح با آنان باعث احساس جدایی و انفکاک میان آنان و بدنه مردم می شود. حضور فعالانه، موثر و تعاملی رییس جمهور، وزرا، دولتمردان و سایر مسئولان می تواند بخشی از درد و رنج مردم را کاهش دهد.
دادن وعده های مختلف و بی نتیجه تنها باعث افزایش نارضایتی عمومی می گردد. پیشتر در همین کانال و همچنین کتاب آینده پژوهی انقلاب اسلامی ؛ بیم ها و امیدها نیز شرح دادم که یکی از آفات جوامع در حال توسعه همین وعده ها و شعارهای بی عمل است. باید در سخنرانی ها و خطابه ها به این مهم توجه کرد.
مجلس شورای اسلامی
ورود به عرصه قانونگذاری موثر در راستای حکمرانی خوب می تواند بخش زیادی از نارضایتی ها را کاهش دهد. قوانین با توجه به نیازهای جامعه می بایست تدوین و ارائه شوند.
ارتباط کارآمد با حوزه انتخابیه و همچنین شنیدن رنج ها و درد های مردم و انتقال آنها به صحن علنی مجلس جهت نگارش لوایح و طرح ها می تواند جامعه را از بروز رفتارهای خشن مصون کند. بارها و بارها مردم، گروه ها و اصناف جلوی مجلس شورای اسلامی تجمع کردند ولی نتوانستند مشکلات خود را به صورت مشخص و واضح حل و فصل کنند.
قوه قضاییه
درباره قوه قضاییه پیشتر نیز مطالبی نوشتم که در یکی از آنها با عنوان "از کفتربازی تا براندازی" به دایره شمول مجرمیت پرداخته و به این حجم از مسائل گوناگون که در کشور ما جرم انگاشته می شود، انتقاداتی وارد دانستم. همچنین وجود پرونده های بسیار در دادگاه ها و طولانی شدن دادرسی ها نشانگر مسائلی است که باید به آنها پرداخت.
برخورد امنیتی و با استفاده از قوه قهریه می تواند بخشی از جامعه را از سیستم قضایی ناامید کند که این مسئله را باید مسئولان آن قوه در راستای خدمت به مردم مورد بازبینی قرار دهند.
روشنگری کامل درباره پرونده های افراد، اطلاع از قوانین و مقررات و فرهنگ سازی در زمینه بالا بردن سطح سواد قضایی جامعه می تواند بخشی از نارضایتی ها را کاهش داده و مردم را نسبت به این قوه قضاییه امیدوارتر سازد.
نخبگان
پارتو از اندیشمندان اجتماعی معتقد است که چنانچه گردش نخبگان میان اقشار مختلف آنان وجود نداشته باشد، کشور به سامان نخواهد شد. کشور ما دارای سلایق و رویکردهای مختلفی است که باید به همه آنها اجازه نشر افکار و عقاید داد و از تاثیرات مهم این گردش می توان به کاهش جدل های بی حاصل، اردوکشی خیابانی و در نهایت سوءاستفاده دشمنان اشاره کرد.
نخبگان سیاسی در کشور ما به تاثیرات گفته های خود توجه کمی دارند. سونامی مناظرات انتخابات ریاست جمهوری در ایران و هر بار برش بزرگی از کیک اعتماد عمومی به نظام توسط نامزدهای انتخابات که قرار است در صورت پیروزی مجری قانون اساسی و پاسدار انقلاب باشند؟! برداشته می شود و این روند باکمال تاسف در هر دوره انتخابات تکرار می شود. آیا توقع داریم این گسل ها و شکاف های اجتماعی و سیاه نمایی و ناامید کردن مردم روزی سرباز نکند؟!
نخبگان فرهنگی، اجتماعی، دانشگاهی و حوزوی که صاحب تریبون، جلسات و کرسی در مناصب و جایگاه های مختلف هستند، با ابرازنظرهای غلط، حاشیه ساز و گاهی مغرضانه علیه دسته مقابل، جریان رقیب و حتی مردم و رفتارهای اجتماعی آنان به رشد و گسترش نارضایتی عمومی دامن می زنند که یکی از نتایج آن اعتراضات و اغتشاشات کنونی است.
به حاشیه رفتن نظرات و عقاید برخی از نخبگان و شنیده نشدن صدای دلسوزانه آنان و کم اهمیت بودن نقدهایشان برای مسئولان باعث ندیدن معایب و چاره نکردن برای مسائل است. اگر در جامعه ای نخبگان قدر نبینند، پوپولیسم میدان دار می شود و این نقطه آغاز مسائل دردناکی است.
رسانه ها
دولت های مستقر فارغ از گرایش های سیاسی اگر در خیلی مسایل اختلاف نظر داشته باشند اما در یک امر مشترک هستند: "محدود کردن فضای نقد و فشار بی امان به رسانه ملی." من صادقانه میگویم ژست افکارعمومی پسند دولت ها و سخن از جریان مخالف و حق نقد و اعتراض و... را جدی نگیرید! مگر غیر از همین مقامات هستند که به #صداوسیما دستور میدهند اخبار اعتراضات و... کار نکنید و وقتی رسانه با اجتهاد رسانه ای خود اقدام می کند مورد سرزنش ونکوهش قرارمیگیرد!؟
رسانه ها (صوتی و تصویری و مکتوب و مجازی) در تنگناهای مالی، فشارهای مختلف و گوناگونی هستند. چنین رسانه ای به عقیده لاسول از اندیشمندان علوم ارتباطات نمی تواند اقدام به "همبستگی و بسیج عمومی مردم" کند. زیرا در این شرایط به خاطر سیاستگذاری های غلط و البته کمبودها، اعتماد عمومی را از دست داده است.
