محمد حسین مهرپور: ما باید قدردان زحمات آیتالله موسوی اردبیلی در زمان حضورشان در دستگاه قضا باشیم که زحمات زیادی را برای این دستگاه کشیدند و باعث شدند موانع زیادی از سر راه دستگاه قضا برداشته شود.
به مناسب سالگرد درگذشت آیت الله موسوی اردبیلی، مراسم بزرگداشت این مرجع عالی قدر عصر امروز در کانون توحید برگزار شد.
به گزارش خبرنگار جماران، در این مراسم که با حضور حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی ، محسن هاشمی و جمعی از علما و طلاب در کانون توحید برگزار شد، دکتر حسین مهرپور، استاد دانشگاه شهید بهشتی با ارائه مقالهای تحت عنوان «شورای عالی قضایی و اسلامی کردن قوانین و چالشهایی که در رابطه با این موضوع وجود دارد» به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا با بیان سوابقی از آیت الله موسوی اردبیلی گفت : اولین ارتباط کاری که با آقای اردبیلی داشتم، در شورای سرپرستی دادگستری بود. در آن زمان که وزارت دادگستری به شکل کنونی وجود نداشت و در واقع وظیفه وزیر دادگستری را انجام میدادند.
مهرپور افزود: اولین کار مهم شورای عالی قضایی این بود که حقوقدان های شورای نگهبان را معرفی کند که این شورا تکیمل شود و کار خود را انجام دهد. ایشان نیز عضو شورای عالی قضایی بودند و بعد از شهادت مرحوم شهید بهشتی ایشان از طرف امام به عنوان رییس دیوان عالی کشور منصوب شد و عملا رییس دیوان عالی کشور ریاست شورای عالی را هم به عهده داشت و این سمت تا مرداد سال 68 ادامه یافت.
وی در ادامه با اشاره به مشکلات اسلامی کردن قوانین گفت: مشکلات بسیاری در این راه وجود داشت که بتوانیم مفاهیم اسلامی و فقیه را به شکل قوانین موضوعه درآوریم و اجرا کنیم. در این راه برداشت ها متفاوت بود. در حقیقت این امر بسیار مشکل بود که بتوانیم همه محققین، دانشگاهیان، دست اندر کاران، دلسوزان به فقه و احکام اسلامی را برای تدوین یک قانون واحد هم نظر کنیم. همچنین باید این مسئله در نظر گرفته می شد که بتوانیم قوانین اسلامی را به گونه ای آبرومندانه داشته باشیم به تعبیر حضرت امام به گونه ای منعکس نشود که اسلام و قوانین اسلامی نمی تواند جامعه امروز را اداره کنند.
مهرپور در ادامه با اشاره به اصول 4، 61 و 156 قانون اساسی بر لزوم اسلامی بودن قوانین تاکید کرد و گفت: همچنین یکی از وظایف شورای عالی قضایی تهیه لوایح اسلامی است. این کار بسیار مهمی بود، در آن شرایط باید بسیاری از قوانین جزایی ما تغییر میکرد، آن هم در شرایطی که بخش بزرگی از قواعد جزایی ما جنبه عرفی داشت.
وی در ادامه با اشاره به اینکه دو نظر برای اسلامی کردن قوانین وجود داشت، گفت: یک نظر این بود که اعلام کنیم تمام قوانین گذشته منسوخ و غیر قابل اجراست و مجددا قانون وضع کنیم. اصل 167 قانون اساسی این اجازه را می دهد که به فتاوی فقهی معتبر مراجعه شود، بنابراین قض ات میتواند به فتاوی معتبر مراجعه کنند و شورای عالی قضایی نیز فتاوی امام را استخراج و تنظیم کنند و این را به قضات اعلام کنند و قضات به اعتبار عدم وجود قوانین مدون، فتاوی امام را اجرا کنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: این نامه از جانب شورای نگهبان نوشته شد. این شورا نیز نظر مثبتی در این زمینه نداشت و بنا شد به صورت موردی اگر قانونی خلاف شرع است، منعکس شودتا نظرات شرعی اعلام شود. اما روال به این سمت بود که لوایح برای تصویب به مجلس ارجاع شود.
