در هر نظام سیاسی همواره یک اصل مشترک وجود دارد؛ «کنارگذاشتن منافع جناحی به نفع منافع کلان ملی». چنین اصلی میتواند در سطح کلان، به افزایش کارآمدی برنامه ها و طرح های سیاسی کشور منجر شود. چگونه می توان این اصل را تمام عیار عملی کرد؟ یکی از راه های این مساله را «گفت و گوی جناح ها و احزاب» می دانند، در همین راستا مدتی است از سوی برخی چهره های نزدیک به جریان اصلاح طلبی طرحی با عنوان «گفت و گوی ملی» برای کنار هم قرار دادن جناح های کشور مطرح شده است. گفت و گوی ملی در آغاز برای حل مسالمت آمیز اختلافات چهره های شاخص هر جناح عنوان شد و در ادامه طرحی برای ایجاد یکپارچگی و هماهنگی در حاکمیت و دستیابی به منافع ملی و کارآمدی بیشتر نظام خوانده شد. فعالین سیاسی برای روشن شدن ابعاد موضوع و شناخت موانع و راهکار ها در گفت و گو با جماران به نکاتی اشاره کردند.
قانون اساسی مبنای وفاق ملی قرار گیرد
محمد کیانوش راد، فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گو با جماران در این زمینه گفت: مهم ترین مسئله ای که در ابتدا باید در نظر گرفت، رسیدن به درک واحد از شرایط کشور است. احزاب و گروه ها باید به شرایطی برسند که منافع ملی را بر منافع جناحی و فردی ترجیح دهند. آنچه باعث می شود که منافع ملی نادیده گرفته شود اشتباه در محاسبات و تشخیص نادرست مصادیق است. به اعتقاد من درک درست از شرایط کشور گویای آن است که تمامی احزاب و گروه ها باید با فهم درست منافع ملی، حرکت خود را تنظیم کنند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: آنچه اهمیت دارد این است که منافع ملی ما باید در چارچوب های قانون اساسی تعریف شود و قانون اساسی به عنوان فصل الخطاب تمامی اختلافات مد نظر قرار گیرد. در حقیقت قانون اساسی مکانیزم رفع اختلافات و منازعات سیاسی را پیش روی ما قرار داده است. به عنوان مثال می توان به اساسی ترین اصل قانون اساسی که بیان کننده روح قانون اساسی است یعنی اصل حاکمیت مردم بر سرنوشتشان اشاره کرد، در نظام جمهوری اسلامیتمامی مناصب و مسئولیت ها بر اساس آرای مردم مشخص می شود. بنابراین قانون اساسی می تواند معیاری برای گرفتن حق اقلیت و تلاشی برای بهسازی و نقد اکثریت مورد توجه قرار گیرد. در صورت بازگشت همگان به قانون اساسی می توان مسیری را برای اجماع نخبگان و احزاب سیاسی برای دست یابی به منافع ملی تعریف کرد.
کیانوش راد با اشاره به موانع پیش رو گفت: بخش عمده مشکلی که ما با آن رو به رو هستیم به علت نقص قانون نیست، بلکه بسیاری از این مشکلات به دلیل ناکارآمدی نخبگان سیاسی و یا نداشتن مهارت لازم در پذیرش کار جمعی و رقابت همراه با اختلاف ونهایتا پذیرش راهکار های دموکراتیک برای عبور از اختلافات اجتماعی است. به اعتقاد من نهاد های آموزشی و پرورشی باید نسبت به تربیت افراد در سطوح مختلف، قدم بردارند و یکی از اهداف احزاب سیاسی باید آموزش حزبی و تربیت افراد برای ورد به کار جمعی باشد.
