پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: عضو شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاح طلب با تأکید بر اینکه نمی توان زمینه های اجتماعی چالش های سیاسی اخیر را نادیده گرفت، گفت: مخالفین سیاسی دولت سعی می کنند بر شدت مطالبات مردم و طرح تقاضاهای غیرمعقول و غیرمنطقی بیفزایند تا بتوانند با تضعیف دولت به اهداف سیاسی خود دست یابند. البته واقعیت جامعه این است که مردم با نیازهایی رو به رو هستند که در سطح زندگی روزمره آنها باید تا حد قابل توجهی پاسخ داده شود.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با الهه کولایی را در ادامه می خوانید:
خانم دکتر! به نظر شما چه کسانی چالش های سیاسی اخیر را شروع کرده اند؟
نمی توان اساس این بحث را صرفا یک مسأله سیاسی دانست؛ هرچند که رقبای سیاسی و مخالفان آقای روحانی حتما در این زمینه نقش تعیین کننده و اساسی دارند و از امکانات و ظرفیت هایی که در اختیار دارند، برای تضعیف دولت اعتدال استفاده می کنند، اما باید در نظر داشت که به هر حال مردم انتظارها و خواسته هایی را از دادن رأی به ایشان دنبال می کنند و در پی تحقق یافتن آن هستند.
بدون شک با در نظر گرفتن دشواری های گوناگونی که کشور با آن رو به رو است؛ به ویژه در حوزه اقتصادی و فشارهای گوناگون بسیار سنگین و شدیدی که از حوزه اقتصاد بر مردم وارد می شود و برخی از مشکلات حوزه های دیگر، از جمله حوزه های سیاسی و حتی اجتماعی، به لحاظ پاسخ دادن به خواسته ها و مطالبات مردم، این بحث پایه مردمی و واقعی هم دارد. باید توجه داشت که انتظار مردم، حرکت دولت در مسیری است که پاسخگوی نیازها و رفع دشواری های گوناگون آنان باشد. در این زمینه ما شاهد کوتاهی های غیرقابل قبولی هستیم؛ در انتصابات و در به نمایش گذاشتن عزم دولت برای ایجاد تغییر واقعی، با بهره گیری از ظرفیت های انسانی عظیمی که در جامعه وجود دارد، ایجاد شرایط مناسب برای به کار گرفته شدن خیل عظیم دانش آموختگان بیکار، نکته مهمی است که نمی توان از آن غفلت کرد.
در واقع باید وجه سیاسی این مسأله و طرح و انتشار شعار «پشیمان هستم» را به درستی مورد توجه قرار داد. نمی توان زمینه های اجتماعی آن را نادیده گرفت. برای بسیاری از مردم مسایل عمیقی که ریشه در توسعه نیافتگی کشور دارد، چندان قابل قبول نیست. البته این وظیفه نخبگان است تا این نکات را برای افکار عمومی روشن کنند که باید از تکرار حوادث تلخ آغاز دهه هشتاد جلوگیری کرد. زمانی که نظریه عبور از خاتمی را مطرح کردند، جامعه ایران شاهد بود که پس از خاتمی و پس از دوران اصلاحات بر سر این کشور چه آمد و چگونه بنیان های توسعه به طور همه جانبه هدف قرار گرفت که امروز کشور نیازمند تلاشی همه جانبه و گسترده است تا بتواند بخشی از خسارت های وارد شده را جبران کند.
این تنها یک وجه مسأله است که باید روی آن بسیار تمرکز کرد. اما از سوی دیگر صاحبان قدرت در دستگاه های اجرایی نباید فراموش کنند چرا مردم به آنها رأی داده اند؟ چه نیازهایی باید پاسخ داده شود تا مردم همچنان بر اراده و همراهی خود استوار بمانند. این غفلتی است که معمولا صندلی قدرت برای همه افرادی که روی آن می نشینند، به همراه می آورد. در واقع این هشداری است که مقام های اجرایی در سطوح مختلف، اهمیت جایگاه خود و حساسیت قدرتی را که به دست آورده اند، بهتر درک کنند و با تمرکز بر منافع مردم، پاسخ به خواسته ها و نیازهای آنان را در اولویت قرار دهند.
