پایگاه خبری جماران: وزارت ورزش و جوانان در تاریخ ۸ دیماه ۱۳۸۹ و پس از ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان در مجلس هشتم تشکیل شد. ادغام این دو سازمان در ابتدا نقدهای مثبتی را در پی داشت؛ اما با گذشت زمان به عقیده کارشناسان وزارتخانه جدید نتوانست وظایف سازمانهای تفکیکشده را بهخوبی پر کند. این روزها لایحه تفکیک وزارت ورزش و جوانان با هدف تشکیل یک وزارتخانه تحت عنوان وزارت ورزش و بهوجود آمدن یک نهاد با نام سازمان جوانان از دل این وزارتخانه ارائه شده است. رحیم عبادی، معاون رئیس دولت اصلاحات و رئیس سازمان جوانان در دولت هشتم، در گفت وگو با خبرنگار جماران معتقد است این ادغام طرحی غیر کارشناسی بود که باعث شد مشکلات و مسائل جوانان به حاشیه رانده شود. عبادی همچنین درباره شیوه دولت برای اداره و انتخاب مدیر سازمان جوانان پیشنهاداتی را ارائه کرده که در ادامه می خوانید:
آقای عبادی! طرح ادغام وزارت ورزش و سازمان جوانان تا چه میزان موفق بود؟
ادغام سازی به لحاظ کارشناسی بسیار خام، ناپخته و غلط بود. حوزه جوانان یک حوزه فرابخشی است که در زمره بخش های توسعه ای کشور قرار می گیرد. در طرف مقابل ورزش فقط یکی از مسائل جوانان است و تمام مسائل جوانان به ورزش ختم نمی شود. در نتیجه ادغام سازمان جوانان و وزات ورزش مانند ادغام باقی وزارت خانه ها از اشتباهات بزرگ و استراتزیک دولت احمدی نژاد بود که باعث شد مساله جوانان به حاشیه رانده شود. ماحصل این اشتباه، بلاتکلیفی است که امروز در امور جوانان وجود دارد.
یکی از اقدامات خوب دولت روحانی پیشنهاد تفکیک سازمان جوانان بود که با همکاری مجلس در حال پیگیری است. البته این تفکیک باید چهارسال قبل صورت می گرفت که بنا به دلایل نامعلوم به تعویق افتاد.
جوانان در این سالها با چه مشکلاتی مواجه بودند؟
ایران در دنیا بین کشورهایی قرار دارد که ترکیب جمعیتی آن هنوز جوان است. میانیگین سن کشور حدود سی سال است و 50 درصد جمعیت کشور زیر 30 سال است. ما از نظر کمی با یک جامعه جوان روبه رو هستیم که نیازمند توجه ویژه است.
از نظر کیفی هم جوانان سرمایه اجتماعی و ملی هستند. در سالهای گذشته جمعیت جوان ما دیده نشد و نیازهای آنها مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفت.
این کم توجهی باعث شد نیازهای طبیعی جوانان مانند اشتغال، مسکن و مسائل اجتماعی که در گذشته به راحتی تامین می شد، برآورده نشود و بخشی از این نیزها تبدیل به مطالبه اجتماعی شود.
برخی دیگر از مسائل اقتصادی و سیاسی جوانان در این سالها تبدیل به چالش، و برخی از مسائل مانند بیکاری،اعتیاد و آسیب های اجتماعی دیگرتبدیل به بحران شده است.
اگر این نیازها در زمان خودش توسط دولت ها مورد توجه قرار می گرفت امروزه با مجموعه ای از مطالبات و چالش ها و بحران های جدی در زمینه آسیب های اجتماعی و بیکاری روبه رو نبودیم.
با توجه به اینکه شما سابقه ریاست بر سازمان جوان را دارید در شرایط فعلی، سازمان جوانان باید با چه رویکردی اداره شود؟
مساله جوانان حاکمیتی است و باید توسط دولت رفع و رجوع شود. مساله جوانان تشریفاتی نیست که مانند دوره احمدی نژاد با تبلیغات و حرکت های نمایشی و پوپولیستی حل شود.
سازمان ملی جوانان مانند دیگر وزارتخانه ها نیست که تصدی امور را داشته باشد. در بسیاری از امور جوانان مانند اشتغال و مسکن و... نهادهای مختلفی متولی هستند. بر همین اساس ما باید ماموریت سازمان جوانان را مدیریت و برنامه ریزی برای جوانان تعریف کنیم. پیشنهاد من این است که اسم سازمان جوانان به سازمان مدیریت و برنامه ریزی جوانان تبدیل و نقشی مشابه با نقش سازمان برنامه و بودجه برای آن تعریف کنیم. این سازمان باید بتواند با شناسایی وظایف و ماموریت دستگاه های مختلف در امور جوانان و با استفاده از ابزار مدیریتی و مالی در سطح ملی از همه ظرفیت های کشور برای سازماندهی امور جوانان استفاده کند.
در گذشته اشکال کار این بود که سازمان جوانان به طور ستادی اداره می شد و ابزار لازم برای مدیریت مسائل جوانان وجود نداشت. این سازمان تبدیل به محلی برای کار مطالعاتی و کار توصیه ای شده بود در حالی که کار جوانان با توصیه و رهنمود حل نمی شود. دولت باید به سازمان این اختیار را بدهد که مدیریت راهبردی داشته باشد به طوری که سازمان جوانان باید از وزارت خانه های دیگر در خصوص مسائل مربوط به جوانان مانند اشتغال و مسکن توضیح بخواهد.
در روزهای اخیر صحبت های زیادی درباره مدیریت سازمان جوانان شده است. به نظر شما رویکرد دولت درخصوص انتخاب رئیس سازمان ملی جوانان باید به چه صورت باشد؟
به طور کلی در انتخاب مدیریت سازمان جوانان دو رویکرد وجود دارد.
رویکرد اول این است که نگاه دولت به سازمان جوانان نگاه احساسی باشد. یعنی دولت سازمانی را برای جوانان تاسیس می کند و در نتیجه مدیریت آن را بر عهده یک مدیر جوان میگذارد که بتواند با جوانان تعامل کند.
رویکرد دوم این است که دولت هدف سازمان جوانان را اداره و سازماندهی امور جوانان تعریف کند. در این رویکرد باید مدیری انتخاب شود که تجربه و مطالعات لازم در حوزه جوانان داشته باشد. جوان بودن مدیر سازمان جوانان هیچ الزامی ندارد و انتخاب مدیر باید بر اساس ضوابط باشد.
در زمان دولت نهم و دهم رویکرد اول که رویکردی کاملا احساسی بود، در سازمان وجود داشت. رویکردی که منجر به شکست و ناکارآمدی سازمان جوانان شد.
تجربه سپردن مدیریت در سطوح بالا به جوانانی که سابقه و تجربه مدیریتی ندارند، یک تجربه کاملا شکست خورده است.
دولت دوازدهم مراقب باشد که تجربه تلخ گذشته تکرار نشود. مدیریت سازمان جوانان محل آزمون و خطای مدیران جوان نیست. سازمان جوانان نباید به حیاط خلوت آقازاده ها تبدیل شود. اینکه جوانی به خاطر وابستگی حزبی و خانوادگی مدیریت این سازمان مهم و راهبردی را به عهده بگیرد، ظلم به مردم و جوانان است.