وی ادامه داد: یکی از مشکلاتی که ما امروز با آن رو به رو هستیم این است که حتی فعالین حزبی نیز بعضا در بزنگاه های حساس رفتاری کاملا غیر حزبی دارند. به بیان دیگر احزاب بیشتر به عنوان ابزاری در جهت منافع فردی یا گروهی خاص تلقی می شود. نه به عنوان وسیله ای برای دستیابی به اساسنامه و آرمان ها و برنامه های یک حزب سیاسی. این وضعیت در تمامی احزاب اعم از اصلاح طلب و اصولگرا قابل مشاهده است. کاری که باید انجام بپذیرد، تقویت روحیه کار جمعی و حزبی در جامعه است.
وقتی یک جناح خط قرمز نظام را زیر سوال می برد نمی توان به گفت و گوی ملی امیدوار بود
حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی اصولگرا نیز با بیان اینکه نمیتوان با وجود جناحی که خط قرمز نظام را زیر سوال میبرد به گفت و گوی ملی امیدوار بود، گفت: طبیعتا اگر اصولی مانند ولایت مطلقه فقیه، ضدیت با استکبار و این مسائل همچنان مورد شک و تردید باشد، نمی توان درمورد گفت و گوی ملی سخن گفت. در شرایط فعلی، همچنان در مورد مسائلی مانند ضدیت با استکبار و حکومت دینی اختلاف نظر وجود دارد.
ترقی از انتقاد ناپذیری برخی مسئولان ادامه داد: کسانی که در مصدر قدرت هستند باید به انتقادات اهمیت دهند. اگر با منتقدین برخورد چکشی صورت گیرد و با الفاظ تحقیر کننده خطاب شوند، نمی توان از گفت و گوی ملی سخن گفت. باید از منتقدان منصف و خیرخواه دعوت به عمل آید و نظر آنها را شنید. در این صورت می توان به راهگشایی گفت و گوی ملی امیدوار بود. چندین بار هم آقای رئیس جمهور دو جناح را به مناسبت های مختلف دور هم جمع کردند، اما متاسفانه یک جناح آداب تعامل را بلد نیست. وقتی در چنین جلساتی خط قرمز نظام زیر سوال می رود، نمی توان به نتیجه بخش بودن گفت و گوی ملی امیدوار بود. خط قرمز ها را که گروه ها نباید تعیین کنند، این مسائل باید از جانب رهبری و نظام مشخص شود. گروه های سیاسی کاره ای نیستند که از خودشان خط قرمز در بیاورند.
این فعال سیاسی اصولگرا همچنین درمورد تعارض منافع گروه ها با منافع ملی گفت: مشخصا باید همه گروه ها منافع ملی را سرلوحه خود قرار دهند، اما مسئله این است که این منافع را مگر کسی جز رهبر باید تعریف کند. مقام رهبری هم منافع ملی را تعریف کرده اند، اگر گروه ها تعاریف رهبری را در نظر بگیرند؛ امکان تعامل مهیا خواهد شد.
شخصیت های محوری به گفت و گوی ملی ورود کنند
حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان نیز با بیان اینکه باید شخصیت های محوری با اندیشه های اعتدالی مرضی الطرفین ، به گفت و گوی ملی ورود کنند، گفت: بخواهیم یا نخواهیم، فضای سیاسی و فرهنگی کشورما وابسته به شخصیت هاست. در این شرایط شخصیت هایی مانند آقای ناطق نوری، آقای سیدحسن خمینی، حتی خود آقای روحانی، میتوانند تاثیرگذاری زیای داشته باشند. در جناح اصولگرایان نیز شخصیت های معتدلی هستند که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند.
این فعال سیاسی همچنین با اشاره به برخی منافع جناحی در تقابل با منافع ملی گفت: در این مسئله باید به افکار عمومی نگاه کرد. پشتوانه حکومت و دولت، ملت هستند. وقتی گروه های اقلیت در برابر افکار عمومی قرار بگیرند، نمیتوانند مقاومت زیادی کنند. نکته اصلی به دست گرفتن افکار عمومی مردم است که باید بر اساس صداقت باشد، که البته نتیجه این امر هم در انتخابات اخیر دیده ایم. برای مقابله با منافع جناحی که در تضاد با منافع ملی هستند، افکار عمومی باید فضای واقعی را درک کنند و بدانند کدام حزب، گروه، تصمیم یا قرارداد به نفع ملت است.
