نسخهپیچی برای اصولگرایان و افشاگریها از پشت صحنه این جریان در انتخابات ریاستجمهوری؛ از سوی دو کاندیدای آن در انتخابات با گذشت تنها دو ماه از انتخابات، فقط یک نامه یا گلایه معمولی نیست.
به گزارش جماران؛ مصطفی میرسلیم رقیب بیآزار حسن روحانی یک روز بعد از دعوت اصولگرایان جوان به شورش علیه رهبران این جریان سیاسی از سوی محمدباقر قالیباف، دست به افشاگری زده و در گفتوگو با رسانه دولت به اصولگرایان تاخته و ناگفتههایی از انتخابات را گفته و با اعلام اینکه 50 نفر از خبرگان رهبری، ابراهیم رئیسی را برای ورود به انتخابات ترغیب کردند، پرده از فساد مالی قالیباف هم برداشته است! اظهارات تند میرسلیم علیه اصولگرایان در کنار نامهنگاری قالیباف به خودی خود آشفتگی سیاسی در اردوگاه محافظهکاران را به تصویر میکشد؛ اردوگاهی که چشم به آینده نیز دارد اما در این رهگذر از اقلیت پایگاه مردمی در رنج است. شاید بتوان در تعریفی خوشبینانه «حرکت از اصولگرایی به نواصولگرایی» را در محتوای نامه قالیباف جستوجو کرد! اما اعلام عمومی فساد قالیباف که از امیدهای اصولگرایان - اگرچه تمامی انتخابات گذشته را باخته است- محسوب میشود از سوی میرسلیم، با لحاظ همه اشکالات سیاسیای که به این اظهارنظر وارد است، در صورتبندی آینده سیاسی اصولگرایان چه معنیای میتواند داشته باشد؟
قالیباف که پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم سکوت معناداری برگزیده بود آخرین روز تیر، آخرین تیر ترکش خود را برای ماندن در گرمای قدرت به سمت جریانی پرتاب کرد که در تمام این سالها خود را به آن منتسب دانسته و بهعنوان نماینده آن در چند انتخابات اخیر نیز شرکت کرده بود. او روز شنبه نامهای منتشر کرد و از باور خود در «تغییرِ اساسی در نحوه کنشِ جریانِ اصولگرایی» گفت و تأکید کرد حرکت در راستای «نواصولگرایی» باید هرچه سریعتر آغاز شود. حمله اصولگرایان به جریان سیاسی برخاسته از آن تنها منحصر به قالیباف نبود.
انشقاق در میان اصولگرایان
نسخهپیچی برای اصولگرایان و افشاگریها از پشت صحنه این جریان در انتخابات ریاستجمهوری؛ از سوی دو کاندیدای آن در انتخابات با گذشت تنها دو ماه از انتخابات، فقط یک نامه یا گلایه معمولی نیست. این اقدامات از داستانی حکایت میکند که از چهار سال پیش شروع شده است. شکستهای سریالی اصولگرایان که از سال 92 شروع شده و تلاش میشد در طول این سالها روی آن سرپوش بگذارند پس از آخرین شکست و سنگینترین آن در انتخابات اخیر ریاستجمهوری بیشازپیش نمایان شده؛ تا آنجا که برخی را از رؤیای اتحاد بیرون آورده و به تغییر منش این جریان کشانده است. صدای تغییر در اصولگرایی را که قالیباف معتقد است هر چه سریعتر باید آغاز شود پیشازاین برخی دیگر از اصولگرایان نیز بر آن تأکید کرده بودند. گذر از اصولگرایی با نسخه جدید قالیباف و نواصولگراشدن اما دغدغه شهردار فعلی تهران نیست بلکه آنطور که محمود صادقی، عضو هیأترئیسه فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی در تحلیلی به ایرنا گفته «معطوف به قدرت و عملگرایانه است و نشان میدهد که اصولگرایان امروز از نظر تئوریک دچار خلأ، جمود و ایستایی شدهاند.» اصولگرایی که پیشازاین تلاش شد با نسخه شماری از اصولگرایان چون مهدی چمران، سیدرضا تقوی، حمیدرضا حاجیبابایی، سیدمحمد حسینی و غلامعلی حدادعادل به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا دوباره جان بگیرد با کنارگذاشتن قالیباف و جلیلـــی بهنفع سیدابراهیم رئیسی در انتخابات نهتنها جاننگرفته بلکه در برخی موارد خود نیز مایه اختلافات و زخمهای بیشتر شد؛ زخمهایی که با شکست نامزد نهایی این جریان در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری دوباره سر باز کرد.
گفتههای سیدمصطفی میرسلیم، عضو حزب مؤتلفه که از احزاب قدیمی جریان اصولگرا و به اصطلاح استخوان محکم این جریان سیاسی است، نشان میدهد. او در گفتوگوی اخیر خود، در میان ناگفتههای خویش از انتخابات اخیر ریاستجمهوری علاوه بر اینکه از سازوکار جمنا انتقاد کرده به قالیباف دیگر کاندیدای این جریان در انتخابات هم تاخته است. میرسلیم درباره ادعای موفقیت تشکیلات جمنا در انتخابات و ادامه کار این جبهه در عرصه سیاسی کشور گفته است: «ما از مبنا با این نوع اقدام تشکیلاتی موافق نیستیم. تکلیف یک تشکیلات باید به شکل قانونی مشخص باشد. وقتی ما میگوییم حزب مؤتلفه اسلامی قانون آن را تعریف کرده است، وقتی میگوییم جبهه پیروان خط امام باز این متشکل از احزاب است ولی جبههای به نام «جمنا» ایجاد شده که نه متشکل از احزاب است و نه هنوز تکلیف ثبت قانونی آن مشخص است. باید بنشینند و خیلی موارد را درست کنند تا به قول خودشان این تجربه موفق، موفقتر شود. من بنا را به نتیجه (۱۶ میلیون رأی) نمیگذارم. اصلا اعتقاد ندارم تعداد رأی ملاک حق است. حق چیز دیگری است.»
