شما اکنون که از حبس کوچک به حبس بزرگ منتقل شدید، با این حقایق عجیب و لغات تازه مواجه هستید ولی از طرف دیگر با یک تحول عظیم روحی ملت از حیث شناخت، و تحول عملی عظیمتر از حیث عمل مواجه هستید.
به گزارش جماران؛ در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۵۷ / ۱ ذی الحجه ۱۳۹۸ امام خمینی (س) پس از آزادی آیت الله طالقانی از زندان رژیم ستمشاهی نامه ای به وی نوشت که در ادامه می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی - دامت برکاته
این مسئله امر طبیعی است که شخصیتهایی مثل جنابعالی، که عمر گرانمایه خود را در راه آزادی و استقلال کشور و مخالفت بیامان با دستگاه جبار و غارتگران بین المللی صرف نمودهاند، در حبس و شکنجه به سر برند و از آزادی محروم باشند. آزادی امثال جنابعالی برخلاف منطق شاه و موازین دولت اوست. فشار اراده آهنین ملت به طوری اعصاب شاه را خرد کرده است که دیوانه وار دست به جنایات ننگ آوری زده است کهروی تاریخ را سیاه نموده. به طوری که مستحضر هستید دست به جنایات تعجب آوری زده! در شهرستانها دستههای ناشناس از کولیها و اجیرها با چماق و قداره و پشتیبانی قوای انتظامی به جان مردم افتاده و جنایاتی به بار آورده و میآورند. دولت - که باید حافظ نظم باشد - و قوای انتظامی او، به صورت مخرّب و قوای تخریبی درآمده است.
در عصر ما، در کشور بیپناه ما، منطقها و لغتها جای خود را عوض نموده: فضای باز سیاسی، همان اختناقها و سانسورهای همه جانبه است؛ تمدن بزرگ، وحشیگریهای بدتر از قرون وسطاست؛ دولت آشتی - با مسلسل و توپ و تانک و اخیراً با چماق و قداره - مردم را به تباهی کشیدن است؛ اصلاحات ارضی، کشاورزی را ساقط نمودن است؛ استقلال، وابستگی اقتصادی و فرهنگی و نظامی به اجانب است؛ فریادهای مرگ بر این سلطنت پهلوی، شاهدوستی و علاقه به رژیم است.
شما اکنون که از حبس کوچک به حبس بزرگ منتقل شدید، با این حقایق عجیب و لغات تازه مواجه هستید ولی از طرف دیگر با یک تحول عظیم روحی ملت از حیث شناخت، و تحول عملی عظیمتر از حیث عمل مواجه هستید. تودههای مردم که قبل از نهضت عظیم اسلامی، نظام شاهنشاهی را مظهر ملیت و مدار عظمت کشور میدانست و فرمان شاه را مطاع و متبع، و از جزاف گوییهای شاهان و گویندگان درباری و مدیحه سرایی آنان، کشور را در سایه رهبری شاه مترقی و پیشرفته تا دروازه تمدن بزرگ میپنداشت و استقلال مملکت را در زیر پرچم شاهنشاهی، بیمه شده به حساب میآورد، با یک جهش و شناخت همگانی، تمام پایهها و کنگرههای این قصر خیالی ناگهان فرو ریخت و محتوای این لغات و الفاظ فریبنده و بزک شده ظاهر شد، و تهی بودن این طبلهای پر سر و صدا از محتوا معلوم گردید، و ورشکستگی اقتصادی و به غارت رفتن بیت المال و تباهی کشاورزی و وابستگی فرهنگی و ارتشی برملا گردید.
و نیز تودههایی که قبل از نهضت به امر یک پاسبان به جشن برمیخاست و بر بالای مغازهها بیرق شادمانی میزد، و فرمان شاه را به دنبال جزافههای شعرای درباری، فرمان ایزد میدانست، با یک جهش اسلامی به عصیان برخاست و با مشتهای گره کرده و فریادهای «مرگ بر این سلطنت پهلوی»، مرد و زن و کوچک و بزرگ به خیابانها ریخته و در مقابل مسلسل و توپ و تانک، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداکاری و خون جوانان برومند خود، قدرت شاهانه متکی بر ابر قدرتها را شکسته و او را مجبور به تسلیم نموده؛ ولی تسلیم او را نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. با چه منطق ممکن است از خیانتها و جنایتهای بیپایان این اهریمن جهنمی بگذرد و به مقام سلطنت غیر قانونی او سرنهد؟! ما با این منطق، مخالف؛ و کسانی که با آن موافقند با ملت و ما - کهخدمتگزار ملتیم - موافق نیستند. و الی الله المشتکی. والسلام علیکم و رحمة الله.
روح الله الموسوی الخمینی
صحیفه امام خمینی » جلد ۴ » صفحات ۲۵۹ تا ۲۶۰