سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر اینکه رویکرد فراجناحی دولت کمک بزرگی به کشور می کند، گفت: نه جریان اصلاح طلب می تواند اصولگرا را خارج از مرز خودی تلقی کند و نه جریان اصولگرا اصلاح طلب را به طور کامل خارج از مرز خودی تلقی می کند. نباید این نگاه ها حاکم باشد. اگر چنین نگاه هایی حاکم باشد از اول ما دچار آسیب سیاسی می شویم و آسیب های سیاسی به مصالح ملی ضربه می زند.
متن گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا مصباحی مقدم را در ادامه می خوانید:
مهمترین توصیه شما به آقای روحانی برای چیدن کابینه دوازدهم چیست؟
آنچه که نگرانی جدی را برای آینده کشور و سرنوشت ملت به وجود آورده مسأله کارآمدی نظام است. ما ظرفیت های بالقوه و بالفعل خوبی داریم ولی متأسفانه از این ظرفیت ها استفاده کافی نشده و به همین دلیل یک نوع احساس عقب ماندگی، به هم ریختگی، مغبون شدن، خسارت دیدن، در میان ملت و خصوصا نسل جوان ما وجود دارد.
آقای دکتر روحانی اگر بخواهد دوره دوم ریاست جمهوری خودش را موفق طی کند، باید هدف خودش را ظهور و بروز کارآمدی مدیریت اجرایی نظام قرار دهد. ما در بخش امنیت ملی وضعیت خیلی عالی داریم، در بخش دفاعی وضعیت خیلی عالی داریم، در بخش مقابله با تروریسم وضعیت خیلی خوبی داریم، در بخش رشد علمی وضعیت نسبتا خوبی داریم؛ اما بخش های دیگر، خصوصا فساد و تبعیض در بخش های اداری مشکل داریم و هنوز در مسائل اقتصادی مثل تولید ثروت، اشتغال و کاهش تورم لنگ می زنیم. دولت باید جاهایی که لنگ می زنیم را در اولویت خودش قرار دهد و رئیس جمهور باید کابینه ای انتخاب کند که آن کابینه کارآمدی خودش را در این عرصه ها نشان دهد. اگر این اتفاق برای کشور بیافتد امیدواری بزرگی برای نسل جوان به وجود می آید؛ خصوصا تحصیلکردگان ما حس می کنند که آینده خوبی در انتظار آنها است. اما اگر خدای ناکرده چهار سال آینده به روال گذشته ها، چه دولت آقای روحانی و چه دولت های قبل، طی شود این نگرانی بسیار جدی است که افسردگی، سرخوردگی و تمایل به خروج از ایران در میان جوانان به وجود آید.
یکی از مسائل دوره های اخیر جدال های بی فایده و درگیری های بی نتیجه بوده است. به جای اینکه بحث هایی شود که حاشیه ها را پررنگ و متن را کمرنگ کند باید بحث هایی باشد که حاشیه ها به حاشیه بروند و از دستور خارج شوند و از ناحیه دولت نسبت به حاشیه سازی ها بی اعتنایی پدید آید و خود دولت حاشیه ها را بزرگ نکند. حاشیه ها کوچک و اندک و یا نقطه ها هستند و نباید آنها را به هم وصل و تبدیل به جریان کرد و نباید نسبت به آنها حساسیت نشان داد و وقت دولت و رئیس جمهور برای حاشیه ها گرفته شود. بهتر این است که حاشیه ها را نادیده گرفته و به متن بپردازند و متن هم چیزهایی است که من گفتم.
شایستگان فراتر از گرایش های حزبی و جناحی عمل می کنند
رئیس جمهوری تأکید داشت که کابینه دوازدهم فراجناحی خواهد بود. این فراجناحی بودن چقدر به استفاده از پتانسیل هایی که شما گفتید کمک می کند؟
اگر دولت رویکرد فراجناحی را دنبال کند کمک بزرگی خواهد بود به اینکه نخبگان به کشور کمک کنند، بدون اینکه بگویند عضو و نماینده کدام جناح هستند. من تصور می کنم اگر به شایستگی ها تکیه شود معمولا شایستگان فراتر از گرایش های حزبی و جناحی عمل می کنند. افراد شایسته دنبال این هستند که توانایی های خودشان را به ظهور و بروز برسانند.