وی با بیان موردی قوانینی که مورد اختلاف قرار داشت گفت: یکی از موارد قانون تعزیرات بود. حدود و قصاص و دیات به مرحله تصویب و اجرا رسید. اما بسیاری از جرایم عرفی تحت عنوان تعزیر است و در شرع مجازات مشخصی برای آن در نظر گرفته نشده است. بنابراین تحت عنوان لایحه تعزیرات موادی در حدود 160 ماده تهیه و به مجلس داده شد. در اینجا دو نظر مهم وجود داشت، یکی آنکه اصل در مجازات های تعزیری شلاق است و آیا این امکان وجود دارد که مجازات حبس، جریمه و... را قرار داد؟ در این مورد بسیاری از فقها معتقد بودند باید اصل را بر شلاق گذاشت.
وی همچنین با بیان مشکل دیگر گفت: مسئله دیگر این است که آیا مجلس در قانون میتواند میزان مجازات جرایم را تعیین کند یا این امر را قاضی باید معین کند. برخی معتقد بودند که تعیین میزان مجازات نباید به دست مجلس و در قانون تعیین شود و این موضوع را تنها باید قاضی مشخص کند. مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی قبل از تصویب قانون تعزیرات در مجلس نظر خود را بیان کرده بود و بعد از آن این نظرات مورد بررسی قرار گرفت و پس از کشمکشهای متعدد بالاخره این نظرات پیروز شد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: در این بحث قبل از تصویب قانون تعزیرات به مناسبتی نظری در این خصوص داده بود. ایشان نامه ای خدمت امام نوشتند که آیا ممکن است مجازات های متناسبی در قانون در نظر گرفته شود تا از عدم تناسب، تجانس و اختلاف رویه تا حدود زیادی جلوگیری کرد؟ امام در جواب فرمودند چون طرفین قضیه دارای اشکالاتی است و متصدیان امور قضایی اکثر شرایط شرعیه را ندارند، جناب عالی با شورای نگهبان مشورت نمایید که راه حلی که کمتر اشکال داشته باشد، پیدا شود.
وی افزود: به یاد دارم آقای موسوی اردبیلی چند جلسه ای به شورای نگهبان آمدند و با فقهای شورای نگهبان در این زمینه صحبت کردند، هرچند به زمینه نرسیدند. زمانی که لایحه تعزیرات در مجلس تصویب شد و به شورای نگهبان آمد، اشکالات ماهوی بسیاری مطرح میشد، اما در میان صحبت هایکی از فقهای شورای نگهبان گفتند در شورای عالی قضایی تنها دو نفر این لایحه را امضا کرده اند. بلافاصله این امر به مجلس انعکاس داده شد و گفتند لازم است برای رعایت قانون اساسی برای جلب نظر اکثریت به شورای عالی قضایی ارسال و پس از تصویب مجددا به شورای عالی کشور ارسال شود. همین امر مدت ها اختلافاتی را ایجاد کرد.
همچنین اضافه کرد: در واقع فقهای شورای نگهبان به جای آنکه به مسائل ماهوی بپردازند، خود را درگیر مسائل شکلی کرده بودند که موجب شد وضع بسیار بدی در کشور حاکم شود. حتی تلاش کردیم جلسه ای میان فقهای شورای نگهبان، اعضای شورای عالی قضایی، رئیس جمهور و رئیس مجلس تشکیل داده شد و از شورای نگهبان خواسته شد نظر خود را تنها در مسائل ماهوی مطرح کند. این کار صورت گرفت اما باز هم به نتیجه ای نرسید.
وی ادامه داد: مکاتبات ادامه یافت و در نهایت امام خواستند آیت الله موسوی اردبیلی، رئیس کمسیون قضایی مجلس و دو نفر از فقهای شورای نگهبان با یکدیگر مشورت کنند. جلساتی تشکیل شد اما باز هم به نتیجه نرسید. آیت الله هاشمی نامه ای به امام فرستادند و از ایشان خواستند چاره ای بیندیشند. امام نیز موضوع را به آقای منتظری ارجاع دادند. در عمل به گونه ای شد که مسئله تعزیر به صورت عملی جا افتاد و شورای نگهبان دیگر مخالفتی نکرد.
