گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

احسان شریعتی: راز ماندگاری شریعتی در جنبه های عمیق تفکر تحول خواهانه و اصلاح طلبانه او بود/ شریعتی طرفدار «آزادی و عدالت» به شکل رادیکال خود بود/ دلیل تداوم تفکر شریعتی، چندوجهی بودن شخصیت اوست/ «عرفان، برابری و آزادی» در اندیشه شریعتی متبلور بود

برخلاف آنچه تبلیغ می کنند که شریعتی موافق دموکراسی و لیبرالیسم نبود باید گفت که هرچند ایشان منتقد لیبرالیسم و نئولیبرالیسم بود اما بدون شک آزادیخواهی عمیق و طرفدار «آزادی و عدالت» به شکل رادیکال خود بود بنابراین می توان ادبیات دفاع از آزادی را در متون و آثار ایشان مشاهده کرد

پایگاه خبری جماران، سعیدگیتی آرا: در آستانه هشتاد و چهارمین زادروز دکتر علی شریعتی، به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره های تاریخ معاصر و از روشنفکران مذهبی کشور، به سراغ فرزند او رفتیم تا راز ماندگاری تفکر شریعتی در میان جامعه و لزوم بازخوانی آن تفکر را از دکتر «احسان شریعتی» جویا شویم. او که خود یکی از فیلسوفان معاصر است از لزوم بازخوانی تفکر شریعتی سخن می گوید و راز ماندگاری وی در تاریخ را به چندبعدی بودن شخصیت او مربوط می داند.

مشروح گفت و گوی «احسان شریعتی» با خبرنگار جماران را در ادامه می خوانید:

آقای دکتر، چه ویژگی موجب شده تا هنوز بعد از گذشت چهل سال از رحلت دکتر شریعتی هنوز هم جامعه به تفکر و آثار ایشان رجوع می کند؟

دکتر شریعتی به دلیل نوآوری ها و قالب شکنی هایی که داشت دارای شخصیتی چند بعدی بود که تنها در یک بعد سیاسی، عرفانی، دینی یا روشنفکری نمانده بود بلکه ساحت های مختلفی نظیر کویریات، اسلامیات و اجتماعیات داشته است. این تنوع ابعاد باعث می شود که در هر دوره ای، به آن بعدی که نیاز است رجوع شود به عنوان مثال در این دوره  بحث های نقد سنت و بحث های مربوط به کویریات ایشان بیشتر مورد توجه قرار می گیرند زیرا نیاز امروز نیز به این قبیل بحث ها بیشتر احساس می شود

درباره نقش دکتر شریعتی در انقلاب اسلامی، بخش زیادی از طرفداران ایشان، او را معلم انقلاب می خوانند و برخی نیز نقش شریعتی را تا این مقدار موثر نمی بینند نظر شما در این رابطه چیست؟

برخی معمولا انقلاب و نظام را یکی می پندارند و می گویند این نظامی است که از انقلاب برخاسته است و به شرایط موجود اشاره می کنند در حالی که این دوره ها دارای مفاهیم مختلفی هستند. اگر انقلاب را، انقلابی بدانیم که علیه دیکتاتوری وابسته و برای عدالت، آزادی، رشد و تعالی و خودویژگی های مذهبی و ملی شکل گرفت. دکتر شریعتی در این انقلاب نه تنها نقشی تعیین کننده بلکه بالاترین نقش را داشته است. ایشان ناقد همه نظام هایی بود که دچار دگم اندیشی، جزم اندیشی ها و نظام گری های انتزاعی هستند.

