در دهههای پیش کسانی مانند مرحوم پدرم که به زیارت خانه خدا مشرف میشدند، زیارت سه مکان دیگر را هم از دست نمیدادند؛ یکی عتبات عالیات در عراق و دیگری زیارت حضرت زینب در شام و بالاخره زیارت مسجدالاقصی در بیتالمقدس. البته این دوره زیارتی بهویژه برای ایرانیان به زیارت بارگاه حضرت رضا(ع) در مشهد ختم میشد که دستکم این آخری معمولا به شکل خانوادگی برگزار میشد. سبب زیارت بیتالمقدس این بود که این شهر قبله اول مسلمانان بود و در روایات و تفاسیر آمده است که در معراج، خداوند پیامبر را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داده است. کسانی که با تاریخ و تمدن اسلامی آشنا هستند، بیگمان نسبت به این موضوع دقت کردهاند که در فضائل و مناقب کمتر شهری در جهان اسلام به اندازه بیتالمقدس نوشته شده است.برخی از تفاسیر نشانی از جای پای پیامبر را بر سنگی در کنار مسجدالاقصی یادآور شدهاند. نکته قابلتوجه در این مجموعه آثار این است که در آنها فقط بر فضائل اسلامی تأکید نمیشد بلکه قسمت عمدهای از آنها مشتمل بر میراث ابراهیمی بیتالمقدس بود؛ مانند کتاب فضائلالقدس مورخ معروف ابن جوزی در قرن هشتم که مکرر به آن استناد میشود. اولین قدمی که رژیم غاصب کنونی سرزمین فلسطین برداشت، ازبینبردن و نادیدهگرفتن میراث ابراهیمی این سرزمین و جعل تاریخ و میراث جدید بود. از سال ١٩٦٧ میلادی که بیتالمقدس جزء سرزمینهای اشغالی شد، پیروان سایر ادیان ابراهیمی از این واهمه داشتند و دارند که میراث ادیان این شهر...
از بناها و دیگر یادگاریها از بین برود و به همین منظور کسانی از پژوهشگران کوشیدند تا حد ممکن میراث باستانی این شهر را ثبت و ضبط کنند. یکی از مهمترین آنها کتابی است به نام کنوزالقدس که از سوی گروهی از محققان عرب نوشته شده و مشتمل است بر معرفی بناها، دیرها، کلیساها، مساجد، خانقاهها و حتی سقاخانههای قدس با عکس و نقشههای قدیم و جدید. این کتاب سالها پیش که در انتشارات امیرکبیر بودم، به قلم خانم دکتر صدیقه وسمقی با عنوان گنجینههای قدس به فارسی ترجمه شد. شاید از همه گستردهتر و عمیقتر، اثری است با نام دانشنامه یهود، یهودیت و صهیونیسم از نویسنده و محقق مصری، عبدالوهاب المسیری که به فارسی برگردانده شده است. از نکات برجسته این کتاب فاصلهای است که بین یهودیت و صهیونیسم قائل است. یاد جمله هارون یشایایی میافتم که در تهرانگردی به مناسبت فوت رهبر یهودیان ایران، «خاخام یوسف همدانیکهن»، سری به کنیسه باغ صبا زدیم و در آنجا گفت؛ بعد از جنگ جهانی دوم در قلمرو تمامی کشورهای اسلامی، تحولاتی به صورت کودتا یا انقلاب پیش آمد؛ در قدم نخست بدرفتاری و اخراج یهودیان در دستور کار قرار گرفت، جز در ایران.در تمام این تحولات، جوامع یهودی منقرض شدند. در ایران با وجود اینکه انقلاب شکل دینی و اسلامی داشت و معارضه بین جریان صهیونیستها و ایران شدید بود، جامعه یهودی ایران هرچند به تعداد کمتر، بر جا ماند و با داشتن مدارس اختصاصی و ٢٠ کنیسه فعال در تهران و یک نماینده در مجلس شورای اسلامی همچنان به موجودیت خودش ادامه میدهد. بههرحال در ایران همین گروه دینی را کلیمی و در نسبت با حضرت موسی کلیمالله میدانیم. هستند یهودیهای بسیاری که با سلطهجویی صهیونیستها مخالفت دارند. نکته دیگر این دانشنامه این است که تاریخسازی صهیونیسم را بهخوبی نشان میدهد. مانند افسانههایی که به یک دیوار قدیمی در شرق بیتالمقدس نسبت میدهند و آن را باقیمانده بنایی از روزگار حضرت سلیمان میدانند و مسلمانها به آن میگویند الهیکل المزعوم (دیوار پنداشته).سالها پیش در یک مرکز علمی کشور تصمیم گرفته شد برای فلسطین دانشنامهای تهیه شود و کار بسیار پیش رفته بود، اما بر اثر هشدارهایی متوقف شد و حتی شنیدیم که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی گفته بود؛ صهیونیستها حتی در برابر کارهای فرهنگی یا میکشند یا آبرو میبرند. ایشان هم با ترجمه کتاب اکرم زعیتر «فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» در سالهای پیش از انقلاب هزینههای زیادی داده بود. حتی عزتالله سحابی هم خاطراتی در تأیید چنین دیدگاهی درباره کتاب روژه گارودی داشت و شاهد مثالی از نویسندگان نشریه ایران فردا ارائه میداد که امیدواریم در جایی ثبت شده باشد.یاد مقاله بسیار تأثیرگذار «من از تکرار تاریخ میترسم» مرحوم استاد عبدالرحمان فرامرزی، سردبیر کیهان پیش از انقلاب، میافتم که در صدها هزار نسخه تکثیر شد. او درباره زیادهخواهی اسرائیل پس از مصاحبه با شاه که گفته بود؛ ما اسرائیل را دوفاکتو به رسمیت میشناسیم، نوشته بود من تعجب میکنم چرا دولتمردان اسرائیل شیراز و فارس را ادعا نمیکنند، زیرا حافظ در اشعار خود مکرر به آنجا ملک سلیمان گفته است و چه دلیلی بهتر از این. باری محققان صهیونیسم، تاریخ و اساطیر و علم را به هم میآمیزند تا به نتیجه دلخواه خویش برسند و اگر کسی حتی با رویکرد علمی آنها را نپذیرد، با روشهای ناجوانمردانه با او مقابله میکنند. در روایات ملی ایران که مأخذ فردوسی است از بیتالمقدس بهعنوان جایی نام برده شده که فریدون در آن با ضحاک جنگید و او را در بند و در کوه دماوند زندانی کرد: به خشکی رسیدند سر کینهجوی / به بیتالمقدس نهادند روی