نباید این وجه مسأله در پرتو ملاحظات سیاسی نادیده گرفته شود. نمی توان صرفا با ارجاع دادن موضوع به کمپین ها و فشارهای سیاسی، ناکارآمدی ها و بی توجهی های صاحبان قدرت در پست های اجرایی را توجیه کرد.
ضمن برجسته سازی عنصر سیاسی در این تلاش ها، باید به کسانی که قدرت را در اختیار دارند و در پست های مختلف قرار گرفته اند، هشدار داد. باید آنها را متوجه حساسیت شرایط و اهمیت، ضرورت و خطیر بودن موضوع «پاسخ به مطالبات مردم» قرار داد؛ موضوع هایی که می توان در سطح دستگاه اجرایی به آن پاسخ داد و البته لازمه آن چشم پوشی از منافع جناحی، باندی و گروهی است. این مسائل پیش روی مردم قرار دارند. مردم آنها را نادیده نمی گیرند و همه را به عامل سیاسی تقلیل نمی دهند.
بنابر این حتما باید مسأله را، ضمن آنکه در چارچوب رقابت های سیاسی حاکم بر کشور مورد ارزیابی قرار داد، که واقعی هم هست، اما باید از سوی دیگر نقش کسانی را هم دید که قدرت سیاسی را در اختیار دارند و در رفتارهای خود به ضرورت های تغییر و پاسخ دادن به مطالبات برحق مردم کم توجه هستند. باید هشدار لازم را به آنها داد که فرصت ها بسیار سریع در حال گذار هستند. مردم همه اعمال و رفتارهای آنها را زیر نظارت قرار می دهند و بر اساس آن تصمیم می گیرند. مردم معیاری جز منافع خود، در رأی دادن به افراد و جناح های سیاسی ندارند؛ و این رخدادها هشداری است برای همه کسانی که بخشی از قدرت اجرایی را در دست دارند تا جامعه ای که در آن بستر پوپولیسم کاملا مهیا هست، دوباره به دامن آن نغلتد.
تأکید شما روی مطالبات مردم بود. به نظر شما وقتی حدود سه ماه از آغاز به کار این دولت گذشته، پیگیری کردن مطالبات زود نیست؟
بدون شک مخالفان سیاسی دولت سعی می کنند از همه مشکلات و موانع گوناگونی که بخشی از آن حاصل سوء مدیریت خسارت بار هشت ساله پیش از دولت اعتدال است، بهره برداری همه جانبه کنند. تردیدی در این مسأله نیست. آنها سعی می کنند بر شدت مطالبات مردم و طرح تقاضاهای غیرمعقول و غیرمنطقی بیفزایند تا بتوانند با تضعیف دولت به اهداف سیاسی خود دست یابند.
اما از طرف دیگر باید به این نکته توجه کرد که مردم طالب تغییر در رفتارهای دولت هستند. انتصاب ها، گزینش ها، انتخاب افرادی که عملکرد خوبی در پاسخ به مطالبات مردم نداشته اند و حتی حفظ چرخه های مدیریتی دوران هشت ساله قبل، پاسخ های نامناسبی به خواسته ها و مطالبات مردم است. بنابر این دستگاه اجرایی باید این ضرورت ها و حساسیت ها را از نگاه ویژه ای مورد توجه قرار دهد و مردم صرفا با توجه دادن به ملاحظات سیاسی در این زمینه، پاسخ دریافت نکنند.
