عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام مهمترین چالش سیستم بانکی را سود علی الحساب دانست و با تأکید بر اینکه این سود علی الحساب در هیچ یک از نظام های بانکی اسلامی جهان وجود ندارد و در قانون عملیات بانکی بدون ربا هم پیش بینی نشده است، تأکید کرد: مشکلات زیاد است ولی شاه کلید آنها نرخ سود سپرده ها است.
متن گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا مصباحی مقدم را در ادامه می خوانید:
رئیس کل بانک مرکزی یادداشتی نوشتند که می خواهند معضلات کهنه نظام بانکی را برطرف کنند. رئیس جمهور هم در چند سخنرانی اخیر خود به معضلات بانکی اشاره کردند. از نظر شما مهمترین معضلاتی که در سیستم بانکی ما هست و باید برطرف شود چیست؟
من در مقاله ای 9 چالش را در سیستم بانکی شناسایی کردم. مهمترین این چالش ها مسأله سود علی الحساب است. این سود علی الحساب در هیچ یک از نظام های بانکی اسلامی جهان وجود ندارد و در قانون عملیات بانکی بدون ربا هم پیش بینی نشده است؛ در دستورالعمل های اولین دوره، یعنی زمان آقای نوربخش، گنجانده شد و همان منشأ ایجاد چالش های متعدد در سیستم بانکی ما شده است.
علت اینکه سود علی الحساب در سیستم بانکی اسلامی وجود ندارد این است که سودی که پرداخت می شود چیزی جز سود پول نیست و سود پول هم ربا است.
مشکلی که سیستم بانکی برای خودش ایجاد کرده
توجیه هایی مثل کارمزد برای آن به کار می برند.
همه این حرف ها بیهوده است. چیزی که پرداخت می شود عملا سود پول است و سود پول هم چیزی جز ربا و مناسب با نظام بانکی بدون ربا نیست. ولی به اسم سود علی الحساب آن را گنجاندند و آنچه که عملا اتفاق افتاده سود علی الحساب هم نیست بلکه سودی است که به سپرده گذاران می دهند و بعدا چیزی از آن کم و یا به آن اضافه نمی کنند.
این سود پول برای بانک هزینه پول یا قیمت پول به حساب می آید. گاهی اوقات گفته می شود که قیمت پول در نظام بانکی ما گران تمام می شود و سنگین است. این مشکلی است که سیستم بانکی برای خودش ایجاد کرده است.
بعضی وقت ها گفته می شود که سود پول حتی بیشتر از سود تولید است.
یقینا همین طور است. این سود پول برای تولیدکننده هم هزینه است. یعنی تولیدکننده باید دستمزد کارگران را بدهد، اجاره مستغلات را بپردازد، برای مدیریت های خودش هزینه کند و باید برای پول هم هزینه بپردازد که در نظام بانکی بدون ربا چنین هزینه ای کلا بی معنا است و باید صفر باشد. سودی که تولیدکننده و تاجر به بانک می پردازد باید سود ناشی از فعالیت تولیدی و تجاری باشد که انجام داده است؛ هر مقدار در فعالیت تولیدی سود حاصل شد، بخشی از آن سهم سود باید به سرمایه مالی دریافت شده پرداخت شود. به عبارت دیگر سود باید تابع تولید باشد.
این چیزی است که بر اساس قانون باید اجرا می شد ولی الآن عملا اجرا نمی شود.
عملا اجرا نمی شود؛ عملا سود پول اجرا می شود. لذا توجه کنیم که سرمایه گذاران نباید یک هزینه اضافه بپردازند که آن هزینه اضافه سود پول است. بلکه باید از بخشی از سود واقعی که با تجارت به دست آمده به بانک داده شود. این دو از نظر ماهیت کاملا متفاوت هستند.
همین سود پول باعث شده که بانک ها برای سود پول با همدیگر به رقابت بپردازند تا بتوانند نقدینگی جذب کنند. حال آنکه عملکرد واقعی بانک ها باید جاذبه لازم را برای سپرده گذاران پدید آورد. عملکرد واقعی هم باید سودی باشد که از تأمین مالی سرمایه گذاری ها به دست می آید؛ نه از سود پولی که از مشتریان خودشان دریافت می کنند. این مسابقه الآن برای جذب نقدینگی بین بانک ها وجود دارد و هرکدام وعده سود بیشتری را به مشتریان می دهند. این امر باعث شده که با کاهش نرخ تورم بانک ها نتوانند نرخ سود سپرده های خودشان را کاهش دهند. حال آنکه علی القاعده باید سودی که به سپرده گذاران پرداخت می شود تابعی از نرخ تورم، یعنی باید به مقدار تورم یا کمی بیشتر و در مواردی کمی کمتر باشد. بنابر این سود پول اولین چالش است.