فارغ از اینکه از کدام جناح سیاسی آمده اند و در کدام جناح سیاسی کار می کنند؟
باید نگاه ملی مبنا باشد؛ اگر اینچنین باشد یقینا دولت موفق خواهد بود.
اصولگرایان و اصلاح طلبان نمی توانند یکدیگر را خارج از مرز خودی تلقی کنند
برخی افراد می گویند اگر وزیر و یا معاون رئیس جمهوری اصولگرا در کابینه حضور داشته باشد به نوعی نادیده گرفتن 24 میلیون رأی مردم است.
به نظر من این نگاه تنگ نظرانه است. این طور مرزبندی ها واقعیت جدی ندارد. نه جریان اصلاح طلب می تواند اصولگرا را خارج از مرز خودی تلقی کند و نه جریان اصولگرا اصلاح طلب را به طور کامل خارج از مرز خودی تلقی می کند. نباید این نگاه ها حاکم باشد. اگر چنین نگاه هایی حاکم باشد از اول ما دچار آسیب سیاسی می شویم و آسیب های سیاسی به مصالح ملی ضربه می زند.
دولت محترم بنا را بر این بگذارد که می خواهد مصالح ملی را تعقیب کند. الآن آقای رئیس جمهور رأی خودش را گرفته و درست است که 24 میلیون نفر به ایشان رأی دادند ولی 16 میلیون نفر هم به آقای رئیسی رأی دادند و حدود 20 میلیون نفر هم به هیچ کدام رأی ندادند.
جار و جنجال های سیاسی بس است
دولت با عملکرد خود می تواند کاری کند که این 20 میلیون نفر هم در انتخابات های بعدی شرکت کنند؟
قطعا این طور است. یعنی عده ای ناامید هستند که رأی نمی دهند؛ اگر به گونه ای عمل شود که آنها امیدوار شوند زمینه را برای حضور سطح بالاتر در انتخابات آینده فراهم می کنیم.
به نظرم جار و جنجال ها و کشاکش های سیاسی بس است. ظرفیت جامعه ما دیگر اقتضاء بیش از آنچه که تاکنون در عرصه مسائل سیاسی اقدام به تخطئه یکدیگر کرده ایم را ندارد و بهتر این است که ما مصالح ملی را دنبال کنیم.
چارچوب های نظام و اسناد بالادستی نظام مشخص است؛ ما سند چشم انداز بیست ساله، برنامه ششم، سیاست های کلان ابلاغی، سیاست های اصل 44 و چابک سازی و کوچک سازی دولت را داریم و کاهش اتکا به درآمد نفت را در بودجه داریم. ما صندوق توسعه ملی را برای کمک به بخش خصوصی در اختیار داریم. دولت از این ظرفیت های بالادستی و قانونی حداکثر استفاده را داشته باشد و برای مدیریت اجرایی کشور و وزارت خانه ها کسانی را انتخاب کند که از کارآمدی بالاتری برخوردار هستند و ثانیا حاشیه نداشته باشند و منشأ جار و جنجال و بگو مگو نشوند.
برخی می گویند در دوره ای که اصولگرایان بر سر کار بودند به طور کامل نیروهای اصلاح طلب را کنار گذاشتند...
این طور نیست.
در کابینه احمدی نژاد کدام یک از اعضای کابینه اصلاح طلب بود؟
آقای سید شمس الدین حسینی اصولگرا نبود. وزیر اقتصاد کشور و معاونش، آقای فرزین، از جریان چپ بودند. آقای دکتر تاجگردون تابلوی جریان چپ است. ایشان معاون سازمان برنامه همان موقع بود. در دوره آقای احمدی نژاد افراد متعددی از جریان اصلاحات به کار گرفته شدند. من نمی خواهم از عملکرد ایشان دفاع کنم؛ چون مناقشات زیادی دارد.