اشکالات و انتقادهایی به رسانه ملی و سایر رسانه ها وارد است که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست و نقدهای گفته شده به معنای ترک خود انتقادی و یا عدم شنیدن صداهای مختلف و مخالف نیست؛ رسانه ملی همانطور که تریبون نظام است و سایر رسانه ها به همان شکل که باید از تمامیت ارضی و اصل نظام دفاع کنند، از سوی دیگر باید زبان مردم هم باشند و دغدغه های آنان را منتشر کنند.
مردم و جامعه
سالیان زیادی است می نویسم که جامعه پوست انداخته است. نسل سوم و چهارم که فرزندان ما هستند نیاز به فضای باز دارند. برای اوقات فراغت و سرگرمی حساب باز می کنند و برایش هزینه میدهند. برخی محدودیت ها که کاملا سلیقه ای است اما برخی آن را به نام نظام و شرع جا می زنند و جوانان نیز اینها را برنمی تابند. در عین حال چون اکثرا درس خوانده اند و تحصیلات دانشگاهی دارند جویا کار و شغل هستند اما با در بسته رو به رو می شوند. در این شرایط طبیعی است، وقتی به حساب نیایند و استفاده ابزاری در هنگام انتخابات از آنان صورت گیرد، واکنش نشان میدهند.
فشارهای اقتصادی و گاهی عجیب و غریب بر معیشت مردم باعث نارضایتی گسترده ای شده است. سفره خانواده ها هر روز کوچک و کوچک تر می شود و سهم آنها از درآمدهای ملی کمتر و کمتر. خانواده کارگری و کارمندی نمی توانند از حداقل هزینه های زندگی برآیند و این حجم فشار بر مردم، بی سابقه بوده است تا آنجا که حقوق قانون کار کفاف یک زندگی بخور و نمیر را هم نمی دهد!
حساب اعتراض از اغتشاش و مطالبه گری جدا است. اعتراض حق مسلم مردم است و مسئولان موظف به پاسخگویی هستند. در این موضوع اختلافی نیست. اما اعتراض باید قانونی و مسالمت آمیز باشد؛ وقتی شعارهای ضد اسلامی، ضدایرانی و تجزیه طلبانه سر داده می شود، پرچم مقدس کشور در سرزمین خودمان به پایین کشیده و آتش زده می شود، دیگر جای مماشات باقی نمی نماند. وقتی امنیت جامعه و مردم در خطرمی افتد و رسانه های بیگانه و ارتجاع وهابیت و صهیونیست ها در کنار شیطان بزرگ آمریکای مداخله گر وحتی گروهک جنایتکار و تروریست منافقین از اغتشاشگران حمایت می کنند، پس باید معترضان فوری خط خود را با اغتشاشگران و ضدانقلاب جدا کنند و همه یدواحد شویم در برابر بدخواهان دین، ایران و ملت بزرگ آن.
تشکیل کمیته حقیقت یاب زیرنظر دبیر شورایعالی امنیت ملی با حضور نمایندگان قوای سه گانه و سایر نهادهای ذیربط برای تحقیق و بررسی علل و زمینه های حوادث اخیر و نیز قصور یا کوتاهی دستگاه ها و نهادها در انجام وظایف محوله از انتظارات به حق مردم می باشد. همچنین باید به دنبال راهکار بسط آزادی های مدنی و اعتراضات قانونی و لزوم پاسخگویی مسئولان باشیم که دارای ضمانت اجرای لازم باشد.
گفتمان امید به آینده و افتخار به گذشته یکی از نکات مهم است. جوانان ما باید نسبت به توسعه، پیشرفت، آبادانی و استقلال کشور احساس مسئولیت کنند و برای تحقق آن سهم خود را تعریف کنند. نمی شود همه مخالف و اپوزوسیون وضع موجود باشیم. هرکس به تناسب مسئولیت خود باید پاسخگو باشد. ما بیش از هر زمانی محتاج توجه به گفتمان امید هستیم.
در پایان تاکید میکنم که باید بررسی همه جانبه کرد تا زمینه ها و چرایی حوادث اخیر را با حضور صاحبنظران و اندیشمندان تحلیل کرد و برای آینده چاره اندیشی شود. نباید حوادث اخیر را فرصت مغتنمی برای تسویه حساب های سیاسی و جناحی یا بهانه ای برای تخریب و تخطئه این و آن کرد. می بایست انسجام و وحدت ملی را حفظ کرد و بار دیگر نمایشی از اقتدار و صلابت ایرانیان را در صیانت از استقلال و مقابله با بیگانگان به رخ جهانیان کشید. مشروط بر آنکه صداها را خوب بشنویم و هر مخالفت و اعتراض را به حساب دشمن نگذاریم. همچنین خویشتنداری، صبوری و نجابت نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی قابل تقدیر است. در حادثه اخیر همگان صلابت و اقتدار پلیس و سایر نیروها را دیدند و در عین حال چون همیشه این مردم بودند که حماسه آفریدند. درود خدا بر این مردم که نعمت قدرشناسی از آنان خدمت صادقانه و بی منت به آنان است.