مهرپور در ادامه با بیان اینکه مشکل دیگری در سیستم قضایی پس از انقلاب به وجود آمد، گفت: مشکل دیگر ما در قانون قوه قضاییه مساله تجدیدنظر در قوانین احکام دادگاهها بود. در واقع موضوع این بود که باید وحدت قضات در یک امری مطرح باشد یا یک قاضی میتواند به تنهایی رای بدهد، این مساله هم بسیار مهم و مورد اختلاف بود. در سال 61 یک اصلاحیه بر آیین دادرسی قانون ایجاد شد که هر رایای که قاضی بدهد قطعی است و در اینجا این اختلاف به وجود آمد که آرای برخی از قضات بسیار سنگین است و باید یک دادگاه تجدیدنظر نیز برای آن در نظر گرفته شود.
وی خاطرنشان کرد: در نهایت در قانون تصویب شد که رای قاضی به تجدید نظر برود و امکان تغییر آن وجود داشته باشد. شورای نگهبان در سال 62 خطاب به دادگستری دستور داد که این موضوع تجدیدنظر مهم است و در سال 67 قانون تغییر کرد و احکام تجدیدنظر وارد شد و بر همین اساس یک مقدار احکام عرفی دچار تغییر شد. ما باید قدردان زحمات آیتالله موسوی اردبیلی در زمان حضورشان در دستگاه قضا باشیم که زحمات زیادی را برای این دستگاه کشیدند و باعث شدند موانع زیادی از سر راه دستگاه قضا برداشته شود.
دادگر: آیت الله اردبیلی دغدغه ای جدی در خصوص حوزه و دانشگاه داشت
همچنین ید الله دادگر، عضو هئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که اولین سخنران این مراسم بود که با موضوع «سرمایه انسانی کم نظیر از علمای دینی» به سخنرانی پرداخت.
وی با اشاره به بستر شکل گیری دانشگاه مفید گفت: این دانشگاه منشا بسیاری از خیرات است و بسیاری از دانشجویان اولیه این دانشگاه هم اکنون از اعضای هیئت علمی دانشگاه های مختلف هستند. برای ارزیابی بهره وری اقتصادی باید اعمال یک فرد را مورد نظر قرار داد. ما به هر گوشه زندگی این بزرگوار نگاه میکنیم سودمندی بسیاری را میبینیم.
دادگر با اشاره به وجهه کارآفرینی آیت الله موسوی اردبیلی گفت: اینکه یک عالم دینی کار آفرینی کند، بسیار معنی دار است. ایشان با تاسیس دانشگاه مفید ایده جدیدی را مطرح کرد که در نوع خود کم نظیر است. آیت الله موسوی اردبیلی به مجهز سازی طلاب به امور جدید و به ویژه اقتصاد اصرار بسیاری داشت. اینکه این بزرگوار به این فکر افنتاد خود نکته بسیار مهمی است. هرچند ممکن است بسیاری از فعالیت های ایشان به طور مستقیم اقتصادی نباشد، اما به هر شکل تاثیر اقتصادی خود را نشان میدهد.
وی با بیان ابعاد مدیریتی ایشان گفت: با وجود آنکه آیت الله اردبیلی به ندرت به دانشگاه مفید سر میزدند، اما توان مدیریتی بسیار بالایی داشتند و نظارت بی نظیر ایشان موجب رشد دانشگاه در ابعاد مختلف شد. در تئوری های اقتصادی نیز 30 درصد بهره وری به نظارت برمیگردد نه به دخالت در امور. همچنین ایشان جلسات مختلفی را با علما و اساتید ترتیب میدادند که خود موجب افزایش سطح علمی میشد.
دادگر همچنین با تاکید بر حساسیت ایشان بر امر دانشگاه گفت: دانشگاه در اولویت کارهای ایشان قرار داشت و هر زمان میخواسیم مسئله ای را در مورد دانشگاه به عرض ایشان برسانیم، بر همه کارها اولویت میدادند.
وی با بیان اینکه دانشگاه به عنوان یک کالای عمومی است گفت: معمولا کالای عمومی را شخص خصوصی نمیتواند تامین کند، چرا که هزینه های بسیار سنگین و بازدهی اقتصادی اندکی دارد. اما ایشان هزینه بسیاری را برای تاسیس دانشگاه صرف کرد. درک این بزرگوار از دانشگاه به گونه ای بود که نگاه بلند مدت به امر آموزش داشت و به همین جهت منافع اقتصادی را چندان در نظر نمیگرفت.