سعه صدر در جریان اصولگرا بسیار بیشتر از رقبا است
من می خواستم نگاه سیاسی به کابینه را مطرح کنم.
این طور نیست. در مجلس ششم به آقای حداد عادل که رأس جریان اصولگرا بود هیچ عنوانی ندادند؛ ولی ما در مجلس هشتم و نهم آقای دکتر تاجگردون را تا کنار آقای دکتر باهنر بردیم. یعنی هم رئیس کمیسیون بود و هم در فراکسیون اصولگرایان ایشان را راه داده بودند که رقیب آقای مهندس باهنر و رأیشان مساوی شد. پس سعه صدر در جریان اصولگرا بسیار بیشتر از رقبا است. همان موقع من به آقای تاجگردون گفتم که اگر شما اکثریت مجلس را به دست بیاورید این کار را نسبت به رقبا نمی کنید.
شما شمس الدین حسینی را اصلاح طلب می دانید؟
بله
اگر یک وزیر یا معاون آن از جناح مقابل باشد برای فراجناحی بودن کابینه کفایت می کند؟
اگر جریان حاکم صد در صد اصولگرا است چطور اجازه داده که یک وزیر اصلاح طلب راه پیدا کند؟ این یعنی نگاه می کنند که چه کسی توانایی دارد و نگاه نمی کنند که چه کسی از خط ما هست.
در مورد مسأله حذف، من خودم رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران بودم و بر اساس ارزیابی های خود دانشگاه تهران و دفتر رهبری عملکرد من بسیار مثبت و منتج بود اما در دوره آقای خاتمی فشار آوردند تا ما را عوض کردند. این در حالی بود که هیچ نقطه ضعفی ندیدند. گزارش های آن موجود است که شروع به اذیت کردند. انصاف قضیه این است که جریان اصلاح طلب وقتی به قدرت رسیده نگذاشته از غیر جریان خودش کسی بالا بیاید؛ شاهد آن مجلس ششم و ریاست جمهوری دوره هفتم و هشتم است. ولی عکس ماجرا کاملا صادق بوده است. نمی خواهم بگویم به صورت کاملا گسترده، ولی راه را نبسته بودند.
این بحث را کنار بگذاریم. آنچه مهم است اینکه در گذشته هرچه کردیم باید نگاه ما به آینده باشد و بنا را بر این بگذاریم که کشور ما نیازمند به استفاده از بالاترین توانایی ها و بالاترین شایستگی ها است. اگر این موضوع را مبنا قرار دهند همه مردم راضی می شوند.
رئیس جمهور و وزیر نباید بنا را بر عملکرد سیاسی بگذارند
حضور یک وزیر اصولگرای موفق در کابینه چقدر می تواند به آینده جریان اصولگرا کمک کند؟
اتفاقا معتقدم کسی که جایگاه وزارت را به دست گرفت حق ندارد از هر جناحی که باشد نباید نگاه مدیریتی خود را جناحی کند؛ بلکه باید بنا را بر این بگذارد که مسئولیتی که بر دوش او گذاشته شده را برای مصالح ملی و خدمت به مردم استفاده کند و رضایت مردم را مبنا قرار دهد. ناخودآگاه اثر مثبتی بر افکار عمومی در مورد او و جریان حامی او خواهد گذاشت؛ نه اینکه بنا را بر عملکرد سیاسی بگذارد. این هم در مورد رئیس جمهور و هم نسبت به وزیران معنی پیدا می کند. به نظر من الآن دارند نسبت به آقای رحمانی فضلی بی انصافی می کنند. آقای رحمانی فضلی یک وزیر کشور اصولگرا بود ولی تقریبا نزدیک به اتفاق استاندارانی که انتخاب کرد اصلاح طلب بودند.