بنابراین نگاه او اصولا نگاهی از پایین بود. شریعتی ضمن نگاه از پایین به ایران باستان، به تاریخ اسلام نیز  از منظر منافع مردم و مقاومت های آنان نگاه می کرد حتی به تشیع نیز چنین نگاهی داشت بدین معنا که آن را به دو بخش تشیع صفوی و علوی یا تشیع حاکم و محکوم  تقسیم می کرد. نگاه ایشان به اسلام نیز این گونه بود زیرا تاریخ اسلام نیز تاریخ مقاومتی درونی است و  دین اسلام مقاومتی در برابر ادیان پیش از خود و جاهلیت آن دوره عربستان محسوب می شود

آقای دکتر، به نظر شما راز ماندگاری تفکر شریعتی در جامعه و به خصوص در میان جوانان و روشنفکران چیست؟

به نظر من راز این ماندگاری در جنبه های عمیق تفکر تحول خواهانه و اصلاح طلبانه دکتر شریعتی بود که هنوز هم در هر شرایطی با شعاری محوری و اقتضائات خود آن دوره، کارکرد دارد. اما دلیل تداوم تفکر شریعتی، چندوجهی بودن شخصیت ایشان است. برای نمونه، او سنت ادبی، مذهبی و آداب و رسوم های فرهنگی را نقد می کند و آثارش در این موارد گویای این مساله است

امروز عده ای با بیان اینکه دکتر شریعتی میانه خوبی با دموکراسی و بحث لیبرالیسم نداشت تصویری متفاوت از ایشان ترسیم می کنند نظر شما در این رابطه چیست؟

متاسفانه برخلاف آنچه تبلیغ می کنند که وی موافق دموکراسی و لیبرالیسم نبود باید گفت که هرچند ایشان منتقد لیبرالیسم و نئولیبرالیسم بود اما بدون شک آزادیخواهی عمیق  و طرفدار «آزادی و عدالت» به شکل رادیکال خود بود. بنابراین می توان ادبیات دفاع از آزادی را در متون و آثار ایشان مشاهده کرد.

از این رو،  زیباترین متون ایشان در این زمینه «آزادی خجسته آزادی» است. اما دکتر شریعتی در عدالت خواهی نیز، معروف و مشهور است و نیازی به توضیح بیشتری ندارد. آزادی و عدالت دو وجه مکمل هم در اندیشه ایشان بودند و ما امروز می بینیم که تمامی جنبش های کشورهای اسلامی بخاطر آزادی، عدالت و توسعه بوده است. آنچه پیداست «عرفان، برابری و آزادی» در اندیشه شریعتی متبلور بود.

آیا بعد از این سال ها، لزوم بازخوانی اندیشه دکتر شریعتی احساس نمی شود؟

 بله، در روایت جدیدی که قصد داریم در یک سمپوزیوم به مناسبت زادروز ایشان ارائه دهیم نشان خواهیم داد چگونه با نوسازی شریعتی و استفاده از تزهای خود ایشان برای نقد و بررسی، می توان ایده ها و افکار وی را برای نسل های جدید بازخوانی کرد. خود شریعتی نیز در آن دوران چنین می گفتند که من پنج سال قبل جور دیگری می اندیشیدم. بنابراین نیاز است دکتر شریعتی را که امروز نزدیک به چهل سال از شهادتش می گذرد بازخوانی کنیم و به نحوی وی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم که عناصر مثبت و سازنده برای امروزش را در چشم اندازی نو ترسیم کنیم تا بقای تفکر ایشان و مطرح بودن او بتواند حلال مشکلات روز از لحاظ فکری و معنوی باشد

اما در آخر به نظر شما نواندیشان دینی در کشور باید چه اقداماتی برای عرضه تفکرات خود انجام دهند؟

ما باید نشان دهیم که به دنبال «دین حقیقی» هستیم ممکن است این دین حقیقی با «دین نهادینه» یا «دین متولیان» تفاوت هایی داشته باشد.

اما باید گفت از آنجا که دین رسمی و نهادینه محتاج دین اصلی است و از آن نمایندگی و ارتزاق می کند در مواجهه با آن، دچار تناقضی در گفتار، رفتار و موضع گیری خواهد شد. از این رو، آن نیروهایی که صادق تر و اصیل تر هستند به سمت دین حقیقی گرایش پیدا می کنند و حتی سعی می کنند تا آن را تصاحب کنند؛ این مساله در تمامی ادیان وجود داشته است که نواندیشی دینی در آغاز یک نوع انحراف محسوب شود.

بر همین مبنا، ما باید به آن تجربه و ایمان مبداء بازگردیم و آن را بازسازی کنیم به نحوی که در اروپا و در مذهب پروتستانتیسم نیز چنین کاری کردند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.