فرهنگ نذر در جامعه ما سابقه ای طولانی دارد و در ایام مذهبی بیشتر به شکل پخت و پخش غذا خود را نشان می دهد. با وجود آنکه نفس عمل نذری دادن امری پسندیده است، اما شیوه اجرای آن در جامعه ما تا حدی مورد انتقاد قرار می گیرد. با این حال چند سالی است عده ای از فعالین اجتماعی تلاش دارند در کنار شکل مرسوم فعلی، مفهوم «نذر فرهنگی» را در جامعه باب کنند.
اما فارغ از شکل و چگونگی نذری دادن، باید دید در متون دینی و سیره اهل بیت(ع)، این مفهوم به چه صورتی بیان شده است. در این زمینه حجت الاسلام و المسلمین محمد علی ایازی، استاد حوزه و دانشگاه در این خصوص در گفت و گو با جماران نکاتی را متذکر شد.
آقای ایازی، امروزه در جامعه ما نذورات بیشتر با عنوان نذورات مادی و به شکل غذا جا افتاده است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که در متون دینی و سیره اهلبیت(ع)، نذورات به چه شکلی مطرح است؟
مسئله اول مقبولیت و مستند بودن نذورات است. اگر بخواهیم مسئله نذورات را در یک عنوان عام قرار دهیم، میتواند بهعنوان صدقات جاریه، خیرات و انفاقات و مبرات تلقی شود. یعنی انفاق یا مصرف در راه خدا و یا مصرف در راه جامعه میتوانند بهعنوان نذورات در نظر گرفته شوند. این امری معقول و منطقی و مقبول شرعی است که این کار انجام شود. بهویژه اگر عنوان انفاق و صدقه مفید وجود داشته باشد، به این معنا که در نذورات باید کار لغو و بیفایده نباشد و لذا یک جنبه نذورات هدفمندی در آن مطرح است. زیرا«نفق» به معنای خلأها و حفرهها است و انفاق به معنای پر کردن خلأ و حفره است. طبعاً وقتیکه این نذورات در ایام عزاداری پخش میشود، باید خلأ و نیازی را برای جامعه پر کند و کار هدفمندی را به انجام رساند. بنابراین مسئله اول ما این است که کار نذورات حاکی از یک کار خیر، نیک و تأمینکننده نیازهای جامعه است و در اساس معقول است.
نکته دوم نیز این است که نذورات باید هدفنمد باشند. ما امروز در بسیاری از کارها شاهد بی هدفی هستیم که سرمایه های کشور بیهوده صرف می شود، اما کاری مقدس مانند عزاداری امام حسین(ع) باید براساس هدف باشد. اما چون موضوع نذر و هدیه و خیرات است، پس باید در جهت و هدفی جامع و در مسیر تعالی باشد.
مسئله دیگر نیز این است که برای این امر باید مدیریت و برنامه ریزی وجود داشته باشد. مشکلی که در نذورات شاهد آن هستیم بی برنامگی در انجام نذورات است. مشکل این است که رهبران دینی ما در مورد این نذورات می توانند بهتر عمل کنند، این درحالی است که هیچگونه سیاستگذاری و برنامهریزی دینی نکردهاند. یعنی امروز شاهد حجم عظیمی از هزینه و تلاش برای نذورات در ایام عزاداری هستیم که چون برنامهریزی و سیاستگذاری نشده در مواردی بسا غیرضروری و یا احیاناً اسراف انجام میشود و یا خلائی را پر نمی کند و یا به اولویت ها توجه نمی شود. با توجه به فرصت استثنایی که انجام میشود، عالمان نیامدهاند نیازسنجی کنند و امکانات را در راستای نیازها هدایت کنند. متأسفانه در این ایام باوجود آنکه واقعاً مردم با عشق و علاقه و ایثار خرج میکنند و در حجم وسیع هزینه میکنند، اما به دلیل آنکه هزینهها هدایتشده نیستند، نتیجه لازم از آن برده نمی شود و سهم عشق و علاقه با نتیجه برابری نمی کند. بعضاً ریختوپاش، اسراف و بیهودهکاری هم صورت میگیرد.
اگر در جامعه مشکلات و نیازهای بهشدت جدی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود نداشت، بسا میشد شیوه فعلی را توجیه کرد. اما حقیقت آن است که با نوعی بیبرنامگی و شلختگی در انجام نذورات مواجهیم.
روشن است که سخن از راهنمایی و هدایت مردم است. من نمیخواهم بگویم که باید افراد را مجبور کرد. اما میشود علما، دانشمندان و کسانی که بر جامعه تأثیرگذار هستند، بهنوعی مشکلات را بگویند و سیاستگذاری و رهبری کنند و به مردم راه نشان دهند که اگر میخواهند نذورات داشته باشند باید به چه طریق عمل کنند. مردم ما فهیم هستند و این مسائل را بهخوبی درک میکنند یا آنکه سیاست واحدی را برای این کار دنبال کنند که در اکثر این نذورات در جهت درست و ضروری به کار گرفته شود.