رئیس جمهور هیچ گاه خودش را جزو جریان اصلاح طلب معرفی نکرده است
شاید چون دولت اصلاح طلب است استانداران را از اصلاح طلبان انتخاب کرد.
چه کسی می گوید دولت روحانی اصلاح طلب بود؟ آقای رئیس جمهور هیچ گاه خودش را جزو جریان اصلاح طلب معرفی نکرده است. ایشان گفت که من اعتدال را دنبال می کنم و اعتدال به معنای خط وسط است. در دولتی که مدعی فراجناحی است بنابراین نبود که جریان اصلاح طلب را جریان حاکم قرار دهد؛ از هر دو طیف، البته از یک سنگین تر و یک طرف سبک تر، استفاده کرد. ولی مهم این است که آقای رحمانی فضلی اصولگرا این سعه صدر را داشت و کسانی را برای استانداری ها انتخاب کرد که اکثرا از اصلاح طلبان بودند.
اصلاح طلبان غیر از روحانی هیچ کس را نداشتند که به میدان بیاورند
در انتخابات ها اصلاح طلبان تمام قد حامی آقای روحانی بودند ولی اصولگرایان سعی کردند با او رقابت کنند.
اصلاح طلبان غیر از آقای روحانی هیچ کس را نداشتند که به میدان بیاورند؛ چاره ای جز این کار نداشتند. ولی اصولگرایان گزینه های متعدد داشتند.
اصولگرایان همیشه سعی کردند با آقای روحانی رقابت کنند.
لزوما نه؛ همه نه.
یکی از اصولگرایانی که از او حمایت کرد را مثال بزنید.
مگر آقای سید مهدی طباطبایی که حمایت پررنگی از آقای روحانی کرد اصولگرا نبود؟ مگر آقای ناطق که از آقای روحانی حمایت کرد اصولگرا نبود؟
وقتی این افراد به حمایت از دولت می پردازند دیگر اصولگرایان آنها را اصولگرا نمی دانند.
این اتهام به ما نمی چسبد.
ما ناطق را خارج از جریان اصولگرایی نمی دانیم
یعنی مثلا شما آقای ناطق را که عضو جامعه روحانیت است ...
اصولگرا می دانیم. ما آقای ناطق را خارج از جریان اصولگرایی نمی دانیم؛ جزء اساس ها و شخصیت های برجسته جریان اصولگرا است. چه کسی گفته که ایشان اصولگرا نیست؟ حمایتش از آقای روحانی به حساب این نیست که آقای روحانی اصلاح طلب شده است. آقای روحانی رفیق قدیم آقای ناطق و حمایتش از این بابت است.
تحلیل مصباحی مقدم از رشد مثبت سازمان رأی اصولگرایان
به بحث قبلی برگردیم. در انتخابات های بعد از سال 92 اصولگرایان در تهران حتی یک کرسی هم به دست نیاوردند. از سوی دیگر شما تأیید کردید که وزیر موفق اصولگرا می تواند در تغییر نگاه مردم به این جناح اثر داشته باشد. از نظر شما اصولگرایان از چه راه های دیگری می توانند به بازسازی فضای ذهنی مردم نسبت به خود بپردازند.
جریان اصولگرا سال 1376 آقای ناطق را به میدان فرستاد و هفت میلیون رأی آورد و رقیبش بیست میلیون؛ این جریان در انتخابات سال 96 آقای رئیسی را به میدان فرستاد و 16 میلیون رأی آورد و رقیبش 24 میلیون رأی آورد. این حکایت از رشد مثبت سازمان رأی اصولگرایان می کند. از این بابت می گویم که آراء آقای احمدی نژاد در سال های 84 و 88 صد در صد منطبق با سازمان رأی اصولگرایان نبود. به عبارت دیگر آقای احمدی نژاد شخصا توانست یک آراء اضافی را بسیج کند و به میدان بیاورد.