این استاد دانشگاه افزود: همچنین امر آموزش به گونه ای است که منافعش به طیف وسیعی از افراد میرسد. حتی فارغ از منافع خاص آموزشی، از لحاظ توسعه و فرهنگی هم تاثیرات بسیار مثبتی بر جامعه دارد. ضریب امنیت فکری نیز از جمله موارد دیگری است که در تاسیس دانشگاه اهمیت دارد.
دادگر با تاکید بر حساسیت آیت الله موسوی اردبیلی بر استقلال دانشگاه مفید گفت: در زمان وزارت دکتر معین، ایشان به آیت الله اردبیلی این پیشنهاد را دادند که دانشگاه مفید مانند سایر دانشگاه ها تحت پوشش وزارت علوم قرار گیرد و به طور جدی این امر را پیگیری کرد. اما ایشان به هیچ وجه نپذیرفت.
وی همچنین با اشاره به پیوند فکری حوزه و دانشگاه در دانشگاه مفید گفت: روشن اندیشی های ایشان در عرصه دینی نیز بسیار واضح بود.
دادگر اضافه کرد: در آغاز امر ایشان تمایلی نداشتند دانشگاه مفید به صورت رسمی فعالیت کند اما وقتی با ایشان صحبت کردیم و منافع این امر را بازگو کردیم، پذیرفت. نکته بارز شخصیتی ایشان پذیرش نقد و مشورت دیگران بود. به هر شکل دانشگاه مفید تا جایی پیش رفت که در حال حاضر از جمله بهترین دانشگاه های علوم انسانی کشور است.
وی ادامه داد: ایشان به شدت به تخصص توجه داشتند. در مباحث اقتصادی نیز رویکردی خاص در مورد اقتصاد اسلامی داشت. به علم اقتصاد بهای ویژه ای می داد، در حالی که در مواردی افراط و تفریط صورت میگرد و تلاش می شود همه امور اسلامی شود، آیت الله موسوی اردبیلی، نگاهی منطقی به این امر داشت. ایشان به شکل تعادلی معتقد بود که در موارد بسیاری راهگشاست.
وی همچنین با اشاره به ویژگی نقادی و نقد پذیری ایشان، اظهار کرد: نقد یکی از ویژگی هایی است که موجب کاهش فساد میشود. ایشان نیز به شدت به این مسئله اعتقاد داشت. یکی از دشواری های موجود در جامعه ما نبود فضای نقد است. حتی به ایشان اعتراض میشد که نقد ها تعضیف نظام است، اما در پاسخ میگفت این نقد ها موجب پایداری بیشتر نظام میشود. این نکته ظریفی بود که ایشان به خوبی متوجه آن بود.
دادگر در پایان گفت: ایشان همواره نقدهایی میکردند که کاملا سازنده و به نفع نظام بود و نسبت به هملباسیهای خود بسیار حساس بود و بیشترین ایراد را به آنها میگرفت. هیچ نوع امتیازی برای خود قائل نبود و یک شخصیت کمنظیر در بین عالمان دینی بود.ایشان از جمله نمونه های کم نظیر علمای دینی بود که نمیشود در زمان کوتاه همه ابعاد شخصیتی ایشان را نشان داد.
محمد رضا بهشتی: آیت الله موسوی اردبیلی فقیه و مرجعی «زمان آگاه» بود
فرزند آیت الله بهشتی با بیان این که از عوامل موفقیت یک نهضت و یک جامعه این است که مردمانی که همراه این نهضت هستند احساس کنند این مکتب راهکارهای توانمندی را برای زندگی آن ها دارد و رو به سمت گشایش و فتوح در زندگی هستند. گفت: مساله «زمان آگاهی» به عنوان یک مساله بنیادی و تعیینکننده در فقاهت و بعد مرجعیت است که آیتالله موسوی اردبیلی در این راستا دارای امتیازات برجستهای بودند.
به گزارش خبرنگار جماران ، محمدرضا بهشتی در مراسم اولین سالگرد آیت الله موسوی اردبیلی که عصر امروز در کانون توحید تهران برگزار شد، اظهار کرد: نکاتی که من در این مجال عرض می کنم حاصل مراوده 45 ساله من با مرحوم موسوی اردبیلی است. ما سال ها با جمعی از دوستان همراه با مرحوم عالی نسب در طی جلسات هفتگی خدمت ایشان می رسیدیم.
