«آنچه مهم است باوری است که هم فعالین جنبش دانشجویی باید به نقش بیبدیل خود داشته باشند و هم اعتقادی است که مدیران و مسئولان باید به ظرفیت و ویژگیهای این جنبش و فعالین آن داشته باشند. »
به گزارش جماران محمدرضا عارف در سرمقاله روزنامه ایران نوشت:
جنبش دانشجویی ایران بیش از هفت دهه است که در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران نقشی بیبدیل داشته است. مهمترین تمایز این جریان که مبتنی بر آموزههای اسلامی و علایق ملی شکل گرفته، آن است که علاوه بر حضور تأثیرگذار، پرسشگر و اصلاحگر در جریانات و رویدادهای مهم کشور، لحظهای نیز از تحول و اصلاح خود غافل نمانده است. بسان رودی که جاری و روان است؛ هم اصلاح میکند و هم اصلاح میشود و تکامل مییابد و پویا است و لحظهای سکون و تردید در تلاش برای اعتلای کشور عزیزمان و ارتقای جایگاه و منزلت مردم به خود راه نداده است. و رشد و پیشرفت در همه زمینههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را همواره در دستور کار خود داشته است.
جنبش دانشجویی که بخش مهمی از شکلگیری تاریخی آن مدیون انجمنهای اسلامی دانشگاهها در داخل و خارج از کشور است، گنجینهای است از تجربهها، شناختها و سرمایهای است برای ایران فردا. از یک سو، گنجینهای است از هزاران اقدام و تلاش که باید از آن به مثابه دانشی برای مسیرهای آتی بهره برد و از تجربهها و مسیرهای طی شده درس گرفت و از سوی دیگر، سرمایهای است از جوانان با تجربه که مهارتهای مدیریتی، اجتماعی و سیاسی خود را در این جنبش تمرین میکنند و آماده میشوند تا سکان مدیریت کشور و جامعه را در آینده عهدهدار شوند. و علیرغم جوان بودن تاکنون دستاوردهای ارزنده و ماندگار خود را در صحنههای مختلف بویژه در مبارزات بحق مردم در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، انقلاب فرهنگی، فتح لانه جاسوسی و هشت سال دفاع مقدس به ارمغان گذاشتهاند.
مأموریت اصلی و نقش کلیدی برای فعالین جنبش دانشجویی همچنان که بدرستی ایفا شده است، آزادیخواهی، آرمانگرایی، اصلاحگری و مطالبهگری جامعه است تا بدون آنکه آلوده مناسبات قدرت و سهمخواهی گردند، چشم ناظر و نماینده مردم باشند برای اصلاح و درستی انجام امور. باید علاوه بر روشنگری و بیداری جامعه، صدای مطالبات مردم باشند تا محرومیت زدایی، مقابله با آسیبهای اجتماعی و توسعه و پیشرفت همه جانبه کشور و اصلاحگری همچنان به پیش رود. تحقق مستمر این مأموریت و عهدهدار بودن این نقش، تمرینی است برای آموختن مهارتهایی کلیدی همچون تعامل با یکدیگر، نقد منصفانه، اخلاقورزی و خردجمعی مبتنی بر حفظ منافع ملی. این مهارتها، همان سرمایهای است که برای مدیریت جامعه و نهادهای خصوصی و دولتی در آیندهای نزدیک به دست فعالین صالح این جنبش به ثمر خواهد نشست.
آنچه مهم است باوری است که هم فعالین جنبش دانشجویی باید به نقش بیبدیل خود داشته باشند و هم اعتقادی است که مدیران و مسئولان باید به ظرفیت و ویژگیهای این جنبش و فعالین آن داشته باشند. باید نگاهی اعتماد برانگیز بر مسئولان ما نسبت به جریانات اجتماعی حاکم شود تا پرسشگری، انتقاد و حتی پرخاشگری جوانان بهمنزله نعمتی برای آنان تلقی شود که دل در گرو اصلاح و ارتقای کشور دارند. این نگاه همچون چشمههای زلال و رودهای پاکی است که جاری شدنش در امور کشور، زدودن آلودگیها و خمودگیها را به ارمغان میآورد. این باوری است که باید فعالین گذشته جنبش دانشجویی که امروز عهدهدار مسئولیتها شدهاند به فعالین فعلی جنبش دانشجویی بازیابند و مراقبت کنند تا با سعه صدر و تحمل نظرات مخالف، از این نعمت بهرهمند بمانند. مدیران دستگاههای مختلف مرتبط با دانشگاه، اعم از وزارت علوم و نهادهای مرتبط نباید به بحث مطالبات صنفی دانشجویی برخوردهای انضباطی یا امنیتی بکنند و باید پدرانه، نهایت سعهصدر را در شنیدن و اجابت این مطالبات داشته باشند. متأسفانه روند برگزاری مراسم گرامیداشت روز دانشجو آنگونه که باید و شاید درشأن دانشجو و دانشگاه برگزار نمیشود. در چند سال اخیر اگرچه به لحاظ کمی آمار مراسم برگزار شده در روز دانشجو پیشرفت قابل توجهی داشته است ولی متأسفانه به لحاظ کیفی افت چشمگیر داشته که با تهی شدن مراسم مرتبط برگزار شده از روح آزادیخواهی، استقلالطلبی، عدالتمحوری و مطالبهگری همراه بوده است. که این روند زنگ خطری برای جنبش دانشجویی میتواند محسوب شود.
از سوی دیگر دغدغه اصلی فعالین تشکلهای دانشجویی در دهههای متمادی، بحثهای آزادیخواهانه و مطالبات سیاسی بوده است، اما همزمان لازم است مسائل صنفی و رفاهی دانشجویان، سطح علمی استادان، روند جذب استادان، سیاستها و فرآیندهای علمی دانشگاهها و چگونگی اجرایی شدن سیاستهای کلی کشور، اجرایی شدن نقشه جامع علمی کشور زیر ذره بین تشکلهای دانشجویی قرار داشته باشد و برای حل معضلات در این بخشها، راهکار ارائه نمایند.
در پایان این نوشتار از دانشجویان عزیز و فرهیخته کشور میخواهم در ارتباط با برخی چالشها و مشکلات کشور که در ادامه به آن اشاره میکنم راه حل ارائه دهند:
1. کاهش اعتماد بین مردم و مردم، مردم و دولت، دولت و مردم که نمود آن در نحوه کمکرسانی مردم به حادثهدیدگان زلــــــــــــــزله کرمانشاه مشاهده میشد
2. چالش افزایش هزینههای اداری دولت و افزایش سالانه هزینههای جاری در بودجه سالانه که منجر به نیل تخصیص بودجه عمرانی به سمت درصدهای ناچیزی خواهد شد
3. چالش کاهش منابع درآمدی پایدار در بودجه سالانه کشور
4. چالش کارآمدی و بهرهوری در سیستم دولتی که موجب هدر رفت منابع شده است 5. چالش فساد سازمان یافته و سیستماتیک در بخشهای اداری
6.آسیبهای اجتماعی و چگونگی مقابله با آنها
7.چالش ارتقای علمی کشور و تبدیل علم به فناوری و تولید و ثروت ملی.