هر چند میرسلیم در این مصاحبه از سکوت خود در ایام انتخابات درباره عملکرد و فساد مالی قالیباف در شهرداری ابراز پشیمانی کرده اما جملات بعدی او درباره این موضوع از بیاخلاقی رایج در بخشی از جریان اصولگرایی پرده برمیدارد، آنجا که برد در انتخابات را هدف دانسته و بیاخلاقی را توجیه میکند؛ «آقای قالیباف دو بار شکست خورده بود و پشتوانه حزبی هم نداشت. فقط خودش بود و یارانش. من گفتم در مورد عملکرد شهرداری که در رأس آن آقای قالیباف است، خلافهایی وجود دارد که باید رسیدگی شود. برخی دوستان، همنظر بودند اما تصمیمگیری جمع این شد که وقتی در یک جبهه کار میکنیم، نباید تفرق ایجاد کنیم. شما الان رقیب اصلی دارید که باید به آن بپردازید و اذهان عمومی را متوجه او کنید. حزب تصمیم گرفت که به مشکلات به ترتیب اهمیت برسد و مهمتر را فدای مهم نکند. من همیشه موضع خود را کتبا و شفاها نسبت به عملکرد شهرداری و شخص شهردار اعلام کردهام. همیشه اعتقاد داشتم باید با تخلف از ریشه برخورد کرد. اگر من شخصا نامزد شده بودم در اعلان موضع آزاد بودم ولی وقتی نامزد یک حزبم، باید مراعات نظر اکثریت را بکنم. عقل جمعی بهتر از عقل فردی است. در تبلیغات انتخاباتی ما میدانستیم آقای قالیباف رأیآورنده نیست. چرا باید همتمان را روی حذف فردی بگذاریم که رأی نمیآورد؟ فرض کنید انتخابات به دور دوم میرفت و رقابت بین من و آقای قالیباف بود. در آن شرایط البته آنچه را لازم بود میگفتم. در صورت رأیآوردن قالیباف من قطعا خودم را سرزنش میکردم. رئیسی ناشناس بود اما جامعه قالیباف را میشناخت. ممکن بود نفر دوم شود و به دور دوم برود. در آن صورت باید میدیدیم بین آقای قالیباف و روحانی کدام کمتر ضرر دارد. آقای قالیباف دیگر نمیماند، تمام شد اما هر جا باشد باید مواظب او بود که خلافی نکند. اینها برای جامعه ما بسیار مضر است.»
اصولگرایان و پایان راه
به باور بسیاری از فعالان و کارشناسان سیاسی، نامه قالیباف برای جوانان اصولگرا و شتاب به منظور گذر از اصولگرایی و نیز افشاگریهای میرسلیم از پشت پرده اصولگرایان در انتخابات اخیر نشان از یک موضوع دارد؛ انشقاق در جریان اصولگرایی؛ جریانی که اگرچه از اواسط دهه 70 به خط پایان رسیده بود اما با روی کارآوردن محمود احمدینژاد هشت سال خود را فریب داد تا دیرتر این موضوع عیان شود؛ مسئلهای که خود زخم کاری بر پیکر این جریان سیاسی شد. هر چند در انتخابات اخیر و با کنارهگیری کاندیداها به نفع یکدیگر تلاش شد اصولگرایان بار دیگر به اتحاد دست یابند اما شکست آنچنان تأثیر گذاشت که تنها با گذشت دو ماه از انتخابات زخم قدیمی دوباره سر باز کرد. رفتارهای کاندیداهای اصولگرا در عیانکردن اختلاف در اردوگاه اصولگرایان مسئلهای بوده که موجب انتقاد فعالان سیاسی اصولگرا شده است. حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا با انتقاد از انتشار عمومی این نامه آن را ناشی از وادادگی سیاسی شهردار تهران میداند و میگوید: «متأسفانه فضای سیاسی کشور همچنان فضای رقابت انتخاباتی است. درحالحاضر رئیسجمهوری انتخاب شده و بهزودی کابینه را معرفی میکند و ادامه این روند درست نیست. ما باید به سمتی برویم که در درون جریان اصولگرایی اگر بازسازی و اصلاحی هست، صورت بگیرد، نه اینکه در افکار عمومی مسائلی را مطرح کنیم که ناشی از وادادگی سیاسی باشد. قالیباف در بحث سیاسی در جایگاهی نیست که بخواهد روی جریان اصولگرایی اثرگذاریای داشته باشد.»
ضعف در سیاستورزی
در نامه قالیباف و نیز حرفهای میرسلیم ضعف در سیاستورزی مشکل اصلی و عامل بنیادین شکستهای اصولگرایان معرفی شده است؛ موضوعی که کنعانیمقدم هم به آن اشاره میکند. او با اشاره به این نکته که اصولا جریانهای سیاسی پس از انتخابات ریزشها و رویشهایی دارند، ادامه میدهد: «به نظر میرسد قالیباف طرحی را برای افکار عمومی ارائه کرده که خام است. چنین دیدگاهی در جمع اصولگرایان وجود ندارد. طرحهای اینچنینی معنی و مفهوم خودش را دارد و قاعدتا کسانی میتوانند آن را بیان کنند که تئوریاش را تبیین و نخبگان آن را جمع کرده باشند و حرکتی از سمت پایین به بالا ترتیب دهند، نه اینکه به این شیوه عمل شود.»