وی ادامه داد: آیتالله بهشتی یار دیرین مرحوم موسوی اردبیلی در یک سلسله درس گفتارهایی که در هامبورگ آلمان داشتند درباره محیط پیدایش اسلام با رویکرد جدیدی به تاریخ پیدایش اسلام پرداخته اند. در این رویکرد سعی شده که محیط عربستان و محیط پیرامون آن را شناسایی کنند و بعد بسترهای شکل گری اسلام را با توجه به این فضایی که اسلام در آن ظهور کرده است مورد بررسی قرار دهند.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران یادآور شد: ایشان در جلسه آخر این کلاس ها عوامل پیدایش نهضت پامبراسلام را ذیل عنوان«عوامل عادی» نه آن هایی که به واسطه رسالت یا مشییت خداوندی بودند را تبعیین می کند. در آنجا ایشان در چند نکته این عوامل موفقیت نهضت پیامبر را برمی شمارند. از جمله آن عوامل ایمان قاطع رهبری آن نهضت به حرکت خودش است و نکته دوم لیاقت و کاردانی شخص پیامبر(ص) فارغ از مساله رسالت است که معمولاً این گونه ویژگی های معصومین (ع) ذیل مرتبت و رسالتشان کمرنگ می شود. نکته سوم عدم درماندگی این نهضت در مواجهه با فراز و نشیبها ی است که طبعاً هر نهضتی با آن مواجه می شود. چهارم شرایط خاص اجتماعی و سیاسی است که نهضت ها ظهور می کنند و پنجم ظهور اسلام در یک خلاء سیاسی و اجتماعی بود.
وی خاطرنشان کرد: اما دو نکته آخری که در این درس گفتار مطرح می شود و در اینجا محل بحث من است؛ عبارت است از این که نهضت پیامبر(ص) و اسلام جواب روشن به مسائل مبتلابه روز جامعه آن روز است. حرکتی که مردم و جامعه این ها را می بینند و مجال می دهد که در عرصه اندیشه و عمل راه ورود به پدیده ها باز باشد. عمیقاً تلاش می کند آن ها را دریابد و صورت مسائل را انکار نمی کند و بعد تلاش می کند که برای این مسائل راه حلی را بیابد و آخر این که این نهضت برای انسان ها منادی آزادی است.
بهشتی ابراز داشت: این حرکت برای آن ها زندگیی را ترسیم می کند که در آن امکان شکوفا شدن استعداد ها را فراهم است و چنین نیست که با نوع حرکتی که پیامبر و نوع راهبری که در جامعه می کند افراد احساس کنند قدم به وادی گذاشته اند که زندگی آن ها به سمت یک تنگی و موانع پیش می رود. در جامعه پیامبر کسی چنین احساسی ندارد. مردم دریافتشان این است که پیامبر آن ها را به سمت حیات طیبه ای فرا می خواند که در آن به لحاظ فردی و اجتماعی درهایی را به روی آن ها را می گشاید.
این استاد فلسفه تاکید کرد: بنابراین از عوامل موفقیت یک نهضت و یک جامعه این است که مردمانی که همراه این نهضت هستند هم احساسشان این باشد که این مکتب راهکارهای توانمندی را برای زندگی آن ها دارد و هم احساس کنند رو به سمت گشایش و فتوح در زندگی هستند. نشانه زمان اگاهی در مرجعیت توجه به این دو نکته آخری است که عرض کردم.
وی با اشاره به این که مرحوم اردبیلی از کسانی بود که درک خوبی از این دو مساله داشت، اظهار داشت: این که نسبت به آنچه که از اقتضائات و لوازم جامعه امروز ماست حساس بود، تلاش می کرد آن ها را درست دریابد، هیچ صورت مساله ای را انکار و پاک نمی کرد. مجال هم اندیشی را در قبال این مسائل فراهم می آورد.
بهشتی سپس با ذکر خاطره ای یادآور شد: خاطرم هست که بعد از یکی از این جلسات هفتگی، ایشان به من گفتند که شما باشید کارتان دارم. از من پرسیدند به مجلسی دعوت شده ام و قرار است در مورد اسلام و مقتضیات زمان صحبت کنم، به نظر شما چه مباحثی در این مجلس مطرح شود بهتر است. البته قبل از من با چند نفر دیگر هم صحبت کرده بودند. خود این نکته بسیار ارزشمند است چرا که معمولا ما به خصوص آن هایی که خودشان را صاحب مرتبت می دانند این اخلاق را نداریم که با دیگران مشورت بگیریم.