او همچنین در باره امکان رسیدن به فضای تعامل گفت: باید امیدوار باشیم و برای ایجاد بستر مناسب تلاش کنیم. با پاشیدن بذر یاس هیچوقت اتفاق مثبتی نمی افتد. مهم این است که دست از فعالیت و تلاش برنداریم. جایی برای ناامیدی نیست و باید تلاشمان را برای ایجاد فضا به کار بریم.
دولت باید فضای چنین گفت و گویی را ایجاد کند
ناصر ایمانی، روزنامه نگار و فعال سیاسی از دیگرکسانی بود که در گفت و گو با جماران به نکاتی اشاره کرد: در ابتدا باید موانع را شناخت تا بتوان به گفت وگوی ملی دست یافت. اولین مانعی که وجود دارد پذیرش جناح اقلیت توسط جناح اکثریت است. در ابتدا جناح اکثریت باید تایید کند که اقلیتی وجود دارد، تا بتوان پس از آن به امکان گفت و گوی ملی فکر کرد. وقتی جناح در قدرت اساسا توجهی به جناح اقلیت نمیکند و با الفاظ بسیار تند منتقدان خود را مورد خطاب قرار میدهند، دیگر جایی برای گفت و گوی ملی باقی نمیماند. اولین راه حل به رسمیت شناختن جناح اقلیت و منتقد است. در زمان گذشت نیز اگر دولت اصولگرا منتقدان خود را به رسمیت نشناخته اشتباه کرده است.
ایمانی ادامه داد: چون در حال حاضر اصلاح طلبان در راس قدرت هستند و آنها پیشنهاد گفت وگوی ملی را داده اند، مسئولیت به عهده آنهاست. از سویی تابه حال اصلاح طلبان ادعای باز بودن فضای سیاسی و گفت وگو را کرده اند، اصولگراها که از این مفاهیم سخن نگفته اند. بالاخره باید مشخص شود در ابتدا آیا اصلاح طلبان اجازه انتقاد میدهند یا خیر، و بعد از آن باید محدوده پذیرش انتقاد هم مشخص شود. اگر به رسمیت شناختن محقق نشود شعار گفت و گوی ملی تبدیل به شعاری توخالی میشود.
این فعال سیاسی اصولگرا همچنین اضافه کرد: مسئله دوم نقش دولت ها در این زمینه است. باید دید رویکرد قوه مجریه نسبت به جریان مقابل، یعنی کسانی که در قدرت نیستد، چگونه است؟ بهایی که دولت ها به منتقدین خود میدهند، مهم است. اگردولت ها منتقدین خود را طرد کردند، حتی در حد جلسه با وزرا نیز منتقدان را به رسمیت نشناختند، و نظرات را نشنیدند، پس اساسا فضای گفت و گوی ملی وجود ندارد. چراکه قدرت اصلی برای اجرایی کردن گفت و گو ها قوه مجریه است. اگر هر دولتی واقعا بخواهند به جریان اقلیت بها بدهند، آن زمان میتوان سخن از گفت و گوی ملی کرد. در این صورت هر دو جناح احساس میکنند که باید برای پیشرفت کشور با یکدیگر تعامل، هماهنگی و گفت وگو داشته باشند.
وی در پایان گفت: قبل از اینکه انتظار داشته باشید تعدادی از چهره های این جناح یا آن جناح خودجوش در یک مکان با هم گفت و گو کنند، باید از دولت توقع داشت که خودش چنین فضایی را ایجاد کند وحضور فعال داشته باشد. الان چنین فضایی وجود ندارد، در حال حاضر یک جناح متهم به 38 سال اعدام است؛ در این فضا اصلا نمیتوان از گفت وگو سخن گفت، چراکه دیگر طرف مقابل جناح نیست، یک جنایتکار است، با جنایتکار که نمیشود تعامل کرد.