حال اگر افرادی هم رعایت نکردند، مسئلهای پیش نخواهد آمد، اما بحث این است که کلیت نذورات در راستایی باشد که برای آن سیاستگذاری صورت گرفته است. درنتیجه باید برای کارآمدی این نذورات سیاستگذاری صورت گیرد. این بحث بهاندازهای جای کار دارد که باید عالمانی دورهم جمع شوند و برای سال آینده برنامهریزیهایی داشته باشند. نه آنکه به افراد جامعه اجبار و تحمیل شود. بلکه این سیاستگذاریها میتواند در حد توصیه، توضیح و تبیین باشد. در کشورهای دیگر هم موقوفات و نذورات وجود دارد، اما به دلیل اینکه نوعی سیاستگذاری و برنامهریزی کلان در این قسمت وجود دارد، به شکل هدفمند طرحهای جدی را اجرایی میکنند.
آیا نذورات فرهنگی میتوانند بهعنوان نذر پذیرفته شود؟
بحث نذورات فرهنگی هم در همین راستا مطرح میشود. بخشی از نیازهایی که میتواند با ایام عزاداری سازگار باشد، مسائل فرهنگی است. خصوصیتی ندارد که انسانی که نذر میکند، نذرش حتماً برای خوردن و یا پوشیدن باشد. نذر میتواند حتی بستهای باشد که در آن مثل کتاب و نوشته و از مقولههای فرهنگی و متناسب با این ایام باشد. اما من این نوع کارها را بهصورت پراکنده مفید نمیدانم، چراکه بهصورت سلیقهای درمیآید. بهطور مثال ممکن است فردی کاری را انجام دهد که نتیجه لازم را به دنبال نداشته باشد. یا نتیجه مطلوب ندهد، لذا برنامهریزی از سوی رهبران دینی میتواند کمککار این بحث باشد.
آیا در سیره اهلبیت(ع) و متون دینی بحث نذورات فرهنگی وجود دارد؟
در سیره اهلبیت(ع) چیزی بهعنوان نذر در عزاداری وجود ندارد. عناوینی که در قرآن و روایات وجود دارد، عناوین عام انفاق، مبرات، خیرات، صدقات و ازایندست است. این عناوین میتواند هر چیزی را شامل شود. بهطور مثال میتواند گفت برای عزاداری، مردم جمع شوند و برای منطقه محرومی درمانگاه بسازند، یا آنکه به دانش آموزان بیبضاعت کمک کنند. این کار میتواند بهمراتب تأثیر بیشتر و بهتری داشته باشد. یا آنکه فردی میخواهند روضه بگذارد و مردم را اطعام کند، از مردم بخواهد کمک کنند که آن کار ضروری و بایسته انجام شود. خیلی مهم است که از این پراکندهکاری و کارهای بدون برنامه به سمت برنامهریزی و تأثیرگذاری بیشتر پیش رویم.
بهطورکلی ما در سیره اهلبیت(ع) چیزی بهعنوان نذر نداریم که بخواهیم بگوییم در زمینه فرهنگی بوده است یا مادی. اگر می گوییم انفاق به این معناست که خلأها مرتفع شود، حال خلأ میتواند اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی باشد.
میفرمایید باید سازماندهی صورت گیرد و رهبران دینی برای سیاستگذاریها پیشقدم شوند. اما مسئلهای است که میان علما نیز تعبیر واحدی از این مسئله وجود ندارد. با این وصف چگونه میتواند بابی برای رسیدن به راهکار واحد باز کرد؟
در ابتدا مجدداً تأکید میکنم که نذر بهعنوان امری کلی در متون دینی آمده و همه مصادیق در آن نهفته است. اما در مورد اینکه چه باید کرد باید جلساتی برگزار شود و کار کارشناسی صورت گیرد و نیازسنجی صورت گیرد تا بر اساس آن علما بهاتفاق نظر برسند. اما منظور این نیست که ماجرا حکومتی شود و دولت در آن ورود کند. عالمان ما میتوانند به شکل خودجوش این کار را نظم دهند.
برای بهبود وضعیت فرهنگ فعلی نذر باید چه کرد؟
همه این مشکلات باید با شناخت و آموزش حل شود. متأسفانه در کشور ما مسئله آموزش دستکم گرفتهشده است. مردم ما، مردم خوبی هستند. باید به آنها آموزش بدهیم و راهنمایی شوند که چگونه بتوانند عملکرد مفیدتری داشته باشند و در راستای پر کردن خلأها برآیند.
مسئله دیگر این است که در جامعه ما مرجعیتی برای آموزش این امور به مردم وجود ندارد. گاهی میتوان امیدوار بود که رسانه ملی بهصورت مرجع فرهنگی ایفای نقش کند، اما متأسفانه از حالت ملی بودن درآمده است و دیگر آن مرجعیتی را ندارد که مردم بخواهند از آن الگو گیرند. ما باید بهگونهای عمل کنیم که همه جامعه آموزش صحیح ببینند. مشکلی که الان پیدا کردهایم این است که بخشی از مرجعیت به دست مداحها افتاده است که خود آنها نیز چندان آموزشدیده نیستند. باید به مداحها نیز آموزش دهیم که چگونه مردم را به سمت بهبود این نذورات ببرند. این مشکلاتی است که موجب درهمریختگی فرهنگی شده است. البته ممکن است وحدت آرا بهطور کامل ایجاد نشود. اما همان وحدت نسبی نیز میتواند نتیجهبخش باشد.