وی افزود: من 8 نکته را عنوان کردم که در اینجا دو مورد را بیان می کنم. اشاره به بحثی در فقه کردم با عنوان منظوهات بئر که اگر در چاه آبی چیزی بیفتد که آب را نجس کرده باشد باید چه کار کرد؟ آرای مختلفی مطرح می شود که یکی از ان ها این است که 4 مرد به صورت نوبتی در طی شبانه روز پیوسته این آب را از چاه خارج کنند تا بعد از مدتی این آب پاک شود؛ تا فتوای علامه حلی که نسبت به این کار عجیب کشیدن آب از چاه خیلی فتوای سهلی است. فقط نقل می کنند مرحوم علامه حلی وقتی می خواستند این فتوا را بدهند، دستور دادند که چاه منزلشان را پر کنند.
این پژوهشگر مسائل فلسفی بیان داشت: ذیل این موضوع نوشتم که حالا سوال مطرح می شود که چرا علامه حلی چنین دستوری داد؟ آیا در مسیر استنباط فقط این یک چاه است که باید پر شود؟ و سوم این که آیا ما چاه هایی داریم که اصلاً قابل پر شدن نباشند یا نه؟ نکته بعدی در باب عرف بود. ما در حیطه های قابل ملاحظه ای در فقه می بینیم که به عرف رجوع می شود؛ سوال کردم که این عرف چیست و چگونه تعریف می شود و چه جایگاهی در فقه دارد و آیا جایگاهش ثابت است یا نه، که این مسائل بعد ها در فقه جدی شد.
وی گفت: مرحوم مطهری در جایی می گویند هر چه که دایره زندگی فقیه گسترده تر می شود طرز نگاه او به مضوعات هم ممکن است تغییر کند و این جمله معروف که فتوای فقه شهری برای شهر و فتوای فقیه روستایی برای روستا است را بیان می کند.
فرزند شهید بهشتی تاکید کرد: بنابراین هر چه آن افق بلند تر، باز شود و هر چه دریابیم که ما در کدام زمانه و در کدام شرایط دنیای کنونی طرح مسائل را در عرصه اسلامی انجام می دهیم، یقیناً در این که ما جوانب بیشتری از مساله را ببینیم و نوع طرح مساله بسیار تاثیر خواهد گذاشت.
وی با تاکید بر این که من احساسم این بود که مرحوم آقای موسوی اردبیلی نگاه و افق دیدش افق بلند تری نسبت به دیگر فقها بود، ابراز داشت: ایشان وقتی به سراغ مسائل می رفت ظرایف زیادی را در نظر داشت. ان هم در جهان کنونی که مسائل ما بسیار پیچیده است و دیگر چنین نیست که من در حجره خودم در را به روی ام ببندم و با چند طلبه بنشینم و به یک جمع بندی در عرصه فقاهت برسم.
بهشتی خاطرنشان کرد: وقتی من از هامبورگ برگشتم و با ایشان در مورد امکان های موسسه ماکس پلانک که در شهر هامبورک صحبت کردم با دید باز پذیرفتند. در آنجا چون کتاب های حقوقی قالب کشورهای جهان جمع آوری شده است انسان می فهمید که چه قدر می تواند فاصله دید، نسبت به مسائل وجود داشته باشد و نگاه محدود و باز به مسائل چه قدر متفاوت است.
وی در پایان ضمن بیان این که ما اگر مجال باز شدن افق را نبینیم و فقط در مقام فقاهت باشیم ممکن است در جمعبندیها دچار مشکل شویم، گفت: تفاوتهای قابل ملاحظه زیادی وجود دارد که باید به آنها بپردازیم. مرحوم اردبیلی و مرحوم آیتالله هاشمی در جلساتی که در دهه 60 در شورای اقتصاد تشکیل میشد شرکت می کردند و چون با مسائل و مشکلات از نزدیک مواجه بودند دید بازی نسبت به آقایانی که از قم تشریف می آوردند داشتند و جزو اساتید فاضل و کاملاً آگاه به زمان بودند و همین مساله «زمان آگاهی» به عنوان یک مساله بنیادی و تعیینکننده در فقاهت و بعد مرجعیت است که آیتالله موسوی اردبیلی در این راستا دارای امتیازات برجستهای بودند.