یعنی رأی به احمدی نژاد را رأی اصولگرایان نمی دانید؟
لزوما این طور نیست که رأی به احمدی نژاد جزء سازمان رأی اصولگرایان باشد. به عبارت دیگر کسی که بتواند رأی آنها را بسیج کند توانسته است که موفقیت به دست آورد.
سخن از بازسازی، نوسازی و امثال آن را جدی نمی بینم
همان رأی خاکستری که در ایام انتخابات می گویند.
بله؛ و لزوما رأی این یا آن جناح نیست. پس رأی جناح اصولگرا که سال 76 هفت میلیون بوده در انتخابات سال 96 به 16 میلیون بالغ شده است. این حکایت از یک پیشرفت است؛ نه پسرفت. از این جهت سخن از بازسازی، نوسازی و امثال آن را خیلی صحبت های جدی نمی بینم. خصوصا اگر مراد از این بازسازی و نوسازی نسبت به اصول و مبانی باشد. اصول و مبانی بسیار مستحکم است.
ضرورت بازسازی رویکردها و روش های تبلیغاتی اصولگرایان
پس به نظر شما بازسازی باید در چه زمینه هایی باشد؟
احیانا رویکردها و روش ها؛ خصوصا روش های تبلیغاتی.
ضمنا جریان اصولگرا ضربه ای از عملکرد احمدی نژاد خورده که ما در دور جدید با چنین پدیده ای مواجه نیستیم. یعنی در چهار سال آینده مواجه با یک عنصر ضربه آفرین برای جریان اصولگرا نیستیم و چهار سال دور بودن از قدرت تا حدود زیادی جریان اصولگرا را فاقد حواشی ای می کند که آن حواشی می تواند از نظر افکار عمومی منفی تلقی شود.
مشکلات کشور به راحتی قابل حل نیست
یعنی در انتخابات بعدی این حواشی منفی را نخواهید داشت؟
بله؛ بسیار نکته مثبتی است که نقطه ضعف بروز نکند و حاشیه نداشته باشد. چون توانایی های این جریان قبلا نشان داده شده است. اتفاقا ممکن است جریان حاکم نتواند آنچنان که بایسته و شایسته است انتظارات و توقعات مردم را تأمین کند. طبیعی است که در پایان یک دوره نگاه مردم به نزدیک ترین اتفاقاتی است که در کشور رخ داده و اگر این اتفاقات به نفعشان باشد مجددا اقبال می کنند. ولی طبیعی قضیه این است که مشکلات به راحتی قابل حل نیست.
اگر شاخص هایی که من گفتم مبنا قرار بگیرد و دولت بتواند رضایت خاطر مردم را جلب کند بستر را برای دوره بعد هم فراهم کرده است. برای مردم کارآمدی و ایجاد امید مهم است و ایجاد امید هم با شعار محقق نمی شود؛ در عمل باید امید ایجاد شود. به جوانان و واکنش های آنها نگاه کنید که چه انتظاراتی دارند. آینده متعلق به کسی است که بتواند این انتظارات را تأمین کند. اما طبیعی است که اگر نتواند انتظارات را تأمین کند، همان طور که به دولت اقبال کرده بودند از آن ادبار می کنند و به جریانی که حاکم شده پشت می کنند.
شما تأکید دارید که نه تنها رأی اصولگرایان کمتر نشده بلکه سازمان رأی آنها تقویت هم شده است. یعنی به نظر شما اصولگرایان نیاز به بازخوانی رفتارهای خود ندارند و باید با همین فرمان پیش بروند؟
نسبت به اصول و مبانی خیر؛ چون اصول و مبانی برگرفته از اسلام، انقلاب، امام و رهبری است و قابل بازنگری نیست.
اگر با همین فرمان پیش بروند در انتخابات بعدی پیروز می شوند؟
اگر با همین فرمان پیش بروند ولی تغییری در ادبیات، گفتمان و روش هایشان به وجود آورند ان شاء الله در انتخابات 1400 پیروز خواهند شد.
در این مسیر قدم برداشته اند؟
کارهایی در حال انجام است.
گفت و گو: سجاد انتظاری