ایران بالاترین نرخ سود بانکی در منطقه را دارد
یکی از بحث های مربوط به سود پول این است که حتی در کشورهای غیر اسلامی هم به این شکل، سود پول پرداخت نمی شود.
همین طور است. نرخ سود در ایران 18 درصد، مصر 17 درصد، تاجیکستان 16 درصد، آذربایجان، یمن و افغانستان 15 درصد، قزاقستان 11 درصد، لبنان 10 درصد، روسیه 9 درصد، ازبکستان و ترکیه 8 درصد، گرجستان 7 درصد، پاکستان 6 درصد، قطر و قرقیزستان 5 درصد، اردن 4.5 درصد، عراق 4 درصد، کویت 3 درصد، عربستان 2.5 درصد، امارات و عمان 2 درصد و بحرین 1.5 درصد است.
یعنی ما از همه اینها بالاتر هستیم.
همین نرخ در کشورهای پیشرفته بسیار کمتر و در مواردی صفر و مواردی هم منفی است. این نشان می دهد که کار ما طرفه و عجیب است و خود این منشأ تولید مشکلاتی در سیستم بانکی ما شده است.
سیستم بانکی و مشتریان دائما به همدیگر دروغ می گویند
یکی دیگر از چالش های سیستم بانکی ما عملکرد صوری است. یعنی بر اساس فاکتورهای صوری به مشتریان تسهیلات داده می شود. فرض مسأله این بوده که متقاضیان تسهیلات برای خرید کالاها به بانک مراجعه و درخواست تسهیلات کنند و بانک در قبال فاکتور خرید که یک عمل واقعی است و نتیجه آن در بازار ظاهر می شود، به مشتریان تسهیلات دهد. ولی متأسفانه فاکتورهای صوری باعث شده بدون اینکه خریدی از بازار صورت بگیرد و تأثیر رونق بخشی در بازار داشته باشد مبادلات بانکی اتفاق می افتد. یعنی سیستم بانکی و مشتریان دائما به همدیگر دروغ می گویند.
این موضوع ریشه فرهنگی پیدا می کند و کاری به کار تخصصی بانکی ندارد.
خودش فرهنگ ساز است؛ یعنی فرهنگی غلط را رواج می دهد.
یعنی باید طوری با مردم برخورد کنیم که با بانک صداقت داشته باشند.
دقیقا
سودمندترین فعالیت اقتصادی، بانکداری و تشکیل مؤسسات مالی و اعتباری است
یکی دیگر از مشکلات سیستم بانکی ما مسأله کثرت تعداد شعب بانکی و مؤسسات مالی و اعتباری است.
من می خواستم موضوعی را در بحث سود مطرح کنم. همین کثرت شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری چه ارتباطی با نرخ سود پیدا می کند؟
دقیقا تابع نرخ سود است.
یعنی وقتی نرخ سود بالا باشد این مؤسسات افزایش پیدا می کنند.
دقیقا
هر نهادی شروع به بانک و مؤسسه مالی زدن کرده است؛ نیروهای مسلح، شهرداری، سازمان تأمین اجتماعی، صندوق های بازنشستگی و صندوق معلمان بانک می زنند. این یعنی سودمندترین فعالیت اقتصادی، بانکداری و تشکیل مؤسسات مالی و اعتباری است؛ هوس انگیز است و موجب می شود که در ایجاد بانک ها مسابقه باشد و اثر آن این شده که هر 3650 ایرانی یک شعبه بانکی دارد؛ که این هم در جهان طرفه است.
تعداد زیاد این شعب کارآیی سیستم بانکی را از بین برده و قدرت مالی بانک ها برای وام دهی را کاهش داده است. چون منابع آنها به جای اینکه تسهیلات داده شود صرف خرید، اجاره و اداره شعبه و افزایش کارمندان شده است.
چانه زنی صاحبان وجوه کلان با مدیران بانک ها/ بحران رکود حاصل عملکرد بانک ها است
یکی دیگر از چالش ها در اثر سود پول و رقابتی که بانک ها برای جذب سرمایه دارند این است که صاحبان وجوه کلان را وادار کرده به چانه زنی با مدیران بانک ها بپردازند. مثلا کسی که میلیاردها تومان پول دارد به سراغ مدیر شعبه و یا مدیر بانک می آید و می گوید که شما با چه نرخی به من سود می دهید؟ به چانه زنی می پردازد و سعی در به دست آوردن سود بالاتر دارد و چون تعداد شعب بانک ها زیاد شده و مایل هستند به هر طریق ممکن سرمایه به دست آورند تن به این چانه زنی می دهند. نتیجه این شده که صاحبان این وجوه کلان نقدینگی بهترین درآمدها را در کشور ما دارند؛ بدون اینکه مالیات، هزینه های کارگر مثل بیمه و هزینه های دیگر مثل آب و برق و غیره را بپردازند؛ یعنی هیچ کدام از هزینه های تولید را ندارند. این عملکرد باعث شده که تولیدکنندگان ما تولید را متوقف کنند و با فروش کارخانه و وسایل تولیدی خودشان در بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری سرمایه گذاری کنند و بعضی از بحران ها از اینجا پدید آمده است. یعنی بحران رکود حاصل چنین عملکردی است.