نکته بعدی این است که شما معتقدید جناح اصولگرا بخش سیاسی این بحث را دامن زده است. این در حالی است که اصولگرایان هم می گویند، اصلاح طلبان برای اینکه تقصیر عدم موفقیت های دولت را گردن نگیرند و بتوانند در رقابت های سیاسی باقی بمانند، به این بحث ها دامن می زنند. نظر شما در این مورد چیست؟
برای بسیاری از مردم، شدت مسائل روزمره و حساسیت نیازهای اساسی روزمره مسائلی غیر قابل کتمان و چشم پوشی است. در واقع باید به گونه ای رفتار شود که امید به تغییر و روند دگرگونی در جامعه روشن و مشخص باشد. برای نمونه، در شرایطی که نیازهای اساسی روزمره مردم با دشواری تأمین می شود و دولت محدودیت های مالی در تأمین نیازهای مردم و حتی افزایش قیمت ها را مطرح می کند، انتشار اخباری در مورد افزایش بودجه نهادهای خاص و دستگاه هایی که با زندگی روزمره مردم ارتباط ندارند، می تواند پشت دولت را خالی کند. این چیزی نیست که به تبلیغات ربط داشته باشد. در واقع این مسأله که در لایحه بودجه تقدیمی دولت نیازهای اساسی کشور به درستی دیده نشده، نظر کارشناسان به درستی مورد توجه قرار نگرفته و استراتژی مناسبی در بودجه بندی اجرا نشده، اموری نیست که بتوان جامعه را صرفا با تقلیل دادن به مسائل سیاسی توجیه کرد.
بنابراین ضرورت توجه به ساز و کارهای قابل قبول برای تغییر روندهای پیشین، نمی تواند قابل تقلیل دادن به مسائل سیاسی صرف باشد. این اشتباهی است شاید در گذشته هم به نوعی صورت گرفت. واقعیت جامعه این است که مردم با نیازهایی رو به رو هستند که در سطح زندگی روزمره آنها باید تا حد قابل توجهی پاسخ داده شود. با توجه به فشارهای گوناگون روی مردم و خیل عظیم بیکاران کشور، آن هم از جمع دانش آموختگان، تخصیص این منابع به هزینه های غیرقابل قبول، می تواند به کاهش اعتبار سیاسی دولت منجر شود و به آن ضربه بزند. باید نگاه واقع بینانه تری به این مسائل داشت. نمی توان همه مسائل را به سطح رقابت سیاسی تقلیل نداد. این اشتباهی بزرگ و پر هزینه خواهد بود که مطالبات عینی و ملموس مردم در جامعه ای که بسیاری از آنها پاسخ داده نشده، همه را صرفا به مسائل سیاسی انتقال و تقلیل داد.
یعنی شما معتقدید که جناح اصولگرا برای رسیدن به برنامه های انتخابات آینده وارد این بازی نشده است؟
حتما و بدون تردید جریان مخالف دولت از این مسائل بهره برداری می کند. اشاره کردم حتما جریان مخالف دولت از این مسأله به عنوان اهرمی برای پیشبرد برنامه های سیاسی خود بهره برداری می کند. ولی شما ذات جامعه ایران و نیازهای روزمره مردم را فراموش نکنید. اگر همه چیز به سطح سیاست انتقال پیدا کند، گفتم که نگرانی جدی در مورد بازگشت پوپولیسم مطرح می شود.
تأکید شما روی جنبه اجتماعی قضیه است. دولت باید در این زمینه چه کاری انجام دهد که بتواند مردم را قانع و راضی کند؟
در شرایطی که مردم در تنگناهای شدید اقتصادی قرار گرفته اند و طبقه متوسط با فشارهای بسیار سنگینی رو به رو است، دولت باید نشان دهد که بدنه دولت هم کمربند خود را سفت بسته و هزینه های عمومی و خاصه خرجی های صاحبان مقام ها در دولت را به شدت کنترل می کند؛ دولت باید نشان دهد که سعی می کند با دقت تمام، دستگاه های مالی را مدیریت و حقوق ها را کنترل کند. دولت باید مانع دریافت درآمدهای غیرقابل قبول شود؛ در مقایسه با مردم که به فرمایش امام ولی نعمتان این نظام هستند، وقتی که تعداد قابل توجهی از مردم با فشارهای شدید اقتصادی دست به گریبان هستند، حقوق مقام های دولتی و حتی نمایندگان مجلس و افزایش بودجه نهادهای مختلف، می تواند به طور جدی پایه های اعتماد مردم را تضعیف کند و طرفداران دولت نمی توانند این ضربه را با استناد به طراحی ها و تلاش های جریان مخالف برای تضعیف دولت جبران کنند.