پولها و انرژی کشور را صرف کارهای پایدار کنید. چرخ را از نو اختراع نکنید و به تجربه جهان بیاعتنا نباشید.
شهریور سال 1371 به عنوان دانشجوی مهندسی دانشگاه امیرکبیر تهران انتخاب شدم. مرحوم پدربزرگم خیلی خوشحال بود، بزرگترین نوهاش مهندس میشد. سیگارش را به لب گرفته و چمباتمه نشسته بود روی بالکن منزل روستایی، روبهروی باغچه و آب قنات که از میان خانه میگذشت و مرا تعریف میکرد. شوعر عمه شوخطبع من نیز روی سکو ایستاده بود و بعد از صحبتهای پدربزرگ به شوخی گفت: محمد، بد موقعی مهندس میشی، خارجیها هر چه بوده اختراع کردهاند و هیچی باقی نگذاشتهاند که تو اختراع کنی. سخناش بهواقع شوخی بود اما بیستوپنج سال است در گوش من مثل زنگ صدا میکند.
من سخن او را به یک اصل بدیهی برای زندگی خودم تبدیل کردم: تجربه بشری علیرغم همه تفاوتها و زمینهمندیهایی که بهواسطه تفاوت ساختارها، فرهنگها و شرایط در آن وجود دارد؛ برای در پیش گرفتن هر پژوهش، سیاست، برنامه و اقدامی درسهای بزرگی دارد. «از نو اختراع کردن چرخ» اغلب لازم نیست.
داستان «انتقال آب» مصداق حکایت فوق است. ما تنها کشور جهان نیستیم که دست به انتقال آب میزنیم، بزرگترین طرحهای انتقال آب در کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا، هند، چین و استرالیا انجام شده است. تکنولوژی پیچیدهای هم نیست و مطمئن باشیم که انتقال آب نماد قدرت فناورانه کشورها نیست. انتقال آب بر قدرت نرم و سخت ما نمیافزاید و تنها شاهدی بر بیکفایتی در مدیریت پایدار منابع آب است.
کتاب «انتقال آب بینحوضهای: مطالعات موردی در استرالیا، آمریکا، کانادا، چین و هند» که در سال 2007 از سوی انتشارات کمبریج با ویراستاری فریدون قاسمی و یان وایت منتشر شده، تجربه بزرگترین پروژههای انتقال آب جهان از میانه قرن نوزدهم تا پایان قرن بیستم را مستند کرده است. نویسندگان این کتاب که مجموعهای از برترین متخصصان جهان هستند مینویسند: «امروز کاملاً آشکار شده است که مدیران منابع آب حوضههای آبریز دارای کمبود آشکار، ابتدا باید کلیه امکانات برای بهبود مدیریت آب را از طرق زیر طی کنند:
حذف کلیه هدررفتها در شبکه فعلی تأمین آب
افزایش میزان بهرهوری آب
مدیریت و مصرف توأمان آبهای سطحی و زیرزمینی
افزایش قیمتهای آب به منظور ایجاد انگیزه استفاده بهرهور از آب و گذار از سیستمهای تولید مولد ارزش کم به مولد ارزش زیاد
تسویه و بازچرخانی آب در مناطق شهری
بازنگری قوانین و مقررات
بهبود نظارت.»
این گفته بدان معناست که اگر همه هشت کار فوق را انجام دادید و باز هم دچار کمبود آب شدید، با رعایت کلیه ملاحظات محیطزیستی و در نظر گرفتن هزینه سنگین مالی این گونه پروژهها نسبت به انتقال آب اقدام کنید. نویسندگان همچنین در جمعبندی همه پروژههای انتقال آب بررسیشده در این کتاب مینویسند.
«تقریباً همه پروژههای بررسی شده در این کتاب زمانی طراحی و ساخته شدند که فقط مهندسان و سیاستمداران در فرایند تصمیمگیری دخیل بودند و مدیریت یکپارچه و مشارکت عمومی در تصمیمگیری معنا نداشت. تحلیل هزینه-فایده این پروژهها ناکافی بود و تأثیرات آنها بر محیطزیست، و مردمان جابهجا شده بر اثر پروژه نادیده گرفته میشد. افزایش آگاهی محیطزیستی و اجتماعی نشان داده است که پروژههای گذشته هزینههای اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی سنگین داشتهاند. این آگاهی سبب پایان یافتن غالب پیشنهادهای انتقال آب بینحوضهای در جهان توسعهیافته شد. امروز در استرالیا، کانادا و آمریکا بر روشهای دیگر نظیر ارتقای بهرهوری آب، قیمتگذاری، تجارت آب، بازچرخانی و روشهای افزایش بارندگی استفاده میشود. ... انتقال آب زمانی کاربرد دارد که همه روشهای دیگر ناکافی بوده باشند.»
شما از خودتان بپرسید کدام یک از آن هشت کار لازم پیش از انتقال آب را به کفایت انجام دادهاید که اکنون در پی انتقال آب هستید؟ عدهای خواهند گفت «زمان کافی برای انجام آن اقدامات نداریم و برای نجات بخشهایی از کشور باید آب منتقل کرد.» پاسخ را خود نیز میدانند و تکرار میکنم: هر کدام از پروژههای انتقال آب که آغاز میکنید بهطور متوسط بیش از ده سال طول خواهند کشید. ده سال زمان مناسبی برای انجام اقدامات اصلاحی است، پولها و انرژی کشور را صرف کارهای پایدار کنید. چرخ را از نو اختراع نکنید و به تجربه جهان بیاعتنا نباشید.