از عجایب این است که بعضی از تجار با 40 سال سابقه فعالیت تولیدی و تجاری را تعطیل کرده و سرمایه خودشان را در این مؤسسات به کار گرفته اند و دچار مشکل شده اند. یعنی آن مؤسسه قدرت مالی لازم را نداشته و به مشکل خورده و سرمایه این تاجر نابود شده است.
یعنی به جای اینکه به تولید خدمت کنیم سرمایه را به بانک ها بردیم و بانک ها نتوانستند پاسخگوی تعهدات خودشان باشند و با مشکل رو به رو شدند. بنابر این همه اینها به همدیگر گره خورده است.
پس یکی از چالش های نظام بانکی ما این است که در خدمت تولید نیست و در خدمت بخش غیر مولد اقتصاد است. چون تولید این مقدار سود ندارد و پاسخگوی چنین نرخ سود بالایی نیست ولی بخش غیر مولد بسیار سودآور است. مثلا قاچاق و دلالی ها بسیار سودآور است. شما تولیدکننده محصولات باغی را در نظر بگیرید که محصولشان در باغ خود آنها با چه قیمتی به فروش می رود و این محصول در بازار با چه قیمتی به فروش می رود. کسی که واسطه این نقل و انتقال و مبادله کالا است بیشترین منفعت را می برد. پس دلال استفاده کرده است؛ نه تولیدکننده. همه اینها در خدمت آسیب زدن به بخش واقعی تولید کالا و خدمات است.
نرخ سود سپرده ها شاه کلید مشکلات بانکی
برداشت من از صحبت های شما این است که شاه کلید این قضیه حل کردن مسأله نرخ سود بانکی است.
آفرین
یکی از مشکلات انباشت جرائم دیرکرد است. بانک ها بر مصرف وجوه نظارت نمی کنند و وجوه از تولید به غیر تولید منحرف و در جاهایی وارد می شود که گاهی رسوب می کند و بلوک می شود و می ماند و منتهی به جریمه های سنگین می شود. صاحب بنگاه و ذی نفع واحدی را می شناسیم که با اصل بدهی هزار و پانصد میلیارد تومان، الآن بدهی او بالای هفت هزار میلیارد تومان شده و همه اینها انباشت جرائم دیرکرد است. چون این تولیدکننده وجوهی که دریافت کرده را به جای اینکه به تولید ببرد خریدهایی را انجام داده که به خیال خودش این خریدها باعث سود بیشتر می شود و به رکود خورده است؛ مثلا زمین و مسکن خریده و مسکن به رکود خورده و نتوانسته به بازار عرضه کند و پول را برگرداند و تبدیل به جریمه های انباشت شده است.
به هر حال مشکلات زیاد است ولی شاه کلید آنها نرخ سود سپرده ها است.
ما در سال های اخیر تجربه کردیم که برخورد دستوری با نرخ سود هم نمی تواند راهگشا باشد. به نظر شما از چه راهی می توانیم از این چالش خارج شویم؟
من معتقدم که نرخ سود باید تابعی از نرخ بازار واقعی کالا و خدمات باشد و بازار نرخ سود را معین می کند. البته اینجا تعبیر نرخ سود بی معنا است.
کارمزد درست است؟
کارمزد مزد کار است. یعنی نیم، یک و جاهایی که ناکارآمد باشد یک و نیم درصد، نه بیشتر، کارمزد یا هزینه خدمات بانکی است. هزینه خدمات بانکی ده درصد و پانزده درصد نمی شود. باید آنچه که سود واقعی بازار کالا و خدمات است به سپرده گذاران داده شود. اگر این اتفاق رخ دهد ما نیازمند نرخ گذاری نیستیم. شورای پول و اعتبار نباید نرخ گذاری کند و باید روی نرخ حق الوکاله دست بگذارد و برای آن سقف تعیین کند.
بالأخره جایی باید باشد که بر این امر نظارت کند.
نسبت سودی که از بازار واقعی کالا و خدمات به دست می آید را باید بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار سیاستگذاری کنند و باید رقابت بین بانک ها در کاهش نرخ حق الوکاله باشد. یعنی بانکی بگوید نرخ حق الوکاله من یک و نیم درصد و بانک دیگری بگوید نرخ حق الوکاله من یک و بیست و پنج صدم درصد و دیگری بگوید نرخ حق الوکاله من یک درصد است که با کاهش نرخ با همدیگر رقابت کنند؛ و معنایش این است که ما سود بیشتری به سپرده گذاران خواهیم داد.
گفت و گو